در عصر سرگشتگی و آشوبهای بیامان، این حرکت عظیم پرسشهای بنیادینی را در ذهن هر انسان جستوجوگر برمیانگیزد. آیا پیادهروی اربعین تنها یک آیین مذهبی است یا ندایی عمیقتر برای یافتن راهی به سوی صلح و عدالت پایدار؟ آیا در این همایش بینظیر انسانی، حکمتی پنهان برای رهایی بشریت از بنبستهای امروز نهفته است؟ برای رمزگشایی از این ابعاد عمیق و درک ماهیت این حرکت با حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، کارشناس دینی به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
حضور حسینی، یک الزام عقلانی
حجتالاسلام پناهیان با تأکید بر ابعاد عمیق زیارت اربعین، این حرکت عظیم را نه صرفاً یک سفر معنوی، بلکه یک تکلیف انسانی، جهانی و عقلانی برمیشمارد. او توضیح میدهد: زیارت اربعین و حرکت در این مسیر، ریشه در اهدافی والا چون برقراری صلح پایدار در جهان، ترویج چهره واقعی و ناب اسلام و مقابله با ستمها و دسیسههایی دارد که برای تخریب این مکتب در منطقه در جریان است. حضور در این راهپیمایی، گامی اساسی در جهت قدرتبخشی و اعتلای اسلام محسوب میشود و از این رو، یک الزام منطقی و غیرقابل چشمپوشی است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حضور در این راهپیمایی توصیه دینی است، میگوید: برای تبیین ماهیت این وظیفه، نمونههایی چون راهپیمایی ۲۲ بهمن را در نظر بگیرید که حضور در آن فضا اگرچه در متون فقهی بهصراحت واجب نشده، اما مردم و علما آن را از سر احساس مسئولیت درونی برگزار کرده و هر سال شرکت میکنند. حضور در پیادهروی اربعین و شکلگیری این اجتماع میلیونی، فراتر از برنامهریزیهای بشری بوده و جز با اراده الهی میسر نشده است. زیارت اربعین، سفری زیارتی است که زائران حسینی باید با رویکردی وظیفهمدارانه به آن نگاه کنند. وظیفه و اقدامی که یکی از دستاوردهای آن، حال خوش معنوی است و در کنار آن، آثار و برکات زیادی برای فرد و جامعه مسلمانان جهان دارد. این وظیفه را میتوانیم به عزاداری روز عاشورا و یا سایر بزرگداشتهای دینی هم تشبیه کنیم، وظیفهای که مؤمنان عزاداری در آن ایام را بدون الزام صریح شرعی، تکلیف خود میدانند و سبب میشود با مسئولیت، درک و بصیرت شخصی به ادراک و فهم برسند.
حسین(ع)؛ چراغ هدایت و تطهیر جانها
حجتالاسلام پناهیان ادامه میدهد: اربعین حسینی تجلی بیبدیل اراده الهی و جریانی خودجوش است که ورای هرگونه تدبیر و برنامهریزی بشری شکل گرفته است. ما در این حرکت عظیم، میهمان خوان گسترده و ازلی اباعبدالله الحسین(ع) هستیم؛ سفرهای که نه ما آن را گستراندهایم و نه بنیانگذار آن بودهایم. این اجتماع بینظیر، خود به خود پدید آمده و جز دست توانای الهی، هیچ عامل دیگری در تکوین آن نقش نداشته است. حتی تحول قلوب در ایران اسلامی و گرایش فزاینده به اربعین نیز نه نتیجه تبلیغات نهادهای فرهنگی، بلکه ندای فطرت و حرکتی معنوی است که از عمق جان مؤمنان برخاسته و آزادگان جهان را فراتر از مرزهای مذهبی به سوی خود جذب کرده است. وی اضافه می کند: اربعین نقشی بیبدیل در تطهیر نفوس و شستوشوی جانها ایفا میکند. این نقش حیاتی، ریشه در حدیث شریف نبوی دارد که میفرماید: «إِنَّ الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجَاةِ»، همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. این روایت بهوضوح نشان میدهد گرچه همه اهلبیت(ع) کشتی نجاتاند، اما کشتی حسین(ع) ویژگی ممتاز وسعت و سرعت را داراست. در مسیر پاکسازی روحها و جوامع بشری، مسیری به اثربخشی اباعبدالله الحسین(ع) نمییابیم. شهادت، خود گواه حقانیت یک راه است و شهید، بیشترین تأثیر را بر دیگران میگذارد. در این میان، امام حسین(ع) به عنوان سیدالشهدا بیش از هر امام دیگری مصداق کامل سفینة النجاة و مصباح الهدی است. از این رو، هرگونه فعالیت و حرکت در مسیر امام حسین(ع) به مراتب مؤثرتر و کارآمدتر از بسیاری از اقدامات فرهنگی دیگر است و نتایجی ماندگارتر به بار میآورد.
