به گزارش گروه فرهنگی قدس، در جهانی که سرعت، ارزشی بیچونوچرا تلقی میشود و شتابزدگی بدل به زیست روزمرهی ما شده، دنی لافریر، نویسندهی هائیتیتبار ساکن کانادا، در کتاب «هنر خوردن انبه» یا «هنر تقریبا گمشدۀ هیچکاری نکردن»، با بیانی شاعرانه، طنزآلود و گاه متأثر از مالیخولیای زمان، ما را به مکث، درنگ و بازاندیشی دعوت میکند. او در مجموعهای از جستارهای کوتاه و بسیار کوتاه، زندگی را از منظر لحظههای ظاهراً بیاهمیت و گذرا تماشا میکند؛ لحظههایی که دقیقاً به همین دلیل، از یاد رفتهاند و به حاشیه رانده شدهاند.
لافریر در این کتاب، نه به دنبال آموزش ذهنآگاهیست و نه تبلیغکنندهی نوعی زیست آرمانشهری. او بهسادگی تلاش میکند نشان دهد در دل زندگی معمولی، در میان خواب بعدازظهر، لمدادن روی صندلی راحتی، یا حتی خوردن یک انبه، چه کیفیت گمشدهای از حضور میتواند بازیابی شود. آنچه لافریر از آن مینویسد، نه رویاپردازی روشنفکرانه است و نه نسخهای برای رهایی؛ بلکه یادآوری صادقانهی این نکته است که ما در میانهی این همه حرکت، خود را فراموش کردهایم.
نثر لافریر، ساده اما پرتصویر است. از آندست نوشتارهایی که در ظاهر بیادعا مینویسند اما در باطن، رگههایی از فلسفه، جامعهشناسی و شاعرانگی را بههم میدوزند. نگاه او به جهان، متأثر از تجربهی تبعید، زیستن در مرزهای فرهنگی و نژادی، و همچنین مشاهدهی انسان مدرن از بیرونِ سازوکارهای مسلط است. همین جایگاه حاشیهای، به او این امکان را میدهد که با نگاهی تیزبین، سرعت، مصرفزدگی، و تهیشدگی روابط انسانی را نقد کند، بیآنکه در دام کلیگویی یا شعار بیفتد.
در این مجموعه جستار، خبری از روایت خطی یا طرح داستانی نیست. نوشتار او بیشتر به پازل میماند؛ تکههایی از زندگی، تفکر و خاطره که با نظمی پنهان در کنار یکدیگر قرار میگیرند. هر بخش مانند تکهای انبه است: شیرین، گوشتی، پر از آب، اما زودگذر. با هر بار گاز زدن، خواننده طعمی تازه از زیستن را درمییابد؛ طعمی که به شکلی هنرمندانه از دل سکون و سادگی برمیخیزد.
آنچه لافریر در هنر خوردن انبه به چالش میکشد، نه فقط تکنولوژی یا مدرنیته، بلکه نوعی فراموشیست که انسان معاصر دچارش شده؛ فراموشی بدن، فراموشی لذتهای بینقشه، فراموشی رهایی از عملکرد. او ما را دعوت میکند تا گاه، بدون هدف مشخص، بیدغدغهی نتیجه و کارآمدی، فقط باشیم. همانقدر ساده و همانقدر ضروری.
در این میان، طنز یکی از مهمترین سلاحهای نویسنده است. لافریر با چاشنی طنز، از خطر پنددهی و شعار پرهیز میکند و اجازه میدهد خواننده در فضایی خودمانی، با او همنشین شود. این طنز، گاه تلخ است، گاه شیرین، اما همیشه انسانمحور. مانند لبخندی آرام بر لب کسی که با همهی دردهای جهان، هنوز به زیباییِ خوردن یک انبه در بعدازظهر داغ ایمان دارد.
رویکرد ضدسرمایهداری و انتقاد از مصرفگرایی، در جایجای کتاب دیده میشود. اما این انتقاد، خشمگین یا پرخاشگر نیست؛ بلکه ملایم و هوشمندانه است. لافریر مانند کسیست که بهجای فریاد زدن بر سر جهانی پرآشوب، فقط با آرامش مینشیند و انبهای میخورد و همین کار ساده، خود به اعتراض بدل میشود. انگار «هیچکاری نکردن» در زمانهی تولید بیوقفه، خود عملی انقلابیست.
هنر خوردن انبه، کتابیست برای خواندهشدن در وقتهایی که جهان میخواهد تو را با خودش بدواند. کتابیست برای نشستن، نگریستن، و بهیادآوردن. اینکه شاید خوشبختی، نه در رسیدن، که در ایستادن است. در نجوای باد از لای پنجره، در سایهی نخل، در پوست چسبناک یک انبهی رسیده.
کتاب «هنر خوردن انبه» با ترجمهی علی نساجی زواره و توسط نشر رایبد منتشر شده است.
نویسنده: نسرین کیایی
نظر شما