با این حال، تجربه نشان داده است همه روایتهای تولید شده، حتی آنهایی که توسط متولیان رسمی ساخته میشوند، همواره با اقبال مخاطبان و حتی زائران روبهرو نمیشوند. برای فهم چرایی این مسئله باید به مجموعهای از عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ارتباطی توجه کرد.
موانع ارتباط گیری زائر با روایت زیارت
گاهی زائر در برابر روایت رسمی زیارت، احساس فاصله و بیگانگی میکند. یکی از دلایل این امر «زبان و لحن» روایت است. وقتی روایتها با ادبیات رسمی، شعاری یا بیش از حد کلیشهای بیان میشوند، برای بسیاری از مخاطبان، به خصوص نسل جدید جذابیت و تازگی ندارند و بلافاصله پس زده میشوند. مخاطب عمومی و زائر به دنبال لمس تجربهای شخصی، واقعی و صادقانه است؛ اما روایتهای رسمی عموماً بیش از حد کنترل شده و رنگ و بوی واقعیت انسان امروز را ندارند. اگر روایت به جای توجه به تجربههای واقعی مردم، تنها بر انتقال یک تصویر آرمانی و بینقص تمرکز کند، فاصله میان تجربه زیسته و روایت رسمی عمیق میشود و هرچه این فاصله عمیقتر شود، باورناپذیری بیشتر خواهد شد.
عامل دیگر «یکسویه بودن» روایت است. روایتهایی که فقط انتقالدهنده پیامهای از پیش تعیینشدهاند و مجال گفتوگو یا بازتاب تجربههای متنوع زائران را نمیدهند، در نهایت نمیتوانند پیوند عاطفی پایداری ایجاد کنند. زائر وقتی احساس کند این روایت «برای او» نیست و به او تحمیل شده، روایت را پس میزند. در این حالت، زائر روایت را نه آینهای از تجربه خود؛ بلکه ابزاری تبلیغاتی میبیند.
نبود «تنوع روایی» یکی دیگر از دلایل مهم مقبول نیفتادن روایت است. مخاطبان مختلف با سلایق، پیشینهها و انگیزههای متفاوت به زیارت میآیند؛ روایتی که همه آنها را با یک قالب یکسان و پیام یکنواخت خطاب قرار دهد، بخش زیادی از مخاطبان را از دست خواهد داد. این ضعف روایتهای رسمی ما بیشتر به نبود مخاطبشناسی دقیق برمیگردد. بدون شناخت دقیق از نیازها، دغدغهها و زبان ارتباطی مخاطب، روایت به دل نخواهد نشست حتی اگر زیبا و پرهزینه تولید شده باشد.
شرایط سیاسی و فرهنگی هر جامعه تأثیر مستقیمی بر پذیرش شدن یا پذیرش نشدن روایتهای دینی دارد. وقتی جامعه با مسائل و چالشهای سیاسی-اقتصادی جدی روبهرو است، روایتهایی که نسبت به این واقعیتها بیاعتنا باشند، بیشک غیرواقعی جلوه میکنند. شاید این مورد از همه موانع دیگر مهمتر و راهبردیتر باشد. علت آن هم این است که زائر و مخاطب پیش از اینکه فرم و قالب هنری روایت را ببیند، به صداقت منشأ صدور روایت هم نظر میکند. گاهی سکوت نابهجا و نداشتن موضعگیری درست نسبت به اقتضائات و وقایع داخلی و بیرونی یک نهاد، آن را همراه و همنظر کمکاریها و اشتباهات مجموعههای دیگر میکند. شکی نیست که روایت زیارت باید سیاسی و مطابق با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی باشد؛ اما سخن این است که برخی مواقع مواضع و سکوتها خلاف گفتمان انقلاب اسلامی و مفاهیم مهم آن یعنی شفافیت، مطالبهگری، مستضعفنوازی، پاسخگویی، عدالتطلبی و مردمداری رقم میخورد.
مخلص کلام اینکه روایت زیارت زمانی موفق است که از دل تجربههای واقعی و زبان انسانی برآید، به تنوع مخاطبان احترام بگذارد و به اقتضائات فرهنگی و اجتماعی توجه کند. روایت متولیان زیارت اگر میخواهد با اقبال روبهرو شود، باید از رویکرد یکطرفه و قالبهای کلیشهای فاصله بگیرد و با شنیدن صدای زائر، روایت را به تجربهای مشترک بدل کند. این اشتراک در روایت، سطحبندی هوشمندانهای از مفهوم زیارت متعالی را میطلبد که در شمارههای بعد به آن اشاره خواهد شد.
نظر شما