مرحوم آیتالله محمدعلی غزنوی ازجمله علمای چندملیتی حوزه علمیه است که فعالیت علمی دامنهداری را در ایران، عراق و افغانستان پیگیری کرده و نقش پررنگی در اتقان علوم مقدماتی حوزه علمیه داشته است. به بهانه سالروز درگذشت او در پنجم شهریور ۱۳۶۵ نگاهی داریم به زندگی پرفراز و نشیب مدرس افغانی.
در پناه مشهدالرضا(ع)
محمدعلی فرزند شیخ مرادعلی بود؛ شیخ قریه خربید، ولسوالی جاغوری از توابع ولایت غزنی افغانستان. در سال ۱۲۸۴ خورشیدی به دنیا آمدن محمدعلی مقارن بود با افزایش فشار حاکمان افغانستان بر منطقه آنها. شیعیان و هزارهها سالها بود با ظلم و نسلکشی دست و پنجه نرم میکردند، حالا چارهای جز گریز نمانده بود.
شیخ مرادعلی غزنوی، محمدعلی شیرخواره را برداشت و به سمت روسیه گریخت تا در امان بماند. اما این تازه آغاز ماجرا بود و روسیه تزاری مأمن خوبی برایشان نشد. رسیدن آنها به روسیه، همزمان بود با انقلاب بلشویکها به رهبری لنین و به حکومت رسیدن کمونیستها که کمر به نابودی دین و دیانت بسته بودند.
در کشاکش دینستیزی کمونیستها چارهای جز هجرت نبود و راهی جز ایران نمانده بود. این بود که از راه سرخس خود را به پناه بیپناهان در مشهد رساندند.
محمدعلی خردسال در پناه امام رضا(ع) قدری آرام گرفت. در مکتبخانههای شهر، قرآن آموخت و در نوجوانی قدم در راه پدر گذاشت و تحصیل علوم مقدماتی حوزه علمیه را آغاز کرد. شرح نظام را نزد ادیب اول و سایر متون درسی ادبی را از عالم معروف، شیخ محمد تقی هروی مشهور به ادیب نیشابوری آموخت.
پیاده تا نجف
محمدعلی هجده ساله بود که پدرش رخ در نقاب خاک کشید و فرزند آوارهاش را که جثه ریزی هم داشت، تنها گذاشت. حالا او عزم عتبات و تحصیل در حوزه علمیه پرآوازه نجف را داشت. این بود که با پای پیاده و با جمعی از دوستانش عزم سفر کرد. مشقت سفر، دوستانش را از ادامه راه بازداشت، ولی او که عزمی راسخ داشت به مسیر ادامه داد تا به تهران رسید.
در میانه راه تهران به قم، مریض شد و توان ادامه راه را از دست داد. تا اینکه خبر حضور غریبانه طلبه افغانستانی به حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) در قم رسید تا به دستور ایشان به قم منتقل شود. پس از مداوا در مدرسه دارالشفا حجره گرفت و مدتی را همانجا به تحصیل ادامه داد؛ ولی همچنان هوای نجف در سرش بود. دوباره با پای پیاده به راه افتاد، ولی در مرز عراق، دستگیر و به ایران بازگردانده شد. اتفاقی که چندبار به وقوع پیوست، ولی دست از طلب برنداشت و بالاخره موفق شد خود را به عراق برساند.
پای درس بزرگان
البته ورود به عراق در عین فقر و تنگدستی تازه اول ماجرا بود. در هر شهری مجبور میشد مدتی برای تأمین معاش کار کند تا بتواند خود را به شهر بعدی برساند. مدتی در کاظمین ماند، توقفی در کربلا داشت تا درنهایت به مقصودش در نجف رسید. شبها را در صحن امیرالمؤمنین(ع) به صبح میرساند تا روزها به درس و بحثش برسد. بهجای کفش، مقوایی به پا میبست و روزهای جمعه در فرات، ۱۵ کیلومتری نجف استحمام میکرد و تنها لباسی که بر تن داشت را میشست و برمیگشت.
تا اینکه پس از مدتی استعدادش را نشان داد و از سوی بیت برخی مراجع شهریهای برایش مقرر شد. مهاجرت و سرگردانی، فقر و تنگدستی، مشکلات سفر و یتیمی و تنهایی، او را فولاد آبدیده کرده بود و با استعداد و تلاشی که داشت، سطوح متوسط و عالی را به سرعت سپری کرد.
حالا شیخ محمدعلی غزنوی در دروس خارج فقه و اصول علمای بزرگی نظیر سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحسن حکیم، میرزا حسین نائینی، محمدحسین کاشفالغطاء آقا ضیاء عراقی و... شرکت میکرد و از بسیاری از آنها اجتهادنامهها و اجازهنامههایی را دریافت کرد.
بازگشت به افغانستان
مجتهد سی و پنج ساله آماده ثمر دادن شده بود و به دستور مرجع وقت، آقا سید ابوالحسین اصفهانی(ره) مأموریت یافت به وطن آبا و اجدادیاش برگردد. در جاغوری به تدریس علوم اسلامی و تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت و در کارهای اجتماعی و حل تخاصمات مردم و رفع مسائل حقوقی و مرافعات آنان شرکت فعال داشت.
اما این حضور بیش از پنج سال دوام نداشت و به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی دوباره به حوزه علمیه نجف برگشت تا به تدریس علوم حوزوی ادامه دهد و مدتی بعد به عنوان وکیل تامالاختیار سیدابوالحسن اصفهانی(ره) عازم افغانستان شود.
تلاطمهای سیاسی در افغانستان مجال زیادی برای فعالیت علمی باقی نمیگذاشت و در سال ۱۳۲۶ شمسی باز هم ناچار به بازگشت به نجف شد تا ۲۵ سال در این شهر اقامت گزیند و در حوزه علمیهاش به تدریس مشغول شود و به «مدرس افغانی» اشتهار یابد. شهرتی که حاضر نشد آنرا با شناسنامه دیگری عوض کند و تا آخر عمر با همین تخلص زندگی کرد.
مدرس افغانی در جریان مبارزات آیتالله حکیم با رژیم بعثی مدتی را در عراق زندانی و درنهایت سال ۱۳۵۴ شمسی عازم ایران شد. پس از زیارت امام رضا(ع) حوزه علمیه قم را برای تدریس انتخاب کرد و حلقههای درسش را در جوار حرم حضرت معصومه(س) تشکیل داد.
مدرس مجتهد
مدرس افغانی از مجتهدان بنام و مراجع تقلید معروف حوزه علمیه نجف اجازهنامه اجتهاد داشت که نکات موجود در این اجازهنامهها جایگاه وی را در علوم اسلامی نشان میدهد.
آیتالله خراسانی در اجازهنامهای که به تأیید آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی رسیده، نوشته است: جناب عالم فاضل، مهذب کامل و پاک و مورد اعتماد، شیخ محمد علی غزنوی ازجمله کسانی است که عمرش را صرف تحصیل علوم شرعیه کرده است؛ در حالی که تحصیل او با بحث و کوشش، تلاش و اجتهاد همراه بوده است، او در محضر علما حاضر شده و از آنها با فهم و تدبر استفاده کرده، بحمدالله به مرتبه اجتهاد رسیده و مورد وثوق و اعتماد است.
مرحوم آیتالله خویی در اجازهنامهاش مرحوم مدرس افغانی را دانشمند فاضل، ادیب کامل، عماد علمای اعلام و برگزیده فضلای کرام دانسته است.
شیخ آقا بزرگ تهرانی نوشته است: فانه الشیخ الفاضل الکامل ابوالمکارم و الفضائل، المحقق المدقق و المعلم الاستاد الفائق و المصنف الماهر الباهر الثقة السند و الصفی الو فی مولانا الشیخ محمد علی المدرس الافغانی النجفی... .
مجتهد مقدمات
با وجود اجازهنامههای فراوانی که مدرس افغانی از مراجع بزرگ داشت و نشانه اجتهاد مسلم او بود، ولی همیشه درسهای مقدمات و ادبیات را بهطور تخصصی تدریس میکرد تا شاگردانی عمیق و متخصص پرورش دهد. او در این راه بعضی طعنهها را هم تحمل میکرد، ولی میگفت فقط آرزو دارم روز قیامت بالای پروندهام بنویسند این آدم از خادمان طلاب است؛ دیگر مهم نیست که چه درسی میدهد!
نوآوریهای علامه مدرس در باب تدریس و آموزش، زبانزد اساتید و دانشورزان بود. علامه مدرس افغانی در کنار تدریس به تدوین شروح مفید و با ارزش کتابهای درسی بهویژه کتابهای ادبیات نیز اقدام کرد و آثار ماندگاری را به زبان علمی عربی نگاشت.
البته یکی از ابتکارات مدرس افغانی در زمان خود، تأسیس مؤسسه نوار بود که درسهایش را ضبط میکردند و کسانی که امکان حضور در درسهای او را نداشتند یا طلاب شهرستانها و کشورهای دیگر، امکان استفاده از نوارهای صوتی دروس استاد را پیدا میکردند. علاوه بر این در تمام علوم حوزوی تعمیق کرده بود و در هر درسی اگر لازم میدید از علوم دیگر هم استفاده میکرد. در ادبیات گاهی از فلسفه نقل میکرد و در معانی و بیان از اصول و فقه میگفت و مسئله را سادهتر حل میکرد.
علامه مدرس افغانی پنجم شهریور ۱۳۶۵ خورشیدی در ۸۱ سالگی در شهر قم دارفانی را وداع گفت و با تشییع پرشکوه توسط ملیتهای گوناگون ایرانی، عراقی، افغانستانی، پاکستانی، لبنانی، سوری و هندی به خاک سپرده شد.
نظر شما