به گزارش قدس خراسان، جنگ این روزها تفاوتهای زیادی با جنگ گذشته دارد که نشان دهنده پیشرفت ایران در زمینه تسلیحاتی است. مرور این تفاوتها و شباهتها میتواند نقاط قوت کشور را بیش از پیش آشکار کند.
برای بررسی این موضوع به سراغ حمیدرضا صدوقی، نویسنده، پژوهشگر و راوی دفاع مقدس رفتیم. او که ۷۲ ماه از جوانیاش را در جبهههای هشت سال دفاع مقدس گذرانده، درباره وضعیت جنگ تحمیلی گذشته میگوید: ما در دوران دفاع مقدس در شرایط خیلی خاصی بودیم و از همه نظر شرایط ویژه بود؛ از یک نظر در زمینه امکانات و پشتیبانی در جنگ وضعیت بسیار سختی داشتیم و از منظر دیگر هم از نیروی نظامی کمی برخوردار بودیم. مردم ما تازه انقلاب کرده بودند و از این گذار انقلاب هنوز نگذشته بودند که جنگهای داخلی شروع شد؛ یعنی دقیقاً پس از پیروزی انقلاب، قبایل کُرد، ترک، لر و بلوچ را تحریک کردند تا با جمهوری اسلامی تازهتأسیس درگیر شوند و جنگی در کردستان، گنبد و خوزستان آغاز شد. هنوز سرگرم حل و فصل این مسائل بودیم که شیپور جنگ در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ به صدا درآمد.
صدوقی ادامه میدهد: در آن سال دولت یک دولت ناپخته بود، مردم جنگ را تجربه نکرده بودند و با مقولههایی همچون آوارگی، شهید و شهادت آشنا نبودند. مهمتر از اینها رزمندگانی بودند که باید در خط مقدم دوام میآوردند. در سالهای ۶۶ و ۶۷ جنگ شهرها و جنگ نفتکشها شروع شد. در این جنگها هم مردم مقاومت کردند و کم نیاوردند. یک نمونه روشن در جنگ شهرها بمباران دزفول بود. حزب بعث این شهر را با موشک میزد. آن زمان اسم موشکها را نمیدانستیم و به آنها موشک ۱۲ متری و ۱۴ متری میگفتیم. آن روزها دشمن شهرهای ما را هدف قرار میداد و مردم روی همان خرابهها میایستادند و شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» را سر میدادند بدون اینکه شهرها را تخلیه کنند.
این پژوهشگر و راوی دفاع مقدس با بیان اینکه در دزفول بیش از ۲۰۰ موشک زده شد؛ اما مردم هیچ وقت این شهر را خالی نکردند، خاطرنشان میکند: به خاطر دارم در همدان یک مدرسه را بمباران کرده و تمام دانشآموزان آن شهید شده بودند. پیکر همه آن دانشآموزان را در یک سالن ورزشی به ردیف گذاشته بودند. صحنه مظلومانه و خیلی عجیبی بود.
از جیرهبندی گلوله تا ساخت موشکهای پیشرفته
او با یادآوری اینکه در شرایط هشت سال دفاع مقدس امکانات امروز را نداشتیم، حتی در خط مقدم وقتی میخواستیم آتش بر سر دشمن بریزیم، باید با حساب و کتاب خمپاره میزدیم، متذکر میشود: سال ۶۱ دیدهبان بودم و نمیتوانستیم آن طور که دشمن روی سر ما آتش میریخت، جواب بدهیم. بهعنوان مثال سهمیه روزانه ما حداکثر ۱۰ گلوله بود و مهمات زیادی نداشتیم؛ اما امروز به لطف خدا ما موشکهایی داریم که وقتی از یک مدل از آنها رونمایی میکنیم، از چندین لایه پدافند دشمن عبور میکند. موشکهای ما در نخستین مرحله با پدافند پایگاههای آمریکایی در عراق روبهرو شده و سپس از عربستان، ترکیه و اردن رهگیری میشوند تا وقتی به آسمان اسرائیل میرسند، آنجا هم از چندین لایه پدافند هوایی عبور میکنند و با وجود همه پیشبینیها و پدافندهایی که دارند، موشکهای ایران به سرزمین اشغالی اصابت و صهیونیستها را به درک واصل میکنند تا جایی که دیگر امکان سانسور ندارند و ما شاهد پخش تصاویر اصابت موشکها هستیم.
صدوقی میافزاید: در جنگ گذشته این امکانات را نداشتیم. به همین خاطر توازن قدرت به نفع رژیم بعث تغییر کرد؛ اما اکنون به لطف خدا و با رهبریهای پیامبرگونه رهبر عزیزمان و شهیدان عزیزی مانند شهید حسن تهرانیمقدم، وقتی پس از جنگ مشغول زندگی خودمان بودیم، او و همرزمانش برای ۲۰ سال آینده کشور موشک طراحی میکردند و در همین راه هم جانشان را از دست دادند.
