زمانی بود که دشت نیشابور، نگین خراسان، لالایی آرامش سر میداد و سفرهاش پربرکت بود؛ اما امروز این دشت کهن، زیر بار سنگین توسعه ناپایدار، نالهای خاموش سر میدهد و آرامآرام در خود فرو میرود. پدیده شوم فرونشست، دیگر یک شایعه دوردست نیست؛ این یک زخم عمیق و خانمانسوز است که زیرساختها، خانهها و حتی نفس مردمان این دیار را به شماره انداخته است.
خاک نیشابور میبلعد تاریخ را!
دشت نیشابور که زمانی مهد کشاورزی پر رونق بود، امروز در سکوت مرگبار کمآبی فرو رفته است. برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی، گویی تیغی بر رگهای حیاتی زمین کشیده و سفرههای آب را خشک کرده است. این فشردگی لایههای رسوبی، زمین را به سمت فرو ریختن سوق داده و بحران را تشدید کرده است.
محمد درویش، کارشناس محیط زیست با لحنی گزنده، وضعیت اقلیم نیشابور را مرگ درو کردن توصیف میکند. این جمله کنایهآمیز، تلخی فاجعهای را فریاد میزند که گویی در مقابل چشم مسئولان، کوچک و بیاهمیت جلوه داده میشود. اولویت دادن به توسعه اقتصادی کوتاهمدت، بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیستمحیطی، نه تنها چرخ توسعه پایدار را لنگ میکند؛ بلکه میراثی شوم برای نسلهای آینده بر جای میگذارد.
۱۵۰میلیمتر در سال؛ رقمی که نفس را در سینه حبس میکند!
سعیدرضا خجستهپور، مدیر امور منابع آب نیشابور پرده از واقعیتی هولناک برمیدارد؛ میانگین فرونشست در دشت نیشابور به ۸۶میلیمتر در سال رسیده؛ اما فاجعه زمانی رنگ واقعیتر به خود میگیرد که بدانیم در برخی مناطق بحرانی شمال دشت، این رقم از ۱۵۰ میلیمتر در سال نیز فراتر میرود! تصور کنید ۶/۸سانتیمتر از زمین زیر پای شما در طول یک سال ناپدید شود. در مناطق بحرانی، این رقم تکاندهنده به ۱۵سانتیمتر در سال میرسد. این اعداد، زنگ خطری است که بر پیکره زیرساختها و خانههای این منطقه کوبیده میشود؛ اما بدتر از آن، نبود دادههای به روز و شفاف است که برنامهریزی دقیق و تصمیمگیری مؤثر را به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل کرده است.
شکافهای ۷۰ کیلومتری؛ زخمهای عمیق بر چهره زمین نیشابور!
اما فرونشست تنها به نشست یکنواخت زمین محدود نمیشود. در نیشابور شاهد پدیدهای هولناکتر هستیم؛ شکافهای عمیق و طولانی که طولانیترین آنها بیش از ۷۰ کیلومتر قد کشیده و همچون زخمهایی کهنه بر پیکره زمین، راستای شرقی-غربی و شمالشرقی-جنوبغربی را شکافتهاند.
حبیبالله متحدین، فعال محیط زیست هشدار میدهد: دور نیست روزی که قطار تهران-مشهد در این شکافها بلعیده شود و جان هزاران مسافر را به ورطه خطر بکشاند. این شکافها، یادگار پروژههای ناپایدار و بیتدبیریهایی چون ساخت مجتمع فولاد و نیروگاههای حرارتی در دل طبیعت بکر بینالود است. این شکافهای سطحی و زیرزمینی که حاصل تنشهای وارده به پوسته زمین در اثر فعالیتهای مخرب انسانی و برداشت بیرویه آب هستند، میتوانند تبعات فاجعهباری را به همراه داشته باشند. عبور خطوط ریلی و جادهها از روی این شکافها، نه تنها جان مسافران را به خطر میاندازد؛ بلکه شریانهای اقتصادی منطقه را نیز فلج میکند. این شکافها، نه یک معضل زیستمحیطی؛ بلکه یک هشدار امنیتی جدی برای منطقه محسوب میشوند.
نیروگاهها و تغییر اقلیم؛ معادلهای مرگبار برای نیشابور
متحدین با استناد به گفتههای فرشید رئیسی، دانشمند نیشابوری، پرده از رازی دیگر برمیدارد: بیش از ۹۰درصد بارشهای نیشابور توسط حرارت و فشار خروجی نیروگاهها خنثی شده و سامانههای بارشی را از منطقه دور میکنند. نتیجه؟ خشکسالی و سفرههای خالی زمین! ساخت چارچوب فاضلاب شهری نیز که مختص شهرهای ساحلی بوده، بر این چرخه معیوب دامن زده و ساختار زمین را دگرگون کرده است. مدیر امور منابع آب نیشابور نیز تأکید میکند مناطق مسکونی در میانجلگه به طور مستقیم درگیر این شکستگیها هستند و بقای سکونتگاههای انسانی در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. این ادعا که نیروگاهها بر اقلیم منطقه تأثیر منفی میگذارند، نیازمند بررسیهای علمی بیشتری است؛ اما اگر صحت داشته باشد، ابعاد فاجعه را گستردهتر میکند. چرخه معیوب به این صورت است: برداشت بیرویه آب برای خنک کردن نیروگاهها و مصارف صنعتی، افت سفرههای زیرزمینی و فرونشست را به دنبال دارد و همزمان، گرمای خروجی نیروگاهها، بارندگی را کاهش داده و خشکسالی را تشدید میکند. این چرخه، باری سنگین بر دوش کشاورزی و منابع آبی منطقه میگذارد. همچنین شبکههای فاضلاب سنتی میتوانند با نشت آلایندهها به آبهای زیرزمینی و ایجاد شکافها، اوضاع را وخیمتر کنند.
