این مسیر نه تنها ترسیمگر جامعهای آرمانی مبتنی بر فضیلت، عدالت و خدامحوری است، بلکه راهگشای تزکیه نفس و ارتقای سطح معنوی فرد و اجتماع خواهد بود؛ با نگاهی کاربردی و متناسب با چالشهای روز جامعه ما.
این هفته، کانون توجه ما دو حدیث گرانسنگ از کتاب شریف تحفالعقول است که ریشههای تباهی و موانع سعادت بشری را نمایان میکند: «إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ؛ بهراستی بدترین مردم کسی است که یاریاش را از مردم بازدارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند» (ص ۳۳۳) و دیگری «لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُلُوک وَفاءٌ وَ لا لِکَذُوب مُرُوَّةٌ؛ بخیل را آسایشی نیست و حسود را خوشی و لذتی، زمامدار را وفایی نیست و دروغگو را مروت و مردانگی.
در ادامه این مسیر، دکتر فرشته معتمد لنگرودی، پژوهشگر برجسته علوم قرآن و حدیث در گفتوگویی به واکاوی عمیقتر این گوهرهای تابناک رضوی پرداخته و به این پرسش اساسی پاسخ میدهد که چگونه میتوان با الهام از این آموزههای جاودان، ریشههای بخل، حسادت و ستم را در وجود خود و جامعه بخشکانیم و راهکارهای عملی برای مواجهه با معضلات اخلاقی امروز جامعه ارائه دهیم. با ما همراه باشید تا در این مسیر پرفراز و نشیب معرفتی، با تکیه بر حکمت رضوی، گامی استوار به سوی کمال انسانی و صلاح اجتماعی برداریم.
با استناد به کلام نورانی امام رضا(ع) که میفرمایند بخیل را آسایشی نیست، چگونه رذیله بخل، بهویژه در بستر خودخواهی و مالاندوزی افراطی عصر حاضر، به ناامنی روانی، اضطراب، انزوا و ناآرامی درونی منجر میشود؟ مصادیق بارز این تأثیرات مخرب را در زندگی فردی و اجتماعی امروز چگونه میتوان مشاهده کرد؟
از منظر امام رضا(ع) حدیث «لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ» نشان میدهد بخل ریشه ناآرامی روانی است و آسایش را در دنیا و آخرت از بخیل سلب میکند. شخص بخیل همواره در چنبره ترس از فقر و دغدغه از دست دادن مال گرفتار است. او اسیر حرص و مالاندوزی بیحد و حصر شده، دلبستگی افراطی به مال و ترس از زوال آن، اضطرابی مزمن در او ایجاد میکند. در عصر حاضر، با غلبه نگاه سرمایهداری و ترویج مالاندوزی، بخل ابعاد پیچیدهتری یافته است. افراد خودخواه، سرمایه را مقصودی نهایی میپندارند و از هرگونه هزینه منطقی، حتی برای آسایش خود، صرفنظر میکنند. این خودخواهی مفرط، آنان را از لذت بخشش و مشارکت اجتماعی محروم کرده و به انزوای اجتماعی میکشاند. فقدان روابط انسانی معنادار، منبع ناآرامی و نارضایتی درونی است، زیرا آسایش حقیقی در گرو آرامش خاطر و غنای روحی است که با بخل و حرص در تضاد کامل قرار دارد. مصادیق امروزی شامل ثروتمندانی است که از حداقل امکانات برای خود و خانواده دریغ میکنند، یا بخل در اشتراکگذاری دانش که به رکود جمعی میانجامد. در سطح اجتماعی نیز انباشت ثروت در دست عدهای قلیل و مشارکت نکردن در رفع نیازهای عمومی، به شکاف طبقاتی و نارضایتی دامن میزند که ریشه در همین ناامنیهای روانی و خودخواهیها دارد. بنابراین، آموزه رضوی «لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ» نه تنها یک حکم اخلاقی، بلکه تحلیلی روانشناختی است که نشان میدهد بخل چگونه آرامش و سعادت را از انسان سلب کرده و او را در زندان ترسها و خودخواهیهایش محبوس میکند.
با توجه به فرمایش ثامنالحجج(ع) که میفرمایند «لَیْسَ لِحَسُود لَذَّةٌ» (حسود را خوشی و لذّتی نیست) چرا حسادت به عنوان یکی از «بدترین صفات» معرفی شده است؟
از منظر تعالیم رضوی، حسادت به دلیل پیامدهای مخرب و فراگیرش، از بدترین صفات در انسان است. حدیث «لَیْسَ لِحَسُود لَذَّةٌ» نشان میدهد حسادت پیش از آسیب به دیگران، آرامش و لذت حقیقی را از حسود سلب میکند؛ زیرا او همواره در رنج و نارضایتی از داشتههای دیگران است و از نعمتهای خویش غافل میماند. این رذیله به جامعه نیز سرایت کرده و منشأ خشونتهای عمیق میشود، چنانکه نمونههای قرآنی مانند قتل هابیل توسط قابیل و رفتار برادران یوسف(ع) گواه این مدعاست. حسادت، توانایی فرد را در دیدن خیر برای دیگران سلب میکند و آرزوی زوال نعمت برای آنان را در دل میپروراند. برای تبدیل این رذیله به رقابت سالم و همدلی، توجه به فضل و کرم الهی و خشنودی از عدالت و تقدیر او ضروری است؛ چرا که خداوند براساس حکمت به هر فرد نعمت میبخشد و انسان باید به عنایات الهی به خود راضی باشد و به نعمتهای دیگران حسادت نورزد. تمرکز بر داشتهها، شکرگزاری و دعا برای خود و دیگران، روحیه مثبتنگری را تقویت کرده و پذیرش حکمت الهی را در پی دارد. با این رویکردها میتوان حسادت را به نیرویی سازنده برای رشد شخصی و اجتماعی تبدیل کرد.
