عشق و وفاداری جابر به خاندان پیامبر(ص) تنها به دوران حیات حضرت(ص) ختم نشد؛ او پس از رحلت رسول خدا(ص) نیز همواره مدافع حق و همراه امامان معصوم(ع) بود.
جابر در کنار امیرالمؤمنین(ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت کرد و پس از آن نیز با امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) بیعت وفاداری داشت. روایتها میگویند او حتی در دوران خفقان حجاج بن یوسف ثقفی، بدون ترس از جان، به مردم از فضائل اهلبیت(ع) میگفت.
در سال ۶۱ هجری، هنگامی که خبر فاجعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش به مدینه رسید، جابر که در آن زمان نابینا شده بود، اندوهی سنگین بر دلش نشست. اما این نابینایی مانع حرکت او نشد. او تصمیم گرفت به دیدار مزار سیدالشهدا(ع) برود و عهد دیرینهاش را تازه کند. او در این سفر تنها نبود بلکه عطیه بن سعد عوفی کوفی، از یاران امیرالمؤمنین(ع) و شاگردان برجسته ابنعباس نیز همراه او بود. عطیه در علم تفسیر قرآن سرآمد بود و به دلیل ارادتش به اهلبیت(ع) بارها مورد آزار حجاج قرار گرفت. عطیه در این سفر معنوی، راهنمای جابر شد و با محبت و احترام، نابینای سالخورده را تا کربلا همراهی کرد.
نخستین زائران، نخستین زیارت
هوای کربلا آرام است، اما زمین هنوز داغ حادثهای است که تنها ۴۰ روز پیش رخ داده است. نسیم ملایم، بوی خون و غربت را با خود میآورد. جابر بن عبدالله انصاری، صحابی کهنسال پیامبر(ص) و از انصار مدینه، آرام و سنگینقدم به سوی فرات میرود. سالهاست چشمانش روشنایی را از دست داده، اما دلش هنوز میبیند.
مورخان نوشتهاند جابر و عطیه، در بیستم صفر، یعنی ۴۰ روز پس از عاشورا به کربلا رسیدند. پیش از ورود به حرم، عطیه جابر را کنار فرات برد تا غسل کرده، لباس تمیز بپوشد و خود را معطر کند. سپس دست جابر را گرفته و به سمت مرقد امام حسین(ع) میبرد.
به مزار که میرسند، جابر دست بر خاک میگذارد. گویی خاک هم بغض کرده است. بوی خون و عطش هنوز در هواست. صدای لرزان جابر در سکوت دشت میپیچد:
«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیکم یا صفوة الله، السلام علیکم یا أحباء الله...».
اشکهایش بیآنکه چشم ببیند، راه خود را پیدا میکنند. در دل میگوید: «ای حسین! شهادت تو دلها را شکست، اما راهت را هیچکس نمیتواند خاموش کند».
وقتی جابر دستش را بر خاک قبر نهاد، چنان اشک ریخت که بیهوش شد. پس از به هوش آمدن، با صدایی لرزان سلام داد و گفت: «السلام علیکم یا آلالله... شهادت میدهم شما در راه خدا جهاد کردید، بر خدا صبر کرده و جان خود را فدای حق کردید. به خدا سوگند ما نیز بر همان عهد و پیمان شما هستیم».
این حرکت، نه فقط یک زیارت شخصی، بلکه آغاز سنتی ماندگار شد که امروز میلیونها نفر در اربعین حسینی آن را تکرار میکنند. جابر با این زیارت، پیام داد عاشورا با شهادت حسین(ع) پایان نیافته و یاد او باید زنده بماند.
میراث وفاداری
جابر بن عبدالله انصاری تنها یک راوی حدیث و یک یار پیامبر(ص) نبود؛ او پلی بود میان عصر نبوت و نسلهای بعدی. در جوانی در بسیاری از غزوههای پیامبر(ص) شرکت کرد و پس از رحلت آن حضرت، تا آخرین لحظه، یاور و دوستدار اهلبیت(ع) ماند. عمرش را در خدمت حقیقت گذراند و با سفر اربعین، آغازگر سنتی شد که امروز، قرنها بعد، میلیونها زائر با پای پیاده در مسیر عشق تکرار میکنند. جابر با عمر طولانی و تجربهای سرشار از همنشینی با پیامبر(ص) و امامان(ع)، در تاریخ بهعنوان نماد وفاداری به اهلبیت(ع) شناخته میشود.
آری آن روز، در سکوت دشت کربلا، پیرمردی نابینا اما روشندل، به همراه عطیه، همراهی صبور و عاشق اهل بیت(ع)، نخستین سلام اربعین را به حسین(ع) رساندند. سلامی که هنوز پس از گذر سالها، در دل زائران زمزمه میشود و راه کربلا را روشن نگه میدارد.
نظر شما