سقوط آزاد زیرساختها؛ از مسکن ملی تا شریانهای حیاتی همه در معرض خطر!
پیامدهای این بلای زمینی، دامنگیر تمام ارکان توسعه و زندگی در نیشابور شده است. پروژههایی چون مسکن ملی در مناطقی که زمین زیر پایشان میلرزد، به سازههای ناپایدار و سرمایهگذاریهای هدررفته تبدیل میشوند. ساختمانها، جادهها و ریلها، همگی قربانی ترک فعل مسئولان شدهاند. ساخت و ساز در این مناطق، بدون رعایت اصول مقاومسازی، خودکشی اقتصادی است. پروژههایی که قرار بود سقفی برای اقشار کمدرآمد باشند، در صورت قرارگیری در مناطق مستعد فرونشست، به کانون خطر و کابوس ساکنان تبدیل خواهند شد. حتی زیرساختهای حمل و نقل نیز در امان نیستند؛
ترک خوردگی جادهها، ناهمواری مسیرهای ریلی و فرو ریختن پلها، صحنههایی قابل پیشبینی از این فاجعه هستند.
قطع شریانهای حیاتی؛ رگهای زمین زخمیاند
شبکههای آب، برق، گاز و فاضلاب، ستون فقرات خدمات شهری در برابر این پدیده آسیبپذیرند. انفجار خطوط لوله گاز، قطعی مکرر خدمات و هزینههای سرسامآور تعمیرات، تبعات مستقیم این بحران است. فرونشست، لولهها و کابلهای زیرزمینی را جابهجا و گسسته میکند. این امر نه تنها موجب اختلال در ارائه خدمات ضروری میشود؛ بلکه میتواند به حوادث مرگبار منجر شود. انفجار خطوط لوله گاز، نمونهای از این خطرات است. همچنین تعمیر و بازسازی مداوم این شبکهها، جیب شهرداریها و شرکتهای خدماتی را خالی میکند.
سفرههای خالی در دشت تشنه
بخش کشاورزی که نبض اقتصادی منطقه به شمار میآید، با چالشهای جدی روبهرو است؛ از کاهش بهرهوری تا مشکلات آبیاری. افت سطح آبهای زیرزمینی؛ علت اصلی فرونشست به طور مستقیم بر کشاورزی تأثیر میگذارد. کمبود آب، کاهش حاصلخیزی خاک و در نهایت افت محصولات کشاورزی، پیامدهای مستقیم این پدیده بر اقتصاد منطقه است.
خانهها در آستانه فرو ریختن
مهمتر از همه، امنیت جانی و مالی ساکنان مناطق درگیر به طور جدی تهدید میشود. ترکخوردگی منازل، از بین رفتن تأسیسات و خطر ریزش ساختمانها، آرامش را از زندگی مردم ربوده است. ترکخوردگی دیوارها و سقف خانهها، جدا شدن بخشی از ساختمان از پی و حتی فرو ریختن کامل منازل، صحنههایی است که در مناطق مستعد فرونشست، به امری عادی تبدیل شده و این وضعیت، علاوه بر خسارتهای مالی هنگفت، موجب ترس و نگرانی دائمی در میان ساکنان و در نهایت، مهاجرت اجباری از مناطق مسکونی میشود.
دشت نیشابور نیازمند عزمی ملی است نه فقط حرف!
وضعیت فرونشست در دشت نیشابور، بحرانی خزنده، پنهان و بسیار جدی بوده که نیازمند اقدامهایی فوری و هماهنگ است. بیتوجهی ادارههای مرتبط و نبود گزارشهای بهروز و جامع، بر ابهام و پیچیدگی این بحرانها میافزاید. سازمان محیط زیست، زمینشناسی، وزارت نیرو، وزارت راه و شهرسازی و استانداری خراسان رضوی باید دست به دست هم داده و اقدامهای عملی را آغاز کنند، پیش از آنکه دیر و زمین زیر پای نیشابور ناپدید شود.
