او که مظهر مطلق نیکویی و تجلی بیبدیل عطوفت الهی بود، نه تنها در قلبها حکمرانی میکرد که با اقتداری آسمانی، سکاندار کشتی دین در توفانهای سهمگین زمانه خویش شد.
در آستانه سالروز شهادت آن خورشید درخشان ولایت که با وجود چالشهای بیشمار و فتنههای پیچیده، راه امامت را با صلابت و حکمت پیمود، ارادت ما به ساحت قدسیاش و پاسداشت حرمت بارگاه ملکوتیاش گواهی است بر عمق نفوذ و جاودانگی حضورش. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی است با اندیشمند دینی، آیتالله سیدمحمدباقر علوی تهرانی که ابعاد کمتر شنیدهشدهای از این چالشها و عظمت بیبدیل امام رئوف(ع) را روشن میکند.
«رأفت» امام رضا(ع)؛ مهربانی بیحد و حصر و ملایم جان
در میان القاب نورانی و پرمعنای حضرت ثامنالحجج امام علی بن موسیالرضا(ع)، واژه «رئوف» جایگاهی ویژه و دلنشین دارد. آیتالله علوی تهرانی در تبیین این لقب شریف، با استناد به زیارت جوادیه توضیح میدهد: در زیارتنامه حضرت جوادالائمه(ع) وقتی به پدر بزرگوارشان اشاره میشود، اینگونه تعبیر میکند: «السلام علیک ایها الامام الرئوف». واژه «رئوف» در این زیارتنامه به حضرت رضا(ع) اطلاق شده است. «رئوف» در لغت به معنای انسانی مهربان و بسیار بخشنده است، اما با کلمه «رحمت» تفاوتهای بنیادینی دارد. با اینکه «رحمت» نیز به معنای بخشش است، اما واژه «رأفت» زمانی به کار میرود که این بخشش دارای ویژگیهای ممتاز و خاصی باشد؛ به گونهای که میتوان گفت «رأفت» مرتبهای بالاتر و عمیقتر از «رحمت» است. رأفت، بخشش و رحمتی است که در کثرت بیکران و بیحد و حصر است. این رحمت بهطور خاص شامل حال انسانهای گرفتار و دردمند میشود؛ به این معنا که در اوج گرفتاری یا در شرایط دشوار، مورد توجه و لطف قرار گرفتن، مصداق رأفت است. همچنین حضرت رضا(ع) در گرفتاریها به داد افراد میرسد و این کمکرسانی با شدت و مهربانی عمیق و بیدریغ همراه است.
وی در ادامه میافزاید: خصوصیت دیگر امام رئوف، آقا علی بن موسیالرضا(ع) این است که رأفت، همواره رحمتی است که «ملایم نفس» است؛ یعنی نفس انسان آن را دوست دارد و با طبع او کاملاً سازگار است. برای روشن شدن این مطلب، بیماری را در نظر آورید که به دلیل بیماری ناچار به قطع عضو میشود. این اقدام، هرچند برای حفظ جان و سلامتی بیشتر، نوعی رحمت محسوب میشود، اما به هیچ وجه ملایم طبع و دلخواه انسان نیست و با ناخوشایندی همراه است. یا رحمتی که مستلزم جراحی دردناک باشد، با وجود فایده، با رنج همراه است. در مقابل، رحمتی که ملایم نفس انسان است، کاملاً مطابق میل و خواست او است و ذرهای کراهت یا ناپسندی در آن وجود ندارد؛ انسان آن را از صمیم قلب دوست دارد و با رضایت کامل میپذیرد. بنابراین، اگر علی بن موسیالرضا(ع) «امام رئوف» است، رحمت ایشان در شدت و کثرت بینهایت است، شامل حال گرفتاران و نیازمندان میشود و کاملاً ملایم و مطابق طبع و خواست انسانهاست. این خصوصیات برجسته، معنای عمیق «رأفت» و جایگاه بیبدیل «امام رئوف» را تبیین میکند و نشان میدهد رأفت ایشان در حد کثرت است.
