در شرایط تورمی و با قدرت خرید پایین خانوادهها، تولد یک فرزند میتواند مساوی باشد با ورود به مسیری پر از قبض و هزینههای ریز و درشت. از همان لحظههای بارداری و ویزیتهای پزشکی گرفته تا خرید سیسمونی و بعد هم خرجهای روزمره پوشک و شیرخشک، همه چیز مثل یک نوار بیپایان هزینه روی دوش والدین میافتد.
بررسیها در سال ۱۴۰۴ نشان میدهد کمینه هزینه فرزندآوری در سال نخست زندگی نوزاد حدود ۵۰ میلیون تومان است؛ اما اگر خانوادهای بخواهد سراغ کالاهای لوکس و خدمات خصوصی برود، این رقم میتواند از ۱۲۰ میلیون تومان هم فراتر برود. به این ترتیب در ایران امروز، بچهدار شدن بیش از آنکه «شیرین مثل قند» باشد، به حساب و کتاب دقیق بانکی و برنامهریزی اقتصادی گره خورده است.
هزینههای فرزندآوری در ایران
نخستین قبض فرزندآوری به اتاق زایمان گره خورده است. زایمان طبیعی در بیمارستانهای دولتی تقریباً رایگان یا با هزینهای اندک انجام میشود، هرچند برخی مراکز ۳ تا ۵ میلیون تومان دریافت میکنند؛ اما در بخش خصوصی زایمان طبیعی ۶ تا ۱۰ میلیون تومان خرج دارد و اگر پای سزارین وسط بیاید، عدد تا ۲۰ میلیون تومان بالا میرود. انتخاب اتاق خصوصی و خدمات جانبی نیز هزینهها را بیشتر میکند. تفاوت میان دولتی و خصوصی برای یک خانواده در عمل حدود ۱۰ میلیون تومان است. هرچند کمکهزینه ۷۰ میلیون تومانی تأمین اجتماعی برای نوزادان ۱۴۰۴ میتواند بخشی از فشار مالی زایمان و سیسمونی را جبران کند.
پس از زایمان نوبت به سیسمونی میرسد؛ سنتی ریشهدار اما پرهزینه. یک سیسمونی اقتصادی با اقلام پایه حدود ۲۰ تا ۳۵ میلیون تومان خرج دارد. اگر والدین کمی تنوع بخواهند، این رقم به ۳۵ تا ۶۰ میلیون تومان میرسد. انتخاب برندهای خارجی و لوکس هم میتواند هزینه را از مرز ۱۰۰ میلیون تومان عبور دهد.
پوشک هم مهمترین و پرهزینهترین کالای مصرفی کودک است و قیمت آن به طور مستقیم با سایز نوزاد تغییر میکند. به عنوان مثال برای تهیه پوشک سایز صفر (نوزادی) باید از ۶۶ تا ۱۳۰ هزار تومان و برای خرید پوشک سایز ۶ باید ۲۰۴ تا ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کنید.
این تفاوتها سبب میشود بار مالی پوشک در ماههای نخست زندگی کودک یکی از سنگینترین هزینهها برای والدین باشد.هر قوطی شیرخشک در سال ۱۴۰۴ مبلغ ۱۸۰ تا ۲۶۰ هزار تومان قیمت دارد. با سهمیهبندی فعلی (۱۰ قوطی یارانهای + چهار قوطی آزاد)، یک نوزاد ماهانه به ۱۴ قوطی نیاز دارد؛ یعنی ۵/۲ تا ۵/۳ میلیون تومان فقط برای شیرخشک. البته به این هزینهها باید هزینه شیشه شیر (۶۰ هزار تا ۲ میلیون تومان)، پستانک (۵۰ هزار تا یکمیلیون و ۷۰۰ هزار تومان)، شیردوش دستی (۴۵۰ هزار تا ۲میلیون و ۵۰۰ هزار تومان) و شیردوش برقی (یک تا ۱۳ میلیون تومان) را هم افزود.
اگرچه مسئولان از تولید کافی سخن میگویند؛ اما گزارشهای میدانی خلاف آن را نشان میدهد. شیرخشکهای درمانی مانند «آپتامیل پپتی» حتی با نسخه پزشک کمیاب شدهاند و برخی برندهای پرطرفدار مثل آپتامیل، ببلاک و تروویتال در بعضی داروخانهها نایاب هستند. مشکلات نقدینگی، ارز و توزیع علت اصلی این کمبودها عنوان میشود.
سیسمونی
سیسمونی هم انگار بخش حذفنشدنی فرزندآوری است. پس برای آن هم باید هزینه کرد.
ست کالسکه و کریر از ۴ میلیون تومان آغاز میشود و در نمونههای لوکس خارجی به ۶۰ میلیون تومان میرسد. صندلی ماشین کودک۱/۵ تا ۳۰ میلیون تومان و آغوشیها ۵۰۰ هزار تا ۲میلیون تومان قیمت دارند. همچنین پکهای جغجغه و دندانگیر ۴۰۰ هزار تا ۱/۵ میلیون تومان، عروسکهای پولیشی از ۳۰۰هزار تا ۱/۷ میلیون تومان، اسباببازیهای موزیکال تا ۱/۸ میلیون و تشکهای بازی یا پلیجیم تا ۲/۷ میلیون تومان عرضه میشوند.
۲ سبک متفاوت در فرزندآوری
از طرفی هزینههای فرزندآوری در ایران به شدت تحت تأثیر شرایط اقتصادی، سبک زندگی و انتخابهای خانوادههاست در حالی که برخی والدین تلاش میکنند تنها با تهیه ضروریات، مخارج را در حد امکان کنترل کنند، گروهی دیگر سراغ خدمات خصوصی و کالاهای لوکس میروند و هزینههای چند برابری را متحمل میشوند. دو روایت زیر، تصویری روشن از این تفاوتها را ارائه میدهد.یک زوج جوان اهل کرج به ما میگویند برای تولد فرزندشان در سال ۱۴۰۴ تنها هزینههای ضروری را پرداخت کردهاند. هزینه زایمان در بیمارستان دولتی ۲/۵ میلیون تومان و هزینه سیسمونی شامل تخت ساده، لباس، شیشه شیر و لوازم بهداشتی در مجموع برای آن ها ۱۸ میلیون تومان تمام شده است.
هزینه ماهانه پوشک و شیرخشک برای نوزاد آنها هم حدود ۳/۵میلیون تومان است.
این خانواده تأکید کردند به دلیل پرهیز از خرید کالاهای برند خارجی یا وسایل غیرضروری، توانستهاند مخارج را کنترل کنند.
در مقابل یک زوج ساکن مشهد به ما گفتند برای زایمان فرزندشان در یکی از بیمارستانهای خصوصی ۲۰ میلیون تومان پرداخت کردند.
همچنین علاوه بر زایمان در اتاق خصوصی، سیسمونی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون تومان تهیه کردهاند که شامل کالسکه ۶۰میلیونی و ست اتاق کودک ۳۰ میلیونی بوده است. هزینه ماهانه پوشک و شیرخشک برای فرزند آنها هم به حدود ۷ میلیون تومان میرسد.
ضمن آنکه گاهی ناچار به خرید شیرخشک از بازار آزاد با قیمتهای بالاتر شدهاند.
آنطور که آنها میگویند انتخاب کالاهای خارجی و خدمات لوکس، دلیل اصلی افزایش هزینههای فرزندآوری آنها بوده است.
تغییر هزینههای فرزندآوری بین سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴
بررسی روند یک ساله نشان میدهد تنها در فاصله سالهای ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۴ بخش عمدهای از هزینههای ضروری کودک با جهش قابل توجهی مواجه شده است.
پوشک در سال ۱۴۰۳ برای سایز پرمصرف ۳ بین ۶۰ تا ۲۲۰ هزار تومان عرضه میشد. در سال ۱۴۰۴ همین بازه به ۸۵ تا ۳۳۵ هزار تومان رسیده است؛ این یعنی افزایش ۴۰ تا ۵۰ درصدی تنها در یک سال.
قیمت هر قوطی شیرخشک معمولی در ۱۴۰۳ حدود ۱۲۰ تا ۱۸۰ هزار تومان بود. در ۱۴۰۴ این عدد به ۱۸۰ تا ۲۶۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده است.
با توجه به سهمیهبندی ۱۴ قوطی در ماه برای هر نوزاد، هزینه ماهانه شیرخشک در سال گذشته ۱/۸ تا ۲/۵ میلیون تومان برآورد میشد، در حالی که در سال جاری این عدد به ۲/۵ تا ۳/۵ میلیون تومان رسیده است.هزینه زایمان نیز از تورم مصون نمانده است. در بیمارستانهای خصوصی، زایمان طبیعی در ۱۴۰۳ مبلغ ۴ تا ۷ میلیون تومان و سزارین حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان هزینه داشت. این ارقام در ۱۴۰۴ به ترتیب به ۶ تا ۱۰ میلیون و ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان افزایش یافتهاند. به بیان دیگر، هزینه زایمان تنها در یک سال حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد کرده است.
سیسمونی در ۱۴۰۳ با کیفیت متوسط ۲۵ تا ۴۵ میلیون تومان هزینه داشت؛ اما در ۱۴۰۴ همین سطح از خریدها ۳۵ تا ۶۰ میلیون تومان برآورد میشود. این یعنی رشد حداقل ۳۰ درصدی در هزینههای سیسمونی که بخش مهمی از آن به واردات و برندهای خارجی مربوط است.
کمالگرایی؛ عامل گرانی ازدواج و فرزندآوری
صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان با بیان اینکه برآوردهایی مانند هزینه ۵۰ تا ۱۲۰ میلیون تومانی در سال نخست تولد کودک، کاملاً نسبی است و بسته به سبک زندگی خانوادهها میتواند بسیار کمتر یا بیشتر از این میزان باشد، به خبرنگار ما میگوید: تعیین عدد مشخص برای هزینه فرزندآوری، رویکردی علمی و دقیق در قضاوت درباره خانواده ایرانی محسوب نمیشود؛ چرا که سبک زندگی و تعریف خانوادهها از «زندگی مطلوب» نقش تعیینکنندهای در میزان این هزینهها دارد. نکته مهمتر از هزینهها، فرهنگ کمالگرایی است که در بسیاری از خانوادهها وجود دارد.
این فرهنگ موجب میشود والدین در زمینه ازدواج، فرزندآوری، تأمین نیازها، رفاه و تربیت فرزند، همه چیز را در بالاترین سطح استاندارد دنبال کنند؛ مسئلهای که عملاً فرزند را به یک «موجود گرانقیمت» تبدیل کرده و ازدواج و فرزندآوری را پرهزینه و دیرهنگام میکند.
او کمبود و افزایش قیمت اقلامی مانند پوشک، شیرخشک و پوشاک کودکان را بهعنوان یکی از عوامل بازدارنده در تمایل خانوادهها به فرزندآوری مطرح میکند و میافزاید: آمارها نشان میدهد در ۲۰ سال اخیر مصرف شیرخشک در میان نوزادان افزایش یافته که بخشی از آن به دلیل تغییر سبک زندگی، اشتغال مادران و نگرانیهای مربوط به تناسب اندام است.
افزایش تقاضا برای شیرخشک؛ بهویژه انواع خارجی با قیمتهای چندمیلیونی، هزینههای فرزندآوری را بالا برده است.
در کنار این موضوع، ضعف مدیریتی و نبود راهبرد مشخص برای تأمین نیاز خانوادهها، بر مشکلات موجود افزوده است. برخی گزارشها همچنین از تعارض منافع در حوزه واردات و تولید این کالاها حکایت دارند.
از سوی دیگر، جریانهایی در فضای رسانهای کمبود شیرخشک و پوشک را چندین برابر بزرگنمایی کرده و این مسئله تأثیر روانی منفی و گستردهای بر خانوادهها گذاشته است.
او در پاسخ به این پرسش که قانون جوانی جمعیت چه میزان در عمل بر افزایش فرزندآوری تأثیر گذاشته است، بیان میکند: با گذشت حدود سه سال از اجرای قانون جوانی جمعیت، ارزیابیها نشان میدهد هنوز برای قضاوت نهایی درباره نتایج آن زود است. این قانون در بهترین حالت تنها ۳۰ درصد وارد مرحله اجرا شده و همان بخش هم با مشکلات فراوانی همچون اعطای تسهیلات بانکی، مرخصی زایمان، واگذاری زمین و خودرو برای خانوادهها به درستی عملیاتی نشده است. با وجود این کاستیها، ایجاد گفتمان جمعیت در سطح جامعه از دستاوردهای مهم این دوره محسوب میشود.
این گفتمان به معنای موافقت یا مخالفت کامل نیست؛ بلکه بیانگر طرح گسترده موضوع فرزندآوری و شکلگیری بحثهای اجتماعی درباره آن است.
این پژوهشگر حوزه جمعیت ادامه میدهد: همچنین معتقدم اجرای این قانون نیازمند یک پیوست فرهنگی، هنری و رسانهای جدی است. مشوقهای اقتصادی به تنهایی کافی نیستند و تجربه کشورهای دیگر نشان داده زمانی اثربخش خواهند بود که نگاه جامعه نیز تغییر کند. باید فرزند به عنوان یک ارزش اجتماعی و خانوادگی مطرح شود و این تغییر نگرش فقط از طریق فعالیتهای فرهنگی و رسانهای امکانپذیر است.
از سوی دیگر، امروز گزارههایی در جامعه رایج است که به ظاهر علمی به نظر میرسند؛ اما نه پشتوانه علمی دارند و نه تجربه آنها را تأیید میکند. باید به جامعه آموزش بدهیم که این مشهورات غلط هستند و نباید بهعنوان حقیقت پذیرفته شوند؛ چراکه مانند گرههای ذهنی تصمیم خانوادهها برای فرزندآوری را دشوار میکنند و در نهایت، تأکید میکنم مدیرانی که در اجرای قانون کوتاهی کردهاند، باید مطابق ماده ۷۱ قانون جوانی جمعیت تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند. تا زمانی که با متخلفان برخورد نشود، مسیر اجرای سایر مواد قانونی هموار نخواهد شد.
نظر شما