وقتی امام هادی(ع) این اشعار را در قصر متوکل عباسی زمزمه می کرد، این خلیفه سفاک از رسایی و حق مداری کلام معصوم(ع) برخود می لرزید و از کاردار قصرش خواست تا امام علی النقی (ع) را با احترام به منزل برگرداند، اما این چندمین بار بود که متوکل امام هادی (ع) را به قصد کشتن به قصر فرا می خواند و ناکام می ماند....
در سالروز میلاد آن امام همام، فرازی از حیات سیاسی اجتماعی امام هادی (ع) را در گفتگو با حجة الاسلام دکتر ناصر رفیعی محمدی بررسی کرده ایم. همراه ما باشید.
* برخورد شیعیان با امامت امام هادی (ع) چگونه بود؟
** بعد از شهادت امام جواد(ع) فرزند بزرگوارش امام علی النقی جانشین پدر گردید. طبق منابع امامیه، اکثریت پیروان امام جواد(ع) امامت و جانشینی امام هادی(ع) را که در آن زمان هفت ساله بود، پذیرفتند و کمی سن آن حضرت در رسیدن به امامت مشکلی برای وی ایجاد نکرد، زیرا پدرش نیز در همین سن به امامت رسیده بود، در عین حال تعداد کمی از پیروان امام جواد(ع) امامت پسرش موسی را مورد تأیید قرار دادند، اما پس از اندک زمانی به پیکره اصلی امامیه پیوستند و امامت امام هادی را پذیرفتند.
*امام هادی(ع) چه شرایط اجتماعی و سیاسی را در دوران امامت خود تجربه کرد؟
** هفت سال از امامت امام هادی(ع) در دوران خلافت معتصم عباسی سپری شد و معتصم در سال 227 هجری درگذشت و در آن موقع امام علی النقی چهارده ساله بود پس از معتصم پسرش واثق به خلافت رسید و مدت دوازده سال از امامت علی النقی (ع) که گذشت واثق در سال 232 هجری پس از پنج سال از دنیا رفت و پس از آن خلافت به متوکل رسید.
زندگی اجتماعی - سیاسی امامان(ع) صحنه تامل برانگیز احساس مسؤولیت ائمه (ع) در جهت حفظ دین و توسعه آگاهی و شعور است.به گواهی تاریخ امام هادی (ع)، با زیرکی و دقت نظر الهی خود نه تنها توانست از کمند حیله ها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثی کردن تبلیغات اطرافیان خلیفه و نیز با گرفتن فرصت هرگونه بهانه جویی از شخص خلیفه، توانست در ادامه فعالیت های امام جواد(ع)، شبکه ارتباطی وکالت را بیش از گذشته سامان دهی، تثبیت و تقویت کند و از طریق بسط تشیع به شیوه مکاتبه ای، زمینه آشنایی شیعیان را با شرایط آینده، خصوصاً شرایط غیبت امام معصوم، فراهم آورد. البته در زمان امام هادی (ع)، اوضاع بغرنج تر شده بود و حاکمان دیگر نظیر گذشته تنها از نژاد عرب نبودند و بر اساس تیره و نژاد به گروه های قدرت طلب درون دولت عباسی تجزیه شده بودند. آشکارترین اثر این اتفاق، زوال هیبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانکه موضوع کشمکش بردگان، ترکان و اعراب در درون حکومت عباسی کاملا روشن شده بود. هم زمانی و مقارنت دوره کوتاه امامت حضرت هادی (ع)، با زمان خلافت شش خلیفه از خلفای عباسی، موید تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکمیت است. همچنین خوش گذرانی و هوسرانی درباریان در این دوره، شدتی بیش از پیش یافت و بالطبع دو نکته مزبور، ظلم و خودکامگی گسترش یافت و موجبات نارضایتی بیشتر مردم فراهم آمد.
* برنامه های امام هادی (ع) در این شرایط چه بود؟
** این دوره اگرچه معتصم و واثق مانع فعالیت های امام هادی بودند ولی باز هم بیش از خلیفه قبلی مأمون و خلیفه بعدی متوکل، علویان را تحمل می کردند، بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی بازماندگان علی بن ابی طالب (ع) و خویشان نزدیک آنها (طالبیون) در سامرا جمع شدند و در آنجا بود که واثق به ایشان حقوق می پرداخت. همچنین طبق روایت یعقوبیف واثق مالهای بسیاری در مکه و مدینه و دیگر شهرها بر هاشمیان و سایر قریش تقسیم نمود و نیز بنا به روایت ابن طقطقی چون واثق به خلافت رسید عموزادگان خود طالبیین را مورد احسان و نیکی قرار داد. این وضعیتی است که از دوران واثق نقل شده است.
