او که عمر پربرکت خویش را در مسیر تحصیل، تدریس، تهذیب نفس و خدمت به اسلام و انقلاب سپری کرد، بیشک اسوهای از زهد، بصیرت و ولایتمداری بود. اما شاید یکی از درخشانترین جلوههای حیات طیبه ایشان، تربیت فرزندی بود که نامش در تاریخ ایثار و شهادت این مرز و بوم جاودانه شد؛ شهید والامقام ناصرالدین باغانی. این شهید عزیز، تربیتیافته چنین پدری بود؛ پدری که با نور علم و عمل خویش، بذر ایمان و عشق را در دل فرزند کاشت و او را برای پروازی بلند آماده کرد.
به بهانه درگذشت این پدر بزرگوار، فرصتی مغتنم دست داده است تا به وصیتنامه پرشور و عمیق فرزند شهیدش، ناصرالدین باغانی بپردازیم؛ وصیتنامهای که رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله العظمی خامنهای درباره آن فرمودند: «یک جوان پرشور مؤمن از جان گذشته سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیتنامه دارد. او یک جوان در سنین حدود ۲۰ سال است. جا دارد که انسان آن وصیتنامهاش را ۱۰ بار بخواند، ۲۰ بار بخواند! بنده مکرر خواندهام». (۱۴۰۲/۰۳/۰۹)
در این فرصت به بررسی رازها و فرازهای بلند این وصیتنامه میپردازیم تا دریابیم چه گوهرهای نابی در کلام این شهید نهفته است که آن را شایسته این همه تأمل و تکرار کرده است.
وصیتنامهای که رهبر معظم انقلاب بارها خواندند
وصیتنامه شهید ناصرالدین باغانی نه صرفاً یک متن خداحافظی، بلکه منشور زندگی، راهنمای سلوک و درسنامه عشق است. هر بند از آن، دریچهای به سوی معرفت میگشاید و هر جمله، حکایتی از اوج بندگی و دلدادگی به معبود ازلی دارد. راز مکرر خوانده شدن این وصیتنامه توسط رهبر معظم انقلاب، در همین عمق و اصالت نهفته است؛ عمقی که ریشه در تربیت مکتبی و خانوادگی دارد و اصالتی که از جان شیفته به حق برمیخیزد. شهید ناصرالدین باغانی وصیتنامه خود را با واژهای آغاز میکند که کمتر کسی آن را با این عمق و وسعت درک کرده است: عشق. او از عشق به مادر آغاز میکند، سپس به عشق خانواده میرسد و پس از آن، عشقهای دنیایی چون مال، منال، مدرسه و دانشگاه را تجربه میکند. اما اوج این فراز، آنجاست که شهید به یکباره درمییابد این او نبوده که عاشق خداست، بلکه این خداوند است که عاشق بنده خویش است و او را به سوی خود میکشد. او با تمام وجود درک میکند که «عنقا شکار کسی نشود دام باز گیر»؛ یعنی این لطف و کرم الهی است که بنده را به سوی خود میخواند و هرگاه بنده در دام شیطان افتاد، این معشوق ازلی است که دام را پاره میکند و شبها به انتظار بازگشت او مینشیند.
شهید در ادامه از «کمند عشق» الهی سخن میگوید که او را به صحنه جهاد کشانده و در آنجا «شراب عشق» را به او نوشانده است. در نگاه شهید ناصرالدین باغانی، شهادت نه یک مرگ، که اوج زندگی و وصال است. او شهادت را «آنگاه که دو دلداده به هم میرسند و عاشق به وصال معشوق میرسد» تعریف میکند. این تعریف، شهادت را از یک واقعه فیزیکی صرف، به یک تجربه روحانی و عرفانی ارتقا میدهد. او تأکید میکند «شهادت تفسیربردار نیست» و «فقط شهید میتواند شهادت را درک کند». این جمله، راز دیگری را برملا میکند: شهید پیش از آنکه به خون بغلتد، در این دنیا شهید است. یعنی شهادت یک فرایند درونی و یک انتخاب آگاهانه در مسیر زندگی است که با تهذیب نفس و عشق به حق آغاز میشود و با وصال به کمال میرسد. او زندانیان تن را به شکستن قفس و پرواز به سوی کوی یار فرامیخواند و مرگ در رختخواب را ننگ و عار میشمارد، چرا که انسان برای پرواز ساخته شده است نه ماندن در قفس.