امام رضا(ع)؛ تجلی عالم آلمحمد(ع) و میراثدار علم نبوی
این استاد حوزه علمیه در ادامه اظهار میکند: در میان اوصاف متعدد و والای ائمه اطهار(ع)، یکی از برجستهترین القاب امام رضا(ع) که گویای جایگاه بیبدیل ایشان است، عنوان
«عالم آل محمد» است. این عنوان با وجود آنکه بیشترین حجم روایات و آثار علمی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به یادگار مانده است، بهطور خاص به امام رضا(ع) اطلاق میشود که خود نشاندهنده جایگاه بینظیر ایشان در گستره دانش و علوم اسلامی است. حضرت با تسلطی بیبدیل بر حوزههای مختلف علمی و قدرت استدلال و تبیین، نه تنها در عصر خویش بلکه در اعصار پس از آن نیز به عنوان شخصیتی منحصر بهفرد و منشأ تحولات عمیق علمی شناخته شدهاند. تأثیر حضور علمی و فکری ایشان در توسعه و تولید دانش در آن دوران، به گواه تاریخ، غیرقابل انکار است. امام رضا(ع) با بهرهگیری از علم لدنی و استدلالهای متقن، در برابر انحرافات فکری و اقدامات غیرشرعی مأمون عباسی ایستادگی کرده و بسیاری از توطئهها و شبهات را خنثی کردند. این نقش محوری، نه تنها به رشد و بالندگی دین مبین اسلام کمک شایانی کرد، بلکه در تکمیل رسالت نبوی و پاسداری از مبانی مذهب پدران معصومشان نیز نقشی بیبدیل داشت.
چالشهای امامت امام رضا(ع)
آیتالله علوی تهرانی به تبیین چالشهای دوران امامت امام رضا(ع) نیز پرداخته و چنین توضیح میدهد: شرایط زندگی امام رضا(ع) با دیگر ائمه(ع) کاملاً متفاوت بود؛ چراکه ایشان با طاغوتی چون مأمون مواجه بودند. مأمون به «شیعه امامکش» شهرت داشت و اظهار تشیع او به مراتب از خلفای پیشین فزونتر بود. از این رو، امام(ع) ناگزیر بودند در شیوه زندگی خود تدبیر کنند تا خباثت مأمون الرشید را آشکار سازند. این مواجهه با چنین شخصیتی، از دشواریهای عمده زندگی علی بن موسیالرضا(ع) به شمار میرفت.
وی در ادامه، یکی دیگر از دشواریهای مهم دوران امامت امام رضا(ع) را شکلگیری فرقهای به نام واقفیه برمیشمرد و بیان میکند: این فرقه، کلامی بود که در بدو تأسیس، انحرافی مالی و مادی داشتند، اما بهتدریج به گروهی کلان تبدیل شدند. خصوصیت بارز این فرقه آن بود که در زمان امام موسی بن جعفر(ع)، حضرت بهتدریج به جامعه شیعه آموزش میدادند مقطعی فراخواهد رسید که دیگر شیعیان قادر به برقراری ارتباط مستقیم با امام خود نخواهند بود؛ بدین ترتیب، مردم را برای اصل غیبت آماده میکردند. ایشان تأکید داشتند با وجود حضور خود، فرزندان و نوادگانشان، شیعیان باید به عدم ارتباط مستقیم با ائمه عادت کنند. به همین منظور، حضرت موسی بن جعفر(ع) سازمانی را تحت عنوان سازمان وکلا تأسیس فرمودند.
آیتالله علوی تهرانی در تشریح ابعاد و کارکرد سازمان وکالت چنین توضیح میدهد: این سازمان بدین معنا بود که امام، افرادی را به عنوان وکلای خویش در نقاط مختلف جهان منصوب کرده بودند. در واقع، در زمان امام موسی بن جعفر(ع) هم جغرافیای تشیع و هم قلمرو اسلام به لحاظ جغرافیایی گسترش چشمگیری یافته و فرقه شیعه نیز مریدان بسیاری پیدا کرده بود. برخی نقلها حاکی از آن است هنگام شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)، حدود یکمیلیون نفر در تشییع ایشان شرکت کردند؛ به همین دلیل پیکر مطهر ایشان سه روز نگه داشته شد تا همه شیعیان بتوانند حضور یابند. این گستردگی جغرافیایی و افزایش شمار مریدان، عملاً امکان ارتباط مستقیم با امام را ناممکن ساخته بود و از این رو، وجود چنین سازمانی ضروری به نظر میرسید.
وی با بیان پیامدهای این گستردگی و ریشههای انحراف واقفیه میافزاید: با توجه به همین گستردگی تشیع و افزایش شمار شیعیان، درآمدهای مالی نیز بهشدت افزایش یافته بود. امام سه وکیل داشتند که در رأس آنان، فردی به نام علی بن حمزه بطائنی قرار داشت. این وکلا، ثروت و اموال بسیاری را از سوی مردم در اختیار داشتند تا به امام موسی بن جعفر(ع) برسانند. اما پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)، همین شخص به همراه دو وکیل دیگر، دسیسهای را شکل دادند که به فرقه واقفیه انجامید.
