مشهد از آن دسته شهرهایی است که نه فقط با نقش جغرافیایی؛ بلکه با بار فرهنگی و معنوی یک نام، سرنوشت خود را دوباره یافته است. «مشهدالرضا(ع)» بودن، نزدیک به ۱۲ قرن است در پناه نام گرانسنگ امام هشتم(ع) شیعیان، معنای والایی به شهر بخشیده و آن را به میعادگاه امید، مهر، دانش و زیارت بدل کرده است.
اما این همه، صرفاً به یک تعلق جغرافیایی خلاصه نمیشود یا بهتر بگوییم نمیشود نام این شهر را به زبان آورد؛ اما به تحقق معنای آن نیندیشید. مشهد اگر مشهد شده، به خاطر امام رضا(ع) است و اگر آن را مشهدالرضا(ع) صدا میزنیم، صد البته باید نگاهی معنادارتر به آن بیندازیم. اگر بپذیریم که «مشهدالرضا(ع)» فراتر از نام است و باید به نشان و نماد یک فرهنگ و منش بدل شود، دایره مسئولیت ما بسیار گستردهتر و حساستر خواهد شد؛ چرا که بار امانت یک هویت کمنظیر را بر دوش میکشیم. این هویت، ریشه در شخصیتی دارد که از یک سو امامِ علم و گفتوگو است و به عالم آل محمد(ع) شهرت دارد و از سویی به تعبیر رهبر معظم انقلاب «امام مبارزه دائمی خستگیناپذیر» است وقتی که میفرمایند: «ما که نباید فقط به مرقد امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام اظهار ارادت کنیم. او امام ماست و از زندگی او باید درس بگیریم. بدانید پیام زندگی پرماجرای امام رضا علیهالسلام به ما عبارت است از مبارزه دائمی خستگیناپذیر».
حالا اگر قرار باشد مشهد از چنین امامی با این ویژگیها هویت بگیرد، چنین انتظاری ابتدا از مدیران و مسئولان شهری آغاز میشود؛ مدیرانی که باید خدمت خود را نه بر اساس پاسداری صرف از مقررات اداری یا اجرای وظایف روزمره؛ که با الگوی مجاهدت و پایداری امام رضا(ع) تعریف کنند. امام رضا(ع) در دورهای زندگی کرد که جبر تاریخی و سیاسی، همواره مسیر شنیدن سخن عقل و معرفت را دشوار کرده بود؛ اما آن حضرت نهتنها با علم و استدلال به مصاف افکار بسته عصر خود رفت؛ بلکه در عمل نیز با کوشش شبانهروزی، رفع گرفتاری مردم و ادای حقوق جامعه را پیشه کرد. در واقع در سراسر زندگی امام(ع) نمونههای بارزی از مردمداری دیده میشود؛ چه آن زمان که در مدینه در کنار کرسی علم و امامت به رفع حوائج مردم مشغول بود، چه وقتی در راه سفر اجباری به طوس تلاش کرد در منزلگاههای مختلف و هنگام رویارویی با مردم با گشادهرویی، آنها را از دریای علم و معرفت و برکت و رحمت وجود خود بهرهمند کند مثل آن زمان که در نیشابور حدیث سلسلةالذهب گفت یا بعدها در طوس برای مردم به نماز باران ایستاد.
امروز نیز مسئولیت مدیران مشهد به مراتب سنگینتر است. شهر دیگری را کمتر میتوان یافت که سالانه میلیونها رهگذر و زائر به آن
آمد و شد داشته باشند و چشمانشان به رفتار، نظم، مدیریت، زیبایی و عدالت آن دوخته شده باشد. برنامهریزی شهری، اداره بهینه خدمات، توجه به کرامت مردم و زائران و ایفای نقش پیشرو در تحقق عدالت و رفاه اجتماعی، کوچکترین انتظاری محسوب میشود که در چنین شرایطی قابل طرح است. از سویی بیتوجهی به معماری اصیل و ایرانی-اسلامی که میتوانست دستکم به حسب ظاهر در متمایز کردن مشهدالرضا(ع) از دیگر بلاد نقشآفرینی کند، در کنار نبود شفافیت در تخصیص منابع و پروژههای شهری و نادیده گرفتن مشارکت واقعی مردم، این شهر را از آرمان متعالی «مشهدالرضا(ع)» تهی خواهد کرد. مدیران باید با اتکا به خرد جمعی، استفاده خردمندانه از نظرات کارشناسان و نهادهای مردمی و تبعیت از اخلاق رضوی، سیمای شهر را در شأن صاحب نام آن رقم بزنند.
