به گزارش گروه فرهنگی قدس،در کلیت سینمای ایران و سالهای پس از انقلاب، ژانر درام و فیلمهای اجتماعی همیشه زورش به سایر ژانرها چربیده، به این دلیل که اساساً سینمای ما بیش از یکی دو ژانر را به خود ندیده که آن هم متشکل از کمدی و درام است. از ژانرهای دیگر اسم نمیبریم چون تعداد فیلمهای اکشن، جنایی، موزیکال، ترسناک و تاریخی در سینمای ما بسیار محدود بوده و هیچ گاه تبدیل به ژانر غالب نشدهاند. در این میان البته یک ژانر بومی هم داریم که نتیجه تغییر سیاستهای کشور و شکلگیری جریان تازه فرهنگی در تاریخ معاصر ما بود که ژانر دفاع مقدس نام گرفت. همان طور که اشاره شد تا چند دهه گذشته وزنه سینمای اجتماعی، درام و خانوادگی به مراتب سنگینتر از فیلمهای تجاری و کمدی بود. گرچه همین تقسیمبندی و فیلمسازی در یک کادر محدود منجر به ساخت فیلمهای قابل اعتنایی در سینمای ایران و جهان شد؛ اما چه شد که هر چه جلوتر آمدیم از تعداد فیلمهای اجتماعی تأثیرگذار که محصول شرایط روز اجتماع بودند کاسته و بر تعداد فیلمهای کمدی افزوده شد. فیلمهای کمدیای که با طنازی آغاز کردند و دست به عصا سراغ برخی موضوعات رفتند اما به مرور آن قدر این فضا افسارگسیخته شد که چیزی جز لودگی و ابتذال از دل شمار زیادی از این فیلمها بیرون نیامد.
سینمای ایران پس از کرونا؛ چرا کمدی از درام پیشی گرفت؟
نمیتوان انکار کرد که سینمای کمدی در سالهای گذشته به ویژه پس از دوران کووید، با چند هدف مشخص بال و پر گرفت و به اوج رسید. سینما رسماً تعطیل شده بود و معادلات مالی این صنعت که کاملاً در آستانه ورشکستگی بود، به هم ریخته بود. چراغ سبز مدیران سینمایی به فیلمسازان کمدی و آزاد کردن فضا در این ژانر، در کنار فروش قابل توجه دو سه فیلم کمدی در آن دوران که منجر به روشن شدن چراغ سینماها و بازگشت مردم به سالنها شده بود، ضرورت ساخت فیلمهای مفرح برای روحیهبخشی به مردم را توجیه میکرد و همه اینها سبب شد سیاستهای کاملاً متفاوتی در راستای تسهیل تولید تا اکران این دسته از فیلمها اتخاذ شود.
فروشهای چند صد میلیاردی این آثار برای سرمایهداران و سینماداران یک حاشیه امن به وجود آورد، از آن سو مسدود شدن سینمای اجتماعی مطالبهگر و سختگیری در تصویب فیلمنامهها و پروانه نمایش و از طرف دیگر مهندسی اکران و بیاعتنایی به نحوه نمایش آثار اجتماعی در تخصیص سانس و سالن، تولید آثار باکیفیت در این ژانر را به پایینترین حد خود رساند و از آن طرف سرنوشت تلخی را برای بسیاری از این فیلمها رقم زد که در مسیر پرچالش توقیف تا اکران، قاچاق شدند.
نگاهی به پرفروشترین فیلمهای چهار سال اخیر
بازگردیم به سه چهار سال گذشته که به دلیل شرایط جامعه، فیلمهای کمدی بیشترین سهم را از مجموع فیلمهای اکران شده در گیشه داشتند؛ از ابتدای سال ۱۴۰۰ تاکنون پرفروشترین فیلمهای هر سال از رتبه اول تا سوم در دست سینمای کمدی بوده است. به غیر از سال ۱۴۰۰ که «دینامیت» و «گشت ارشاد» دو فیلم اول بودهاند و سومین فیلم پرفروش به «قهرمان» اصغر فرهادی تعلق دارد.
اما به ترتیب در سال ۱۴۰۱ سه فیلم «انفرادی»، «بخارست» و «سگبند» با فروشی نزدیک به ۱۸۰ میلیارد، سال ۱۴۰۲ فیلمهای «فسیل»، «هتل»، «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» در مجموع با ۸۲۵ میلیارد تومان فروش و در سال ۱۴۰۳ نیز فیلمهای «هفتادسی»، «تگزاس»، «زودپز»، «تمساح خونی» و «صبحانه با زرافهها» جایگاه اول تا پنجم را با مجموع ۱۰۰میلیارد و ۱۳۰ میلیون تومان به خود اختصاص دادند. اینها فقط عناوین فیلمهایی است که بیشترین فروش سالانه را در گیشه کسب کردهاند.
شمار زیادی فیلم کمدی دیگر نیز در طول سال اکران شدند که با ارقامی پایینتر در گیشه قرار گرفتند. در مقابل باید به پرفروشترین فیلمهای اجتماعی هم اشاره کرد که آثاری همچون «آتابای»، «بی همه چیز»، «ملاقات خصوصی»، «علفزار»، «تیتی»، «ابلق»، «دوزیست»، «سه کام حبس» و «کت چرمی» که شاخصترین آثار درام اکران شده در این سالها هستند اما فروش کلی آنها رقمی کمتر از ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است.