با استناد به حدیث شریف امام رضا(ع) که میفرمایند: «إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ» (بهراستی بدترین مردم کسی است که یاریاش را از مردم بازدارد و تنها بخورد) تأثیر «تنها خوردن» و «منع یاری» بر جامعه، بهویژه در تقویت فردگرایی مخرب چیست و نقش اشتراکگذاری منابع مادی و معنوی در تحکیم روابط اجتماعی و همدلی چگونه تبیین میشود؟
از منظر امام رضا(ع) نکوهش «تنها خوردن» و «منع یاری» در حدیث شریف، بهوضوح بر پیامدهای مخرب فردگرایی خودخواهانه تأکید دارد. این رفتارها که در آن، فرد منفعت شخصی خود را بر منافع جمعی ترجیح میدهد و صرفاً به دنبال رفع نیازها و تحقق مصالح خویش است، به عنوان خودمحوری یا تکمحوری شناخته میشود. امام(ع) چنین خصیصهای را نکوهش کرده و صاحبان آن را در زمره بدترین مردم برمیشمارند؛ زیرا این رویکرد، بنیانهای همبستگی اجتماعی را تضعیف میکند و به انزوای فردی و گسست اجتماعی میانجامد. در مقابل، جمعگرایی، همنوایی و محبت با دیگران نه تنها به لحاظ روحی و مادی موجب توسعه مهرورزی در جامعه میشود، بلکه با تقویت پیوندهای اجتماعی، روابط انسانی را تحکیم میبخشد. در بینش اسلامی، مسلمانان برادر یکدیگرند و این پیوند برادرانه، جامعه را در روابط اجتماعی استوار میسازد. اشتراکگذاری منابع، اعم از غذا، دانش و ثروت، نماد عینی این همدلی و روحیه جمعی است که به توسعه اعتماد متقابل، کاهش نابرابریها و ایجاد شبکههای حمایتی قویتر در جامعه میانجامد و در نهایت به تقویت روحیه جمعی و انسجام اجتماعی منجر میشود.
با توجه به نکوهش «زدن زیردستان» در حدیث امام رضا(ع)، راهکارهای عملی برای جایگزینی ستم با عدالت و احترام متقابل در روابط انسانی (خانواده، محل کار، اجتماع) چیست و چگونه میتوان مصادیق موفق از اجرای این آموزهها را در جامعه امروز مشاهده کرد؟
عدالت اجتماعی از ارکان اساسی جامعه اسلامی است که در آیات و روایات متعدد بر آن تأکید شده و حتی فلسفه فرستادن انبیا(ع) شمرده میشود. عدالتگرایی بهطور فطری در نهاد بشر سرشته شده و بنمایه اخلاق را تشکیل داده است. با توجه به نکوهش زدن زیردستان در حدیث امام رضا(ع)، روشن است ستم به زیردستان مسیر تعالی انسان را مسدود میکند و در مقابل، رعایت عدالت به تقویت اخلاق فردی و اجتماعی یاری میرساند. از این رو، عدالتگرایی مبنای اساسی روابط سازگار انسانی و همزیستی مسالمتآمیز افراد در جامعه است. میتوان گفت عدالت و انصاف در اخلاق فردی و اجتماعی منجر به همزیستی مسالمتآمیز، توسعه پایدار در روابط میانفردی و تداوم روابط اجتماعی میشود.
متأسفانه امروزه ساختارهای ناعادلانه در حوزههای مختلف خانواده، مدرسه و جامعه، به جایگاه نامطلوبی از عدالت اجتماعی انجامیده و میتواند به ترویج خشونت و نابرابری در روابط انسانی منجر شود. هرچند اجرای کامل و حقیقی عدالت در جامعه بر عهده امام معصوم(ع) است و ابعاد گستردهای دارد، اما تحقق آن وظیفهای همگانی است که هم مردم و هم حکومت اسلامی باید به آن اهتمام ورزند. یکی از راهکارهای عملی، توجه به کارکرد عقل به عنوان پیامبر و حجت درونی است که انسان را در مسیر عدالت و پرهیز از ستم رهنمون میشود؛ همانگونه که حجتهای بیرونی چون قرآن، پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز بر این آموزه تأکید دارند؛ چرا که هر عقل سلیمی خواهان برقراری عدالت در تمامی سطوح است. پایبندی به اصل عدالت، راهگشای ایجاد محیطهایی عادلانه و سرشار از احترام متقابل در خانواده، محل کار و اجتماع خواهد بود. مصادیق موفق اجرای این آموزهها را میتوان در سازمانهایی دید که بر شفافیت، شایستهسالاری و کرامت انسانی تأکید دارند یا در خانوادههایی که روابط بر پایه احترام متقابل و گفتوگو شکل گرفته است؛ چرا که رعایت عدالت بهویژه در حوزه خانواده فرصت رویارویی صحیح و واقعگرایانه و منطقی را در خانواده فراهم میکند و موجب تحکیم روابط خانواده میشود.
نظر شما