راه نجات نیشابور؛ از دانش بومی تا عزم ملی
دیگر زمان شعار دادن گذشته است. پایش دقیق، شناسایی مناطق پرخطر و تدوین برنامههای جامع مدیریت بحران، تنها راهکار نیستند؛ بلکه یک ضرورت امنیتی حیاتی محسوب میشوند. این بحران، فراتر از یک مسئله منطقهای، یک چالش ملی به شمار میآید که نیازمند رویکردی جامع و بینبخشی است. هماهنگی میان دستگاههای مختلف دولتی، مشارکت فعال بخش خصوصی و درگیر کردن جامعه محلی، ستونهای اصلی موفقیت در برابر این بلای خاموش هستند. پیشنهاد تشکیل یک کارگروه ملی که وظیفه پایش مداوم، ارزیابی خسارتها و ارائه راهکارهای علمی و عملیاتی را بر عهده بگیرد، گامی ضروری در این مسیر است.
متحدین با اشاره به گنجینه دانش در نیشابور، انگشت بر نقطه حساس میگذارد؛ دانشمندان بومی مانند فرشید رئیسی، عوامل خروجی حرارت و فشار نیروگاههای حرارتی را عامل اصلی دزدیدن بارشها و خروج سامانههای جوی از منطقه میدانند. او پیشنهادی جسورانه دارد: الگوبرداری از شیوه درمان مشعلهای گازی خوزستان توسط شرکتهای دانشبنیان. چرا نتوانیم برای رفع این مشکل زیستمحیطی نیز از ظرفیت نخبگان بهره ببریم؟
تصور کنید جلوگیری از خروجی حرارت و فشار نیروگاهها در آسمان مناطق ساخته شده میتواند شرایط بارش ۱۰۰درصدی را فراهم کند! این یعنی پایان سیلابهای ناگهانی، کاهش گرد و غبار، تبدیل برف به باران و مهمتر از همه، جلوگیری از خروج سامانههای بارشی از ایران. این یک راهکار نیست؛ بلکه کلید حل صدها و هزاران معضل زیستمحیطی محلی، استانی و کشوری است.
زمین زیر پایمان در حال فرو رفتن است؛ این هشداری است که محمود گیاهی، معاون عمرانی فرماندار نیشابور در گفتوگو با خبرنگار ما در خصوص پدیده فرونشست در نیشابور میدهد. پدیدهای که به گفته او قدمتی دو دههای دارد و ناشی از برداشتهای بیرویه آبهای زیرزمینی است؛ اما آیا برای نجات نیشابور از این فروپاشی خاموش، راهکاری وجود دارد؟
از روستاهای فیروزه تا دشت نیشابور: قصه تلخ عطش زمین
ماجرا از سال ۸۵ آغاز شد؛ زمانی که فرونشستها در روستاهای شهرستان فیروزه (که در آن زمان بخشی از نیشابور بود) خود را نشان دادند. ابتدا تصور میشد اینها گسل هستند؛ اما بررسیهای شورای فنی استان نشان داد این پدیده، فرونشست ناشی از برداشت بیرویه آب است. حالا این تهدید جدی، دامنه خود را به روستاهای جنوب شهر نیشابور نیز گسترانده و زندگی مردم و زیرساختهای منطقه را تهدید میکند.
تدبیرهای ملی و راهکارهای محلی: آیا امیدی هست؟
گیاهی اعتقاد دارد راهکار اصلی، در سیاستگذاریهای کلان کشور و وزارت جهاد کشاورزی نهفته است. اصلاح الگوهای کشت، ممنوعیت کشت محصولات آببر و مکانیزه کردن کشاورزی؛ از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به کاهش برداشت آبهای زیرزمینی کمک کنند. اما در سطح شهرستان چه اقدامهایی در حال انجام است؟
توسعه گردشگری و ممنوعیت گسترش روستاها: تغییر مسیر توسعه نیشابور
در سند توسعه شهرستان نیشابور تلاش شده توسعه کشاورزی محدود شود و به جای آن، بر توسعه صنعت گردشگری تمرکز صورت بگیرد. هدف این است روستاهایی که به دلیل کمبود آب و زمین امکان کشاورزی را ندارند، به سمت ایجاد بومگردیها و مناطق گردشگری سوق داده شوند. همچنین توسعه روستاها در مناطق فرونشسته ممنوع شده و این مناطق به عنوان تهدیدی جدی برای توسعه روستایی در نظر گرفته میشوند.
امید به پساب و هراس از آینده: چشمانداز نیشابور در برابر فرونشست
تلاش برای تسریع در اجرای پروژه پساب فاضلاب مجتمع فولاد خراسان، یکی دیگر از کارهای در دست اقدام است که میتواند بخش صنعتی و فضای سبز شهری را از آب این پساب منتفع کند.
اما معاون هماهنگی امور عمرانی فرماندار نیشابور با صراحت اعلام میکند: متأسفانه این فرونشست پدیدهای است که با اعتبار و... نمیتوانیم رفعش کنیم و در حقیقت در مناطقی که این فرونشست ایجاد میشود، یک تهدید جدی است؛ چون دوختن زمین و پر کردن آنها به هیچ عنوان امکانپذیر نیست! این سخنان تلخ، نشان از عمق بحران و ضرورت اتخاذ تدابیر فوری و جدی برای مقابله با این فروپاشی خاموش در نیشابور دارد. آیا مسئولان صدای فروپاشی زمین را خواهند شنید و برای نجات نیشابور اقدام خواهند کرد؟
خبرنگار: فاطمه قاسمی
نظر شما