در حالی که موشکها و پهپادها همچنان در جنگ اوکراین و روسیه میان دو کشور در حال تردد هستند و نشست آلاسکا میان ترامپ و پوتین شاید بارقههایی از امید را برای پایان دادن به این جنگ بیسرانجام زنده کرده است، بازیگر خاموشی در شرق در حال تماشای دقیق صحنه است؛ پکن که در این رویارویی نه در کنار مسکو ایستاده و نه علیه آن موضع گرفته، جنگ اوکراین را به آزمایشگاهی زنده برای بلندپروازیهای جهانی خود تبدیل کرده است.
بیطرفی حسابشده
از همان روزهای آغازین تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲، نگاهها به پکن دوخته شد. آیا چین متحد راهبردی کرملین خواهد شد یا به جمع کشورهای غربی در محکومیت این حمله میپیوندد؟ پاسخ اما همانند بسیاری از سیاستهای پکن پیچیده و چندلایه بود.
چین گزینهای را برگزیده که میتوان آن را «بیطرفی بیطرفانه» نامید؛ نه نیرو اعزام میکند، نه الحاقهای روسیه را تأیید و نه در مجمع عمومی سازمان ملل علیه مسکو رأی میدهد. این ابهام، نشانه تردید نیست؛ بلکه بخشی از یک راهبرد سنجیده است.
با این رویکرد، چین دو امتیاز بدست میآورد: روسیه تحت فشار تحریمها بیش از پیش به تجارت و فناوری چینی وابسته میشود و همزمان غرب در هالهای از تردید درباره موضع واقعی پکن باقی میماند.
چرا چین آشکارا پشت مسکو نمیایستد؟
شاید در نگاه نخست روسیه متحد طبیعی چین به نظر برسد؛ هر دو با آمریکا و نظم غربی مشکل دارند و هر دو به دنبال ساختن دنیایی چندقطبی هستند. اما تاریخ نشان میدهد این رابطه هرگز عاری از تنش نبوده است.
از مناقشات مرزی در قرن نوزدهم تا اختلافات خونین دوران جنگ سرد، دو کشور بارها در برابر هم قرار گرفتهاند. هنوز هم مناطقی چون «منچوری بیرونی» در خاک روسیه وجود دارد که پکن آن را بخشی از سرزمینهای از دسترفته خود میداند. تقویت بیش از حد مسکو میتواند برای آینده چین دردسرساز باشد.
اما مهمتر از همه، سایه تایوان است. اگر چین آشکارا از الحاقهای روسیه در اوکراین پشتیبانی کند، ممکن است پایتختهای غربی در سیاست «چین واحد» تجدیدنظر کرده و حمایتهای سیاسی و نظامی خود از تایپه را گسترش دهند؛ خط قرمزی که برای پکن قابل پذیرش نیست.
چرا پکن حامی کییف نیست؟
از سوی دیگر، چین به همان اندازه از شکست کامل روسیه هراس دارد. یک مسکوِ ضعیف و تحقیرشده میتواند در مرزهای شمالی بیثباتی ایجاد کرده یا حتی به سمت نزدیکی با غرب حرکت کند؛ سناریویی که بهشدت به زیان پکن خواهد بود.
در نتیجه، طولانی شدن جنگ بهترین حالت برای چین است. جنگ فرسایشی، روسیه را به وابستگی بیشتر به اقتصاد چین میکشاند و همزمان شکافهایی در میان اعضای ناتو ایجاد میکند. پکن در حالی که هزینهای نمیپردازد، دستاوردهای راهبردیاش را افزایش میدهد.
حمایت خاموش؛ زنجیره پهپادها
چین همواره اعلام کرده سلاحی به روسیه نمیدهد؛ اما واقعیت پیچیدهتر است. گزارشهای متعدد نشان میدهد شرکتهای چینی قطعات حیاتی برای پهپادهای روسی فراهم میکنند؛ سلاحی که امروز نقشی کلیدی در میدان نبرد دارد.
برپایه گزارش بلومبرگ در جولای ۲۰۲۵، ۹۲درصد قطعات پهپادهای مورد استفاده روسیه منشأ چینی دارند. پکن به صورت رسمی بیطرف است اما با چشمپوشی از فعالیت شرکتهایش، عملاً به روسیه امکان ادامه جنگ را میدهد.