امام هادی (ع) در زمان واثق در مدینه بود و جاذبه امامتش مردم را از اطراف به مدینه می کشید و امام جز تشریح و توضیح فقه امامیه کاری نداشت. در این مرحله، امامیه تلاش های خود را در سازماندهی فعالیت های پیروان خویش متمرکز ساخته بودند. اما از درخشان ترین فراز های زندگی امام هادی (ع)، می توان به مبارزه سخت و قاطع ایشان با غُلات اشاره کرد. مبارزه امام با غُلات و سران آنان، از آنچنان اهمیتی برخوردار است که می توان آن را در ردیف مبازره حضرت علی (ع) با خوارج ارزیابی کرد. مبارزه ای از جنس فکر و اندیشه که به کور شدن چشم فتنه انجامید و تنها از یک امام معصوم بر می آمد.
*آقای دکتر! در ارتباطات اجتماعی امام هادی (ع) جلوه های زیبایی در باب فقه به ثبت رسیده، در این رابطه چه نکات ارزشمندی نهفته است؟
**به نکته مهمی اشاره کردید چرا که هرگاه فقه شیعه در مجامع علمی و جهانی مجال طرح یافته، جلوه هایی به یاد ماندنی و زیبا پدید آورده است. این مساله برخاسته از همان منطق مستحکم و استدلالهای عمیق مبتنی بر وحی است که ازرسول خدا(ص) به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسید. در زمان معاصر نیز دیدیم که مفتی مصر «شیخ شلتوت » پس از مقایسه فقه مذاهب چهارگانه با فقه جعفری چنین گفت: «فراموش نمی کنم هنگامی که به تدریس فقه مذاهب اسلامی اشتغال داشتم، در این میان فقط آرای علمای شیعه نظرم را جلب می کرد وچه بسا نظر آنان را به خاطر اینکه از استدلال قوی و منطق صحیح برخوردار بود، ترجیح می دادم.»این منطق در گفتار فقهی حضرت هادی(ع) بسیار به چشم می خورد؛ برای مثال زمانی فردی مسیحی با زنی مسلمان زنا کرد و حریم عفت اسلامی را خدشه دار ساخت، او را نزد متوکل آوردند. یحیی ابن اکثم گفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده، در نتیجه حدی بر او جاری نمی شود. برخی از فقها گفتند: می بایست سه بار بر او حد جاری شود. دسته ای دیگر از فقها بگونه ای دیگر فتوا دادند. متوکل ناچار با امام هادی(ع) مسأله را در میان نهاد.امام پاسخ داد: باید آنقدر شلاق بخورد تا بمیرد. یحیی ابن اکثم و دیگر فقها اعتراض کردند و خواستار ارائه مدرک شدند. متوکل از امام(ع) مدرک طلبید. حضرت در جواب آیه 84 و 85سوره غافر را یادآور شد: «چون شدت قدرت و قهرما را دیدند، گفتند: ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی که شریک خدا گرفتیم کافر شدیم؛ اما ایمانشان، پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب ما، بر آنها سودی نبخشید. سنت خدا در میان بندگان چنین حکمفرما بوده است: و آنجا کافران زیانکار شده اند». امام با این آیه یادآوری کرد: چنان که ایمان مشرکان پس ازنزول عذاب سودمند نیست، اسلام این مسیحی نیز حد الهی را از اوساقط نمی کند. متوکل پاسخ امام(ع) را پسندید و دستور داد آن را اجرا کنند.
* یکی از ماندگار ترین آثار امام هادی(ع) زیارت جامعه کبیره است، چرا با وجود زیارات معتبر دیگر، به این زیارت تاکید شده است؟
**زیارت جامعه متقن ترین متن شناخت امامت راستین است و صحت صدور و ارزش سندی آن چنان است که مرحوم مجلسی می نویسد: درباره زیارت جامعه سخن اندکی به درازا کشید اگرچه حق آن را نیز ادا نکردم. بدین خاطر است که این زیارت صحیح ترین آنها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه است و در مقایسه با دیگر زیارتها از فصاحت و بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است.اهمیت این زیارت را هنگامی می توان دریافت که بدانیم در آن زمان عده ای از«غلات » معصومان را تا حد خدایی بالا برده، گروهی را تحت پرچم ضلالت خویش گرد آورده بودند. امام(ع) با سخنان خود مرز افراط و تفریط را مشخص کرد و دوستداران واقعی خویش را ازانحراف و تمایل به سوی افکار و آرای باطل دور داشت. در این زیارت اوج معنوی و جامعیت ائمه (ع) در ابعاد مختلف، با بلاغت اعجاب انگیز که هر سخن شناس و آشنای با ادبیات عرب آن را در می یابد، مشاهده می شود. این امر خود می تواند بیانگر صدور این جملات از سوی امام معصوم(ع) باشد.
نظر شما