اکران «برادران لیلا» میتوانست معادلات گیشه را تغییر دهد
با توجه به فروشی که فیلمهای کمدی داشتند و همه عواملی که پیشتر ذکر شد، سینماداران دیگر رغبتی به اکران فیلمهای غیرکمدی نداشتند، حتی در موارد بسیاری از سانسهای فیلمهای دیگر میزدند و به آثار کمدی اختصاص میدادند. بدتر آنکه بسیاری از فیلمسازان هم به دلیل شرایط موجود یا دیگر تن به فیلمسازی ندادند یا راهشان را به سمت ساخت آثار کمدی کج کردند.
در این میان اکران فیلمهایی مانند «برادران لیلا» میتوانست فضای موجود را به نفع سینمای اجتماعی تغییر دهد. تا جایی که سیدجمال ساداتیان، تهیهکننده این فیلم گفته بود با وجود اینکه همین حالا هم فیلمهای کمدی بیشتر مخاطب دارند، اگر «برادران لیلا» اکران میشد، میتوانستیم فروش ۷۰ تا ۸۰ میلیارد تومانی را برای آن متصور شویم.
این اتفاق نیفتاد اما اکران «مست عشق» حسن فتحی در سال گذشته و فروش ۱۲۰ میلیاردیاش که آن را پرفروشترین غیرکمدی سال ۱۴۰۳ کرد، یا یک سال قبلتر که پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال ۱۴۰۲ به انیمیشن «بچه زرنگ» با ۶۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان اختصاص داشت، نشان داد فرضیه ساداتیان درست بوده و اگر امکان اکران برای فیلمهای خوب فراهم شود این آثار هم به راحتی میتوانند به مصاف فیلمهای کمدی بروند.
تغییر ذائقه سینماروها
اما سال جاری را باید به فال نیک گرفت؛ تغییر محسوس سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد و سعه صدر مدیران فرهنگی، از نمایش بخش ویژه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر رقم خورد و اگرچه «قاتل و وحشی» به عنوان یکی از فیلمهای آن فهرست با فشارهای بیرونی از اکران بازماند اما نمایش فیلمی مانند «پیرپسر» و مطالبه اکران عمومی آن از سوی سازندگانش، اصحاب رسانه و منتقدان و البته ایستادن مدیران پای این فیلم موجب شد «پیرپسر» به نمایش عمومی برسد و امروز با وجود حملات گاه و بیگاه و حتی کشیده شدنش به صحن مجلس اما به فروش صعودی خود ادامه میدهد و نخستین فیلم اجتماعی صد میلیاردی سینمای ایران شده است.
بازگشت دوباره سعید روستایی به سینما با فیلم «زن و بچه» هم گرما و رونق دوبارهای به گیشه داده و فضای رقابت میان فیلمهای پرفروش و پرمخاطب را داغ کرده است.
این در حالی است که پیشتر گیشه در اکران نوروزی و پس از آن هم، روی خوشی به سینمای اجتماعی نشان داد و نمایش دو فیلم «رها» و «زیبا صدایم کن» و استقبال مخاطبان از آنها فضا را تا حدودی به سمت
سینمای اجتماعی تغییر داد.
از همین روی گیشه امسال با سالهای پیش یک تفاوت مهم دارد و آن هم این است که دیگر شاهد رقابت کمدی با کمدی نیستیم و امروز فیلمهای اجتماعی هم با اکران موفق و حضور پرقدرت خود در صحنه میتوانند انتخاب اول مخاطبان سینمارو باشند.
اتفاقی که بسیاری از صاحبنظران، موعد رسیدن آن را پیشبینی میکردند و معتقد بودند دیر یا زود کمدیزدگی در میان مخاطبان اتفاق خواهد افتاد و ذائقه تماشاگران نیازمند روایتهای داستانی جذاب و جدی خواهد شد.
ریشهها و دلایل این اتفاق را در چندین مورد میتوان جستوجو کرد؛ از تغییر سیاستهای اکران گرفته تا شرایط اجتماعی. اما همیشه گفتهایم که اساساً رفتار مخاطبان قابل پیشبینی نیست.
چه در زمان شیوع کرونا و سالهای پس از آن که به تماشای انواع و اقسام کمدیهای فلهای اشتیاق نشان میداد و چه حالا که در یکی از مقاطع پرالتهاب و سخت ناشی از جنگ اخیر هستیم، اما ذهن مخاطبان آمادگی همسویی با فیلمهای جدی و تراژیک و پذیرش آنها را دارد.
حتماً باید دلایل روانشناختی این تغییر رویه را بررسی کرد اما یکی از عوامل اصلی اقبالی که این روزها شامل حال فیلمهای اجتماعی شده، قطعاً ناشی از پسزدگی کمدیها و فرار از این فیلمهاست. کمدیهایی که در انحصار چند بازیگر مشخص است که از فیلمی به فیلم دیگر میروند و در میان این فیلمها کمتر اثری را میتوانید پیدا کنید که حرف تازهای داشته باشد.
با این حال باید این مقطع مهم را جدی گرفت و با برنامهریزی درست در شیوه اکران فیلمها و حمایت از آنها در توزیع عادلانه این توازن را حفظ کرد و مهمتر از آن، اینکه برای تنوع ژانر در سینمای ایران و خارج کردن آن از دوقطبی کمدی و درام چارهای اندیشید.
نظر شما