موضوع حتی فراتر از ایران است. اگر چه ایران کشوری است که در نظریههای ژئوپلیتیک سنتی از آن به عنوان هارتلند (قلب زمین) مرکز بیضی استراتژیک انرژی یا پل شرق و غرب یاد میشد و حتی با وجود تغییرات سریع و وسیع در راهبردهای جهانی قدرتها و چرخشهای گسترده در مفاهیم و انگارههای قدرت در معادلات بینالمللی، باز هم چیزی از ارزشهای آن کم نشده اما موضوع منازعه جاری، به ایران ختم نشده و نخواهد شد.
آنجا که فدراسیون روسیه تهدید وجودی خود را از سوی ناتوِ گسترشیافته به شرق احساس کرد، بیدرنگ به مقابله سخت و نظامی با اوکراین که تا پیش از آن در نقش حائلی وسیع میان روسها و اتحاد غربیها ظاهر شده بود، پرداخت و از این رو، یکی از عیانترین جبهههای برخورد میان دو عنصر و ایده ژئوپلیتیکی را در دوره معاصر عینیت بخشید. همین اتفاق درخصوص مناقشه طولانیمدت جمهوری خلق چین و تایوان، در گونهای غیرنظامی و در قالب صلحی مسلح در جریان است اما همه این نمونهها در قبال جغرافیای اخیر این منازعه بیشتر شبیه یک شوخی است.
ایران، فارغ از نظام حکومتی و به واسطه جغرافیای خود، همواره یکی از تعیینکنندهترین عوامل و عناصر موازنههای قدرت و یا شکلگیری منظومههای بینالمللی تاریخ بوده و با وقوع انقلاب اسلامی، به لحاظ ایدئولوژیک واجد ظرفیتهایی شده است که نه تنها در قالب یک عامل تأثیرگذار، بلکه به عنوان بازیگری فعال و کنشگری تعیینکننده، به چالشگر اصلی هژمون دنیای حاضر یعنی ایالات متحده آمریکا تبدیل شد و قهرمانانه و داوطلبانه، در خط مقدم دربرابر جبهه غربی ایستاد.
منویات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران در بسیاری موارد با مصالح ژئوپلیتیکی قدرتهای نسبتاً مستقل و نوظهور جهانی و میراثداران امپراتوریهای سنتی نظیر چین و روسیه همپوشانی داشته و این اتحاد نانوشته (که بهتازگی در قالب برنامههای همکاری راهبردی میان این کشورها عملی شده) انتظارات از همافزاییهای ناگزیر در بحرانهای تحمیلی را به بالاترین حد خود رسانده است.
از این رو است که در میان تحلیلگران و نظریهپردازان مسائل ژئوپلیتیکی، این اتفاق نظر وجود دارد که هرگونه خلل و تزلزلی در مثلث ایران، چین و روسیه میتواند سناریو دومینو و ریزش توازن قوای نیمبند فعلی در ساختار قدرت بینالمللی را در پی داشته باشد.
هر چند کنش آگاهانه ایران و چین در مواجهه روسیه با اوکراین (به نمایندگی از کل جبهه غربی) نشانههایی از درک صحیح این واقعیت را به همگان گوشزد میکرد اما در نمونه اخیر و نزاع جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و دستنشانده منطقهایاش اسرائیل، باید منتظر ماند و دید چین و روسیه، نظارهگر و در انتظار سرنوشت، تماشاچی خواهند بود یا با شناختی دقیق از آنچه فردا انتظارشان را میکشد، حضوری فعال و مؤثر در این جنگ را پیش خواهند گرفت.
با توجه به منافع ژئوپلیتیکی مشترک و تهدیدهای فزاینده، سرنوشت اتحاد ایران، روسیه و چین تأثیر عمیقی بر نظم جهانی خواهد داشت؛ هرگونه تغییر در این مثلث میتواند معادلات قدرت بینالمللی را دگرگون کند. بنابراین، نقش آتی این بازیگران در تحولات منطقهای و جهانی تعیینکننده خواهد بود.
۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۸
کد خبر: ۷۹۵۰۳۴
در میان تحلیلگران و نظریهپردازان مسائل ژئوپلیتیکی، این اتفاق نظر وجود دارد که هرگونه خلل و تزلزلی در مثلث ایران، چین و روسیه میتواند سناریو دومینو و ریزش توازن قوای نیمبند فعلی در ساختار قدرت بینالمللی را در پی داشته باشد.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
نظر شما