طلاق فقط مختص جوانان نیست؛ زوجهای بالای ۵۰ سال نیز هر روز بیشتر به صف جداییخواهان میپیوندند. این جداییها اغلب پس از سالها زندگی مشترک رخ میدهد؛ درست زمانی که دیگران انتظار آرامش و ثبات را دارند.
ریحانه صبورنژاد، روانشناس و زوج درمانگر ضمن اشاره به طلاق زوجها در سنین گفت: در روانشناسی خانواده از این پدیده با عنوان طلاق خاکستری یاد میشود. خیلی وقتها زوجها سالها با مشکلات کنار میآیند و تصور میکنند به خاطر بچهها یا شرایط زندگی باید تحمل کنند. اما وقتی بچهها بزرگ میشوند و از خانه میروند، دیگر عامل بازدارندهای وجود ندارد و مشکلات پنهانشده خودشان را نشان میدهند.
وی افرود: علاوه بر این، تغییرات جسمی، بازنشستگی، بیماریها و بحرانهای میانسالی هم باعث میشود حساسیت و تعارضها بیشتر شود.
وی با بیان اینکه مشکلاتی که در سالهای جوانی نادیده گرفته یا حل نشده باقی ماندهاند، مثل زخمی هستند که پانسمان شده، اما درمان نشده است میگوید: این زخمها در سنین بالا دوباره باز میشوند و حتی شدیدتر از قبل خودشان را نشان میدهند. ریشه بسیاری از طلاقهای دیرهنگام همان مسائل قدیمی حلنشده است.
این روانشناس با اشاره به تاثیر طلاق در سنین بالا بر فرزندان گفت: فرزندان حتی اگر خودشان مستقل و صاحب زندگی باشند با دیدن اختلاف یا جدایی والدین دچار آشفتگی عاطفی میشوند. احساس ناامنی، غم، خشم یا حتی احساس گناه که چرا ما زودتر نفهمیدیم میتواند در آن ها به وجود بیاید.
وی افزود: بعضیها هم در روابط خودشان بیاعتماد میشوند یا دائم نگران تکرار اشتباه والدین در روابطشان میشوند.
صبورنژاد خاطر نشان کرد: نقش فرزندان این نیست که داوری یا قضاوت کنند. بهترین کار این است که شنونده بیطرف باشند، به پدر و مادرشان احترام بگذارند و اگر لازم بود، آرام آرام آن ها را به استفاده از مشاوره خانواده تشویق کنند. حفظ احترام متقابل و پرهیز از دخالت مستقیم در دعواها، از تنش بیشتر جلوگیری میکند.
وی افزود: بیشتر اختلافها در سنین بالا با کمک مشاوره و گفتوگوی سالم قابل مدیریت است. مشاور میتواند به زوجها کمک کند تا یاد بگیرند بهتر با هم ارتباط بگیرند و زخمهای قدیمی را التیام دهند.
وی معتقد است: طلاق آخرین راه است برای وقتی که همهی تلاشها بینتیجه بماند یا سلامت روانی و جسمی یکی از طرفین در خطر باشد. خیلی وقتها حتی در این سن هم جلسات مشاوره میتواند کیفیت زندگی را تغییر دهد و آرامش دوباره برگردد.
نظر شما