واقفیه؛ انحراف اعتقادی و ابزار خلافت عباسی
این کارشناس دینی به تبیین ماهیت فرقه واقفیه پرداخته و توضیح میدهد: اعتقاد محوری این فرقه بر این بود که امام موسی کاظم(ع) نمرده و نخواهد مرد، بلکه ایشان همان قائم آلمحمد(عج) است که در پس پرده غیبت به سر میبرد و روزی برای برقراری عدل و قسط ظهور خواهد کرد. این باور، به توقفی در سلسله امامت منجر شد. در نتیجه، پیروان این فرقه، با وجود هوادارانی که داشتند، امامت حضرت علی بن موسیالرضا(ع) را نپذیرفتند و بر امامت هفتمین امام، یعنی امام کاظم(ع) توقف کردند و به «هفت امامی» معروف شدند. دستگاه خلافت عباسی نیز که همواره در پی تضعیف جایگاه ائمه معصومین(ع) بود، از این گروه حمایت کرد. این حمایت فرصتی مغتنم برای عباسیان بود تا در مقابل شیعهای که رهبری معصوم داشت، فرقهسازی کرده و از این طریق به اهداف خود دست یابند. این انحراف گاهی از سر ناآگاهی و گاهی نیز از روی طمعورزی صورت میگرفت؛ چنانکه علی بن ابیحمزه بطائنی، وکیل سالیان دراز امام موسی کاظم(ع)، به دلیل مطامع زودگذر دنیوی و منافع مالی، امامت امام رضا(ع) را انکار کرد. او حتی با امام رضا(ع) نامهنگاری کرد و مدعی شد پدر ایشان زنده است. امام رضا(ع) در پاسخ فرمودند: «پدر من از دنیا رفته و ارث ایشان تقسیم شده است؛ این خود گواه بر وفات ایشان است که همگان آن را پذیرفتهاند. اگر هم چنان که شما میگویید ایشان زنده است، پس به معنای شهادت ایشان است و اموالشان تقسیم شده است. در مورد امامت شما نیز با ما صحبتی نشده است». این دسیسهای بود که عباسیان بهشدت از آن برای منزوی کردن جایگاه امامت بهره بردند. هرچند فرقه واقفیه در ابتدا توانست پیروانی جذب کند، اما امروزه اثری از آن باقی نمانده است.
تثبیت امامت در دوران پرچالش امام رضا(ع)
آیتالله علوی تهرانی در بخش پایانی سخنان خود به تفاوتهای دوران امامت امام رضا(ع) با سایر ائمه(ع) اشاره کرده و میافزاید: دوران امامت حضرت رضا(ع) ۲۰ سال به طول انجامید؛ از سن ۳۵ تا ۵۵ سالگی. با این حال، روایات بر این نکته تأکید دارند که امام باید فرزند پسری داشته باشد که پس از او عهدهدار امامت شود. این مسئله، ۱۲ سال ابتدایی امامت امام رضا(ع) را بسیار دشوار کرد؛ چرا که ایشان در غیاب فرزند پسر، میبایست امامت خود را اثبات میکردند و مورد طعن و شماتت قرار میگرفتند. واقفیه نیز از همین مسئله به عنوان ابزاری برای زیرسؤال بردن امامت ایشان بهره میبرد. به همین دلیل، هنگامی که حضرت جوادالائمه(ع) متولد شدند، امام رضا(ع) فرمودند: «مولودی با برکتتر از این مولود وجود ندارد» زیرا وجود حضرت جواد(ع) اثباتکننده امامت حضرت رضا(ع) و درواقع، تثبیتکننده اصل امامت بود. از این رو، امام رضا(ع) برای آرام کردن افکار عمومی و تثبیت جایگاه امامت، تن به مناظرات علمی و کلامی بسیار شدیدی با گروههای مختلف دادند. پس از این تلاشهای بیوقفه برای تثبیت امامت و رفع شبهات، بُعد مهم دیگری از ابعاد زندگی و امامت حضرت رضا(ع) که نشاندهنده عمق نفوذ و جایگاه معنوی ایشان در قلوب شیعیان و تداوم رسالت امامت است، مسئله زیارت و ثواب عظیم آن است. روایات متعددی، از جمله آنچه مکرر در کتاب عیون اخبارالرضا(ع) آمده، بر فضیلت زیارت ایشان تأکید دارند. این نکته یادآور میشود مردم باید بدانند در سایه الطاف چه امامی زندگی میکنند و مرهون کرامات چه بزرگواری هستند.
نظر شما