در جایگاه دوم، نقش فرهیختگان، نویسندگان، هنرمندان، اساتید دانشگاه، فعالان فرهنگی، معماران و صاحبان اندیشه امری تعیینکننده است. اینان میراثداران گفتمان و هویت شهریاند. جامعهای که فرهیختگانش اهل تضارب آرا، مدارا، گفتوگو و پرسشگری علمی باشند، در برابر امواج تحجر، افراط و سطحینگری بیمه خواهد بود. امام رضا(ع) با مناظرههای علمی و برخورد با مذاهب و مکاتب فکری گوناگون، پیامبُردار گفتوگو، تبادل دانش و شنیدن حرف حق بود. برای چنین جامعهای، مشهد باید پایگاهی باشد برای رشد آزاداندیشی، ترویج علم، پذیرش تفاوت و خلق فضایی فرهنگی که فراتر از مناسک مذهبی، صحنه زیستن خردمندانه و همزیستی مسالمتآمیز به شمار بیاید.
فرهیختگان همچنین وظیفه هنرآفرینی برای بازتاب دادن روح معنوی شهر را بر عهده دارند. نقاشی دیوارها، معماری مساجد و مدارس، طراحی فضاهای شهری و حتی المانها و تندیسها همگی باید بازتابی از هویت متعالی حرم مطهر، فرهنگ ایرانی-اسلامی، و ارزشهای رضوی باشند. اگر شهر از هر نظر آمیخته به آرامش، دانش، زیبایی و معنا باشد، خود نقطه آغاز گفتوگوی میان فرهنگها و ملل خواهد شد؛ چه اینکه این شهر سالانه میلیونها زائر مسلمان خارجی و تعداد زیادی گردشگر بینالمللی از ملل و مذاهب مختلف دارد و این یعنی شهروندان، زائران و حتی گردشگران خارجی، همه در فضایی قرار میگیرند که در آن، فرهنگ رضوی ملموس و قابل درک است؛ در معماری بومی، پیادهراههای دلنشین، فضاهای سبز، آثار هنری شهر و حتی کیفیت برخورد کادر خدمات شهری با اربابرجوع.
اما همه اینها بدون حضور پویا و مشارکت سازنده مردم ممکن نخواهد شد. جامعهای که در آن شهروندان؛ چه مجاور و چه زائر با روحیه رضوی زندگی کنند، معنای تازهای از همدلی و همکاری خلق میکند. امام رضا(ع) در روایات، تجسم بخشش، رأفت، میهماننوازی، صداقت و انصاف بود و مردم مشهد امروز باید بکوشند آینه چنین صفاتی باشند. احترام به حقوق دیگران، رعایت نظم عمومی، مقابله با اسراف و تخریب اموال عمومی، حفظ نظافت و زیبایی شهر، یاریرسانی و توجه به همنوعان نیازمند و مطالبهگری مسئولانه در قبال مدیران شهری، بخش جدانشدنی هویت شهروندی رضوی است.
از سوی دیگر، پیشرفت واقعی بدون حضور پررنگ فناوری، برنامهریزی نوین حمل و نقل، توجه به اقتصاد شهری و توسعه زیرساختهای فرهنگی، آموزشی و درمانی، حاصلشدنی نیست. سلامت محیط زیست، کاهش آلودگی هوا، ارتقای حمل و نقل پاک، فراهمآوری امکانات شهری برای همه اقشار و ایجاد اماکن فرهنگی، هنری و پارکهای گسترده، نشانههایی از عمل به توصیههای مولای رئوف(ع) خواهد بود. حمایت هدفمند از مشاغل بومی و صنایع دستی، حفظ حیات بازارهای کهن و رونق صنایع خلاق، همگی میتوانند چهره مشهد را از شهری زیارتی به شهری با زیست دلپذیر ارتقا دهند.
در نهایت، مهمترین پیام امام رضا(ع) برای این شهر، امید، مجاهده و تلاش دائمی و گفتوگو است؛ شهری که اهل گفتوگو باشد، درهایش به دانایی و همدلی باز خواهد بود. شهری که در آن همواره تلاش برای کمال، خدمت بیمنت، مهربانی و عدالت جریان داشته باشد، الگویی الهامبخش برای ایران و جهان اسلام خواهد شد.
اکنون مشهد، خانه میلیونها ایرانی و میزبان مشتاقان امام رأفت از سراسر جهان است. اگر این شهر در راه تعالی و تحقق آرمانهای رضوی گام بردارد و همه ارکان-مدیران، فرهیختگان، معماران و مردم-دست در دست یکدیگر نهند، «مشهدالرضا(ع)» دیگر فقط یک نام نخواهد بود؛ بلکه حقیقتی عینی، الگویی زنده و آیندهای روشن برای تمام شهرها و نسلها خواهد شد.
۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۶
کد خبر: ۱۰۹۰۶۴۵
نامها، بیهوده بر چهره شهرها نمینشینند؛ هر نام روایتی است از تاریخی دور یا آرزویی سترگ که هویتی را برای آن میسازد.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما