دختران دهه هشتادی با شوقی نوجوانانه و عزمی زنانه آمده بودند تا خدمت را زندگی کنند. برای آنها سال فقط چند روز طلایی دارد؛ همان روزهای پایانی ماه صفر که به شهادت خورشید هشتم ختم میشود. روزهایی که برای رسیدن به آن، یک سال تمام از خود امام اذن میگیرند و با نیت «اللهم عجل لولیک الفرج» دل به راه میزنند. این چند روز، برایشان مثل بهشت است، بهشتی که در آن خدمترسانی یک عبادت است. آنها زیارت را برای زائران، به تجربهای ماندگار تبدیل کردند؛ تجربهای که در موکب نجمه(س) شکل گرفت و تا همیشه در خاطر زائران باقی ماند. موکب حضرت نجمه(س) که روی سردر آن نوشته بود: «شما میهمان مادر امام رئوف(ع) هستید» و وقتی از خادمانش که خود را از شهرهای مختلف به موکب رسانده بودند میپرسیدی «شما کجا و اینجا کجا؟» رو به حرم مطهر حضرت(ع) میکردند و میگفتند: «خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم».
موسیقی دلنشین خدمت
در فضای موکب، نوایی آرام پخش میشد و این نوا با صدای خندههای دخترانه، با صدای گذاشتن استکانهای چای در سینی و با صدای قدمهای زائران در هم میآمیخت و موسیقی خدمت را میساخت. پوشش خادمان ساده و هماهنگ و رفتارشان بیادعا و دقیق بود. هر کدام در گوشهای از موکب، کاری را به عهده گرفته بودند؛ از راهنمایی زائران تا آمادهسازی چای، از نظافت تا روایتگری برای کودکان و نکته درست اینجایی بود که همه کار و مسئولیتی که برایشان تعریف شده بود را با دل انجام میدادند. همه کسانی که از بندرعباس تا تبریز، از سنندج تا زاهدان آمده بودند و شاید هیچ وقت همدیگر را ندیده بودند اما اینجا، همهشان یک حرف داشتند؛ «خدمت». ۶۰۰ دختر نوجوان با هزینه شخصی و دلهایی پر از شوق آمده بودند تا بگویند: «ما هم میتوانیم میزبان باشیم».
دری به سوی حرفهای عمیق
«کافه نوجوان» با طراحی جذابش، یکی از متفاوتترین بخشهای موکب بود. این کافه به خاطر روحی که در آن جریان داشت مورد استقبال بسیاری از زائران قرار گرفت. دختران نوجوان با دقت سفارشها را میگرفتند، با لبخند آنها را آماده میکردند و با محبت تحویل میدادند. اما اصل ماجرا، پس از نوشیدن شروع میشد؛ وقتی مربیها کنارشان مینشستند و دری به سوی حرفهای عمیق باز میشد و دختران، دل سبک میکردند. گپ و گفتها صمیمی و گیرا بود چون کسی عجلهای نداشت و زمان کش میآمد تا گره مسئلهای که مطرح شده باز شود و در نهایت با پایان گفتوگو، وقتی کسی بلند میشد، چیزی در دلش جا مانده بود، چیزی از جنس فهم و همدلی، از جنس دخترانهترین شکل ارتباط.
آمارهایی زنده و از جنس همدلی
در بخش کفشداری، دخترانی بودند که با دقت کفشها را تحویل میگرفتند و به زائران لبخند تحویل میدادند. در بخش نظافت، تیمی از دختران نوجوان، برای اینکه نمیخواستند زائری حتی یک لحظه، احساس ناخوشی کند، با وسواس و عشق، محیط را پاکیزه نگه میداشتند. در میانه موکب نیز چایخانهای برپا شده بود که عطر چای تازهدم، با صدای گفتوگوهای صمیمانه آمیخته میشد. دختران نوجوان فنجانها را پر کرده و آنها را با لبخند به زائران تقدیم میکردند.