میدان جنگ؛ کلاس درس نظامی چین
علاوه بر اقتصاد و سیاست، جنگ اوکراین به فرصتی برای آموزش نظامی پکن بدل شده است. هر شلیک موشک، هر مانور میدانی و هر بسته کمک غربی، برای ارتش چین یک درس تازه است.
مهمترین درس جنگ اوکراین تا امروز؛ غرب کند عمل میکند؛ ماهها طول کشید تا ناتو سلاحهای سنگین به اوکراین بفرستد، با آنکه نشانههای حمله روسیه آشکار بود.
چین اما گرفتار چنین بروکراسیای نیست. در نظام تکحزبی و اقتدارگرای پکن، تصمیمهای نظامی بدون مخالفتهای پارلمانی یا رسانهای اجرا میشوند. این تفاوت، برای بحران احتمالی تایوان بسیار حیاتی است. یک عملیات آبی-خاکی علیه تایپه نیازمند ماهها آمادهسازی است و غرب آن را زود متوجه خواهد شد. اما اگر بار دیگر تعلل نشان دهد، شاید برای نجات تایوان دیر باشد.
جنگ ترکیبی و آشفتگی سیاسی غرب
پکن همچنین از آشفتگی سیاسی در غرب سود میبرد. اختلاف میان کشورهای ناتو، فشارهای پوپولیستی در اروپا و جدالهای حزبی در آمریکا همگی وحدت غرب را تضعیف کردهاند.
چین همچون روسیه در جنگهای ترکیبی و عملیات نفوذ رسانهای تجربه دارد. جنگ اوکراین تا وقتی ادامه داشته باشد، فرصت طلایی برای دامنزدن به این شکافها فراهم میکند.
اوکراین، آینه تایوان
برای پکن، اوکراین تنها یک بحران اروپایی نیست؛ آینهای برای تایوان است. هر تحول در جبهه اوکراین با این پرسش سنجیده میشود: غرب تا چه حد برای دفاع از تایپه آماده است؟
اگر اوکراین با حمایت یکپارچه غرب پیروز شود، چین در اقدام علیه تایوان تردید خواهد کرد. اما اگر جنگ به سازش یا خستگی غربیها ختم شود، پکن این را چراغ سبزی برای پیشبرد اهدافش در تنگه تایوان تلقی میکند.
نقش اروپا در اقیانوس هند و آرام
محاسبات چین فقط به واشنگتن محدود نیست. کشورهای اروپایی مانند بریتانیا و فرانسه نیز اگر از درگیری اوکراین فراغت یابند، ممکن است ناوهای خود را به آبهای آسیا بفرستند. افزایش گشتزنیهای اروپایی در دریای جنوبی چین همین حالا هم زنگ خطر را برای پکن به صدا درآورده است. بنابراین در نگاه چین، مشغول ماندن اروپا در جنگ اوکراین میتواند سپری در برابر حضور بیشتر غرب در آسیا باشد.
پایان بازی؛ بیطرفی بیطرفانه
در نهایت، راهبرد چین روشن است؛ نه پیروزی کامل روسیه و نه شکست کامل اوکراین.
جنگ طولانی به سود پکن است. روسیه ضعیفتر و محتاجتر و غرب فرسوده و چندپاره میشود و چین فرصت مییابد ارتش و اقتصاد خود را برای روزی آماده کند که بخواهد آزمون بزرگتری را رقم بزند.
سیاست چین در این جنگ نه بر مبنای اخلاق، بلکه براساس صبر و محاسبه است. همانند استاد شطرنجی که اجازه میدهد دیگران در صفحه بازی فرسوده شوند، پکن در سکوت منتظر لحظهای است که حرکت نهایی خود را انجام دهد.
جهان چشم به اوکراین دوخته، اما چین چشم به آینده. نه دوست اوکراین است و نه دشمن روسیه، بلکه تماشاگر هوشیاری است که بیشترین بهره را از خون، هزینه و سردرگمی دیگران میبرد.
پرسش اصلی این نیست که پکن طرف مسکو است یا کییف؛ پرسش واقعی این است تا کی میتوان اجازه داد چین در سایه بنشیند و بیصدا خود را برای قمار بزرگ بعدی آماده کند؟
نظر شما