پیامهای راهگشا؛ از رهبری تا امت
شهید باغانی در ادامه وصیتنامه، پیامهایی روشن و راهگشا برای رهبر و امت دارد. او امام خمینی(ره) را مصباح هدایت و سفینه نجات میخواند و خود را مدیون ایشان میداند. این بخش، عمق ولایتمداری و تبعیت محض شهید از امام را نشان میدهد؛ تبعیتی که ریشه در شناخت عمیق از جایگاه ولایت و امامت دارد. در خطاب به امت مسلمان، شهید بر پیروی عملی از امام تأکید میکند و شناخت ولیفقیه را در زمان غیبت حضرت ولیعصر(عج) ضروری میداند. او با بصیرتی کمنظیر، خطر اسلام بدون روحانیت و جدایی دین از سیاست را گوشزد میکند و این تفکر را ریشهای برای ترور شخصیت و ترور فیزیکی بزرگان انقلاب میداند. این بخش از وصیتنامه، نشاندهنده هوشمندی سیاسی و درک عمیق شهید از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی است. او منافقان داخلی را از کفار بدتر میداند و مردم را به صبر در مصائب و پاسداری از خون شهدا فرامیخواند. تأکید بر اهمیت مستحبات، نوافل (بهویژه نافله شب) و مبارزه با فساد، نشان از توجه شهید به ابعاد عملی و اخلاقی دین در کنار جهاد و شهادت دارد.
خانواده شهید؛ میراثداران خون
شاید یکی از تأثیرگذارترین بخشهای وصیتنامه، خطاب به خانواده است. شهید با نهایت تواضع و ادب، از پدر و مادر خود طلب حلالیت میکند و از ایشان میخواهد برای قبولی شهادتش دعا کنند. او خون خود را رنگینتر از خون علیاکبر امام حسین(ع) نمیداند و از خانواده میخواهد غم و اندوه به خود راه ندهند. عبارت «مسافر کربلا» که روی ساکش نوشته بود و از خجالت آن را پنهان میکرد، اوج مظلومیت و آرزوی وصال به کربلا را نشان میدهد. اما او این بار، خود به نزد اباعبدالله(ع) میرود. این بخش، اوج پیوند عاطفی و معنوی شهید با خانواده و اهلبیت(ع) را به تصویر میکشد.
مهمتر از آن، شهید به خانوادهاش مژده میدهد «بدون شما به بهشت قدم نخواهم گذاشت» و «همه با هم به بهشت رضوان خداوند خواهیم آمد». این جمله، نشاندهنده عمق ایمان به شفاعت و پیوند ناگسستنی خانواده در مسیر الهی است. او خانوادهاش را «فارغالتحصیلان دانشگاه امام حسین(ع)» میخواند و پدر را به «حسینوار ایستادن» و مادر را به «زینبگونه مقاومت کردن» فرامیخواند. این تعابیر، نشان از درک عمیق شهید از نقش خانواده در تداوم راه شهدا و مسئولیت سنگین خانواده شهید بودن دارد. او برادرانش را به تعالی و شهادتطلبی و خواهرش را به تربیت فرزندان با عشق حسینی توصیه میکند.
پرواز تا ملک سلیمان
شهید ناصرالدین باغانی در پایان وصیتنامه با فروتنی تمام به امور شخصی و مالی میپردازد و از همگان طلب حلالیت میکند. اما حتی در این بخش نیز روح بلند او از مادیات فراتر میرود و آرزوی «دیدار در سرای باقی در جوار رحمت حق در کنار آقا اباعبدالله الحسین(ع) و فاطمه الزهرا(س)» را بیان میدارد. جمله پایانی وصیتنامه «هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق، بر او نمرده به فتوای من نماز کنید» اوج عرفان و نگاه خاص شهید به حیات و ممات است. او کسانی را که از عشق الهی بیبهرهاند، مرده میپندارد، حتی اگر ظاهراً زنده باشند. این جمله، چکیدهای از فلسفه حیات و ممات در نگاه شهید است که تنها با عشق الهی، زندگی معنا مییابد و مرگ به وصال تبدیل میشود.
وصیتنامه شهید ناصرالدین باغانی، نه تنها سندی از یک زندگی پرشور و ایمانی است، بلکه آینهای تمامنما از تربیت مکتبی و خانوادگی است که پدری چون حجتالاسلام والمسلمین علیاصغر باغانی آن را رقم زده بود. این وصیتنامه با فرازهای بلند عرفانی، بصیرت سیاسی عمیق و عواطف پاک انسانی، بحق شایسته آن است که بارها و بارها خوانده شود. راز این فرمایش رهبر معظم انقلاب در همین جامعیت و عمق نهفته است؛ متنی که از عشق الهی آغاز میکند، به فلسفه شهادت میرسد، راهبردهای سیاسی و اجتماعی را ترسیم میکند و با نصایحی عمیق به خانواده پایان مییابد.
ارتحال حجتالاسلام باغانی(ره) فرصتی شد تا بار دیگر به این گنجینه معنوی رجوع کنیم و درسهایی از عشق، ایثار، بصیرت و ولایتمداری را از کلام فرزند برومندش بیاموزیم. یاد و نام پدر و پسر، این دو اسوه علم و جهاد، در تاریخ این مرز و بوم جاودانه باد. روحشان شاد و راهشان پررهرو.
نظر شما