وجوب زیارت؛ کلید تحول روحی
حجتالاسلام پناهیان میگوید: با توجه به نقش بیبدیل امام حسین(ع) در تطهیر نفوس و هدایت جامعه، هر کس در پی تحولآفرینی فرهنگی و معنوی در جامعه است، باید سرمایهگذاری اصلی خود را بر محوریترین و مؤثرترین عامل بنا بگذارد و سپس به فراخور نیاز، به سایر امور بپردازد. بیشک، کانون این تأثیرگذاری عمیق و ماندگار، ذات مقدس اباعبداللهالحسین(ع) است. با وجود انبوه فعالیتهای فرهنگی، منبرها، مساجد و تولیدات هنری، باید غایت همه این تلاشها رسیدن به همان مقصود قرآنی «إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»(شعرا/۸۹) باشد. در این میان، نام و یاد سیدالشهدا(ع) با حداقل هزینههای مادی و زمانی، قادر است عمیقترین و اصیلترین تحولات روحی را در انسانها ایجاد کند. از این رو، بهرهمندی حداکثری از این خوان گسترده الهی و ظرفیت بینظیر اربعین، مستلزم تعمیق معرفت و خلوص نیت ماست که بیشک، فواید این سفر را برای فرد و برکات آن را برای جهان اسلام و بشریت دوچندان خواهد کرد.
حجتالاسلام پناهیان اضافه میکند: این تعمیق معرفت و خلوص نیت، ما را به درک صحیح از جایگاه زیارت کربلا رهنمون میشود؛ برخلاف تصور برخی که آن را صرفاً یک امر قلبی و ذوقی میدانند و معتقدند باید با دلت به سفر بروی، این دیدگاه با آموزههای صریح روایی ما سازگار نیست. در حالی که نشاط و توانایی فرد در مدت ماندن در حرم ملاک است، روایات ما بر لزوم و تکرار این زیارت تأکید فراوان دارند؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی نقل شده در کامل الزیارات و تهذیب الاحکام فرمودند: «حَقٌّ عَلَی الْغَنِیِّ أَنْ یَأْتِیَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) فِی السَّنَةِ مَرَّتَیْنِ وَ حَقٌّ عَلَی الْفَقِیرِ أَنْ یَأْتِیَهُ فِی السَّنَةِ مَرَّة». همچنین، غیبت از زیارت ایشان نباید از سه سال بیشتر شود، مگر به دلیل عذر موجه؛ همچنان که در کاملالزیارات آمده «أَمَّا الْقَرِیبُ فَلَا أَقَلَ مِنْ شَهْرٍ وَ أَمَّا بَعِیدُ الدَّارِ فَفِی کُلِّ ثَلَاثِ سِنِینَ فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِینَ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ)ص( وَ قَطَعَ رَحِمَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّة». این در حالی است که حج واجب، تنها یک بار در طول عمر بر مکلف فرض میشود. این فضیلت و برتری زیارت امام حسین(ع) بر عمره و حتی حج، از مسلمات روایی ماست؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی نقل شده در عوالیاللئالی فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً» و در روایتی دیگر در کاملالزیارات با تأکید بر خلوص نیت فرمودهاند: «مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ مُحْتَسِباً لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً... وَ یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةٌ وَ کُلِّ مَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَة». این تأکید روایات بر لزوم و تکرار زیارت، خود گواهی بر عمق تأثیر و ضرورت این مسیر برای دستیابی به تحول روحی و قلب سلیم است.
نشانه مؤمن؛ از عشق تا تکلیف جمعی
حجتالاسلام پناهیان در تبیین ابعاد معنوی زیارت کربلا تأکید میکند: هر چند این سفر روحانی با شور و اشتیاق قلبی و از سرِ محبت عمیق به اهلبیت(ع) آغاز میشود اما برای دستیابی به عمق و استمرار حقیقی آن، لازم است به مرتبه احساس تکلیف ارتقا یابد. این رویکردِ مبتنی بر وظیفهشناسی، نه تنها در تضاد با عاشقی و دلدادگی به سیدالشهدا(ع) نیست، بلکه آن را متعالیتر، پربارتر و پایدارتر میکند. در حقیقت، هرگاه زائر با این نیت گام در این مسیر قدسی بگذارد که «یا اباعبدالله! این وظیفهای بود که بر دوش من نهاده شده بود و آمدم» چنین نگرشی به کسب نورانیت و معرفت افزونتر منجر شده و پیوند او را با حقیقت ولایت، بیش از پیش مستحکم میکند.
پناهیان در پایان به تبیین اولویت بیبدیل زیارت اربعین حسینی نیز پرداخته و ریشه آن را در دو حقیقت اساسی میداند. او توضیح میدهد: نخست، روایت گرانقدر امام حسن عسکری(ع) در تهذیب الاحکام است که زیارت اربعین را در زمره نشانههای برجسته مؤمن برشمردهاند. این حدیث شریف به تنهایی دلیلی قاطع و کافی بر اهمیت والای این زیارت محسوب میشود. دومین دلیل و شاید به موازات آن، تجمع عظیم و بینظیر مؤمنان است. او استدلال میکند حتی اگر نص صریحی از معصوم(ع) درباره اربعین وجود نداشت، خرد جمعی حکم میکند در جایی که خیل عظیمی از دلدادگان برای هدفی والا و مقدس گرد هم میآیند، پیوستن به این موج و تقویت آن، وظیفهای عقلانی و ایمانی به شمار میرود. انسان خود را موظف میبیند سهمی فعال در این حرکت عظیم ایفا کند و به این لشکر حسینی و مهدوی بپیوندد؛ چرا که عقل سلیم حکم میکند در جایی که مؤمنان برای امری حیاتی و سرنوشتساز همت گماردهاند، تقویت آن اجتماع و حضور پرشور در آن، خود یک عبادت و تکلیف بزرگ محسوب میشود. این حس وظیفهشناسی، به سرعت در میان مؤمنان فراگیر میشود و ضرورت حضور در این گردهمایی عظیم را به یک اصل محوری و اجتنابناپذیر تبدیل میکند.
نظر شما