در موکب حضرت نجمه(س) طی ۶ شبانهروز خدمت، همه چیز با دقت و نظم پیش رفت. روزانه بیش از ۴۲ هزار وعده غذای گرم و بیش از ۶۶هزار و ۵۰۰ میانوعده شامل نوشیدنیهای گرم و سرد، میوه و بستنی میان زائران توزیع شد. ۷هزار و ۶۰۰ خدمت فرهنگی، ۷هزار جلد کتاب و مجله و بیش از ۹ هزار محصول فرهنگی ارائه و توزیع شد. در مجموع ۱۵۶هزار و ۶۸۰ خدمت در بخشهای مختلف ارائه شد؛ از پزشکی و طب سنتی گرفته تا مشاوره فردی و فرهنگی. ظرفیت اسکان شبانه موکب، ۲هزار و ۵۰۰ نفر بود و در طول دهه آخر صفر، بیش از ۱۴ هزار زائر در این مجموعه اسکان یافتند. اما آنچه این آمارها را زنده میکرد، کیفیت و روحی بود که در آن مکان جاری بود، روحی از جنس همدلی دخترانه.
موکب به یک ایران کوچک تبدیل شده بود
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد موکب حضرت نجمه(س)، مردمی بودن آن بود. هر غرفه توسط گروهی از دختران نوجوان از استانهای مختلف اداره میشد. چایخانه به دست نوجوانان یزدی و بوشهری، خورشیدخانه کودک توسط دختران اصفهانی و بخش رسانه توسط تیمی از مشهدیها اداره میشد. این تقسیمبندی فرصتی برای تبادل فرهنگی، برای شناختن لهجهها، آداب و حتی سبکهای خدمترسانی بود. انگار موکب حضرت نجمه(س) با رنگهایی از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب به یک ایران کوچک تبدیل شده بود. دختران نوجوانی که در این موکب خدمت میکردند، همه عضو طرح معرفتی «بینهایت» بودند. برای حضور در موکب، باید نامنویسی میکردند و از میان هزاران متقاضی، با قرعهکشی انتخاب میشدند. برخی برای نخستین بار آمده بودند و برخی دیگر با تجربه چند ساله آمده بودند تا دوباره دلشان را وقف کنند. این فرایند نشان میداد خدمت در موکب حضرت نجمه(س) یک افتخار است؛ چیزی که باید برایش تلاش کرد، صبر کرد و آماده شد و وقتی نوبت میرسید، دختران با تمام وجود وارد میدان میشدند.
الگویی از همدلی و مشارکت دختران نوجوان کشور
مجتبی مختاری، مدیرعامل مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی درباره این موکب میگوید: «موکب حضرت نجمه(س) را میتوان جامعترین موکب خدمترسانی ویژه بانوان دانست. این موکب با ۲۱ غرفه متنوع فرهنگی، خدماتی و رفاهی، در مساحتی افزون بر ۶ هزار مترمربع به صورت اختصاصی به بانوان زائر خدمترسانی میکند». او ادامه میدهد: «تمام خادمان این موکب، دختران نوجوان دهه هشتادی هستند که پس از نامنویسی گسترده و قرعهکشی، از ۳۱ استان کشور پذیرفته شدند. این دختران با هزینه شخصی خود به مشهد آمدهاند تا شعار موکب یعنی «دختران امامرضایی، میزبان شما هستند» را محقق کنند». مختاری تأکید میکند: «این موکب، الگویی از همدلی و مشارکت دختران نوجوان سراسر کشور است؛ الگویی که میتواند در دیگر مناسبتها و شهرها نیز تکرار شود».
پایان یک دهه، آغاز یک دلتنگی
با پایان ماه صفر، موکب حضرت نجمه(س) جمع شد، سینیها شسته شدند، غرفهها خاموش و سالنها خلوت. اما با اینکه دختران نوجوان برگشتند به خانههایشان، به شهرهایشان و به روزمرگیهایشان، چیزی از آن روزها در دلشان جا ماند، در همان چایخانهای که لبخندها را در فنجانها میریخت، در همان کفشداری که احترام را با دستهای کوچکشان معنا میکرد و در همان پردیس کودک که صدای خندهها را در خود نگه داشته بود. این دلتنگی، ساده نبود. نشانهای بود از عمق تجربهای که در چند روز کوتاه ریشه دوانده بود. نشانهای از اینکه مکتب نجمه خاتون(س) رسالتش را به انجام رسانده و نسلی را پرورش داده که خدمت را یک شیوه زیستن میداند. نسلی که یاد گرفته چگونه از خود بگذرد، چگونه همدل باشد و چگونه در پرتو محبت امام رئوف(ع) زندگی کند.
نظر شما