زنانی که زینبوار در جنگ دیروز و امروز بودند و هستند
این نویسنده و راوی دفاع مقدس درباره پشتیبانی زنان، پدران و مادران از رزمندگان در دوران دفاع مقدس خاطرنشان میکند: اگر من از پشتیبانی و حمایت معنوی پدر، مادر و چهار خواهرم بهرهمند نبودم، نمیتوانستم ۷۲ ماه در جبهه مقاومت کنم. یک بار هم مادرم مانع رفتنم به جبهه نشد. سایر مادران نیز همینگونه بودند؛ وقتی محمود کاوه شهید شد، مادرش اصلاً بیتابی نمیکرد و خواهرانش بالای سر پیکر او با عشق و علاقه صحبت حماسی میکردند، مانند کاری که در جنگ تحمیلی امروز خانم امامی در شبکه خبر انجام داد. این همان اتفاقی است که در سال ۶۵ هم شاهد آن بودیم.
او میگوید: در مورد سرکار خانم زهرا موحدی، مادر شهیدان سید کریم و سید جواد خوشقلب طوسی هم اینگونه بود. وقتی سید جواد در شهریور سال ۶۵ به شهادت رسید، برادرش همان زمان در جبهه حضور داشت. چون پیکر سیدجواد نیامده بود، سید کریم به مادرش گفت: «از جبهه جنوب به جبهه غرب میروم تا با دوستانم که پیکر شهدا را میآورند، سیدجواد را هم بیاورم»؛ اما مادرش مانع او شد و گفت: «برادر شهید تو هم مانند دیگر شهداست و تو حق نداری جبهه را ترک کنی تا پیکر او را بیاوری. اگر مسئولان پیکر بقیه شهدا را آوردند، پیکر برادر تو را هم میآورند». سیدکریم وقتی مجروح شده بود و در اتاق از درد ناله میکرد، مادرش به او گفت «تو که آنقدر مرد نشدی، چرا به جبهه رفتی؟». جبهه دوران دفاع مقدس این صحنهها را به خود دیده بود. این صحنهها را در تاریخ کدام کشورها میتوان دید؟
صدوقی با بیان اینکه اگر شما یک صحنه از خانم سحر امامی در جنگ امروز میبینید، در دوران دفاع مقدس نیز بانوی خبرنگاری بهنام مریم کاظمزاده داشتیم که پابهپای رزمندگان میآمد و کار خبرنگاری جنگ را در منطقه انجام میداد، میافزاید: خانم امامی که اکنون این گونه با انگشت اشاره و با صلابت و شجاعت صحبت میکند و همه معادلات را بههم میزند، آبروی زن ایرانی را خریده و یک بار دیگر حماسه حضرت زینب(س) در عاشورای ۶۱ هجری را زنده کرده است.
این پژوهشگر و راوی دفاع مقدس با اشاره به اینکه جوانانی آن روزها بودند که شناسنامههایشان را دستکاری میکردند تا به جبهه بروند، هنوز هم اگر جنگ به آن شکل صورت بگیرد، باز هم شاهد این صحنهها خواهیم بود، متذکر میشود: این در حالی است که در جنگ امروز امکانات و مردم شهادتطلب زیادی داریم. همه کسانی که در دهه ۹۰ در جنگ سوریه و لبنان با اسرائیل جنگیدند، امروز همانها با آمادگی و شوق بیشتری در جنگ با رژیم صهیونیستی شرکت میکنند.
او میگوید: همان جوانان دیروز، وقتی شیپور پایان جنگ زده شد، از اینکه جنگ به اتمام رسیده و به آغوش گرم خانوادههایشان باز میگردند، خوشحال نبودند و گریه میکردند و گلایه داشتند که چرا جنگ به این شکل تمام شد؟ چون هنوز توان ایستادن و ادامه دادن را داشتند. حتی بسیاری از رزمندگان در حسرت شهادت گریه میکردند.
جنگ روانی؛ از رادیو تا رسانههای دیجیتال
صدوقی با بیان اینکه در دفاع مقدس با ۳۴ کشور دنیا میجنگیدیم و بدون شک امروز هم همان تعداد کشور پشتیبان رژیم صهیونیستی هستند، متذکر میشود: مردم فکر نکنند ما تنها امروز اینگونه مورد تهاجم رسانهای دشمن قرار گرفتهایم. در دوران دفاع مقدس هم رادیو بیبیسی، رادیو کومله، