نگاهم میچرخد تا سالن۴ را پیدا کنم. جایی که بیش از هر نقطهای بوی «رفتن» میدهد. اما نه یک رفتن معمولی، رفتنی با دل، با جان، با عمق آرزو. به سالن که میرسم، حس میکنم پا به جهان دیگری گذاشتهام. بوی اسپند پیچیده در هوا، عطر گلابی که خاطره حرم مطهر را بیدار میکند و سکوتی معنوی که در دل هیاهو نشسته است. خادمیاران آستان قدس رضوی ایستادهاند، با لباسهایی مرتب و لبخندهایی مهربان و با احترامی ازلی به مسافران سلام میدهند؛ انگار این یک بدرقه زمینی نیست، که مشایعتی آسمانی در جریان است.
ای همه دلها حرمت یا رضا(ع)
حالا تقریباً همه آمدهاند. زائران، همراهان، خیران و قلبهایی که تا دقایقی دیگر راهی سرزمینی میشوند که همیشه در رؤیاهایشان بود. سالن۴ پُر شده از اشتیاقی جاری. مجری مراسم روی سن میرود و آغاز میکند با یک یادآوری: «برای هر کار باید از شاه خراسان اذن گرفت». با این جمله، دلها میرود سمت گنبد طلا و سپس با صلوات خاصه امام رضا(ع) برنامه آغاز میشود. شوری در سالن جریان پیدا میکند. این همهمه نمیخواهد سکوت شود. همه با دل درگیرند. ذکر توسل زمزمه میشود، چشمها خیساند، صداها آرام، قلبها لرزان. کسانی که سالها دلشان در جستوجوی این سفر بوده، حالا در کنار هم زمزمه میکنند و به آستان رضوی سلام میدهند.
هادی غلامی، مدیر امور مجاورین آستان قدس رضوی درخصوص این برنامه میگوید: «این دومین مرحله از اعزام زائر اولیهای سفر عتبات عالیات است؛ ۹۰۰ نفر از عزیزانی که برای اولین بار به زیارت کربلا، نجف، سامرا و کاظمین اعزام میشوند. همه افراد این سفر، احسانپذیر هستند که با همت خیران شناسایی و انتخاب شدند و شبکه مردمی خادمیاری مسجد ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع) وظیفه هماهنگی خدمات اسکان، اطعام، حملونقل و زیارت گروهی را بر عهده دارد». او ادامه میدهد: در مرحله اول، ۷۵۰نفر راهی شدهاند و ۹۰۰ زائر امروز، ادامه همان راهاند، راهی که با نیت خالصانه مردم، با اشکهای روضه و با دلهایی منتظر ساخته شد.
به همت خیران مسجد و حسینیه ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع)
برنامهای که در پایانه مشهد در جریان بود سالها پیش، از دل اشک و ارادت به اهل بیت(ع) در هیئت مسجد و حسینیه امیرالمؤمنین(ع) آغاز شده است. حجتالاسلام حاج سید اسماعیل حاتمی، خطیب توانا از مسجد امیرالمؤمنین(ع) میگوید: «هیئت امیرالمؤمنین(ع) حدود ۱۰۰ سال قدمت دارد و الحمدلله هر سال بهتر از سال پیش در امور خیر قدم برمیدارد و در کنار مجالس عزاداری و ارادت، خیررسانیهای بزرگی شکل گرفته است، از بستههای معیشتی گرفته تا قربانی گوسفند برای نیازمندان».
و آنچه در دل این خدمات جوانه زد، ایده زائر اولیها بود. او ادامه میدهد: «این طرح از همان روضهها آغاز شد. برای اولین بار، همین مسجد ۲۶ نفر زائر اولی را به عتبات اعزام کرد. سال بعد یک اتوبوس، بعد پنج و... حالا مرحله هفتم با اعزام ۳۷ اتوبوس ادامه پیدا کرده است. تمام خدمات این سفر رایگان است. از ایابوذهاب تا اسکان و تغذیه. همه این خدمات، از دل خیران نیکوکار از مسجد و حسینیه ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع) محله طلاب مشهد و به برکت اشک بر امام حسین(ع) شکل گرفته است».اعزامهای امسال در دو مرحله، یکی با ۲۰ اتوبوس و دیگری با ۱۷ اتوبوس انجام شد. زائران از استانها و شهرهای مختلف انتخاب شدند و پس از حضور در مشهد و گرفتن اذن از امام رضا(ع) راهی سرزمین کربلا شدند. سفری که راه دل است، از مشهد تا وصال و صحنهای نورانی سرزمین عشق.
امیدی از جنس اباعبدالله(ع)
همینطور که جمعیت زائران غرق حال معنوی شده است، دلم میخواهد لحظهای از این جریان جدا شوم و پای دل یکی از زائران بنشینم. چشمم میافتد به خانمی آرام که چهرهاش پر از آرامش است اما اشکهایش، حکایت دیگری دارند. او روی صندلی نشسته، یکی از دخترهایش سرش را روی پای او گذاشته و مادر با نگاهی مهربان، سر دختر را نوازش میکند. دختر دیگر با چهرهای کمی خسته، خودش را باد میزند و به مادرش تکیه کرده است. همین قاب زیبایی که به وجود آمده بود من را مشتاق گفتوگو با او کرد. کنارش مینشینم. طاهره یکتافر، از مشهد، میگوید: «نمیدانم چه شد که حالا اینجام نشستهام. اردیبهشت ماه بود که با من تماس گرفتند و گفتند برای اعزام زائر اولیها انتخاب شدهای. باورم نمیشد. سالها چشمبهراه این سفر بودم و حالا با دو دخترم راهیام».طاهره خانم با نگاهی به دخترانش ادامه میدهد: «دخترهایم همیشه عشق و اشتیاق من برای رفتن را شاهد بودند و بعد میدیدند هر سال انگار نمیشود که نمیشود که نمیشود. من همیشه از پیادهروی اربعین جامانده بودم. دلم پر میکشید، اما انگار قسمت نبود. حالا دلم قرار است آرام شود. حالا همراه دو دخترم میروم به سمت امامی که هر صبح و شب باید به آن سلام داد».
او میگوید این سفر را به نیت شفای دخترش و به نیت شفای تمام مریضها میرود و قرار است قدم بردارد. میگوید: همیشه به فرزندانم گفتهام اگر میخواهید عاقبت به خیر شوید و راه سعادت را در پیش بگیرید، راه سعادت و عاقبت بهخیری تنها عشق به اهلبیت(ع) و امام حسین(ع) است. با قاطعیتی آرام حرف میزند. انگار عهدی در دلش بسته باشد. دخترانش، فاطمه و کوثر هم با چشمهای مشتاق، به مادر نگاه کرده و زمزمههای مجری را زیر لب همراهی میکنند. آنها تازه در آستانه درک عشقاند و همین امروز، در ابتدای سفر، امیدی در دلشان شکوفه زده؛ امیدی از جنس اباعبدالله(ع).
حالا میخواهم بروم و آن حال و هوا را نفس بکشم
کمی جلوتر، نگاهم به خانم دیگری گره میخورد. معصومه پاکدل، اهل دولتآباد زاوه است. نگاهی شیرین دارد و صدایی که به خاطر فروخوردن بغض، آرام شده. میگوید: «هر سال که زائران آقا از سفر برمیگشتند، میرفتم کنارشان مینشستم و از خاطراتشان میپرسیدم و بعد با اشتیاق گوش میدادم و خودم را جای آنها تصور میکردم. بعد حس میکردم که میشود من هم یک روزی بروم». لبخندش محو نمیشود؛ حتی وقتی از دلتنگیهایش حرف میزند. ادامه میدهد: «عکس حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را سالها گذاشتهام تصویر زمینه تلفن همراهم. آنقدر دوستش داشتم که با هر بار باز کردن گوشی، چند ثانیه مکث کرده و خوب نگاهش میکردم. حالا میخواهم بروم و آن حال و هوا را نفس بکشم و از نزدیک آن حرم نورانی را زیارت کنم». او حالا با قدمهای مشتاق راهی سرزمین عشق است و دیگر منتظر نیست که کسی برایش خاطره بگوید. قرار است خودش برای دیگران روایت کند، از لمس خاک کربلا، از بوی عشق در بینالحرمین و از نگاههای خیره به ضریحی که سالها رؤیا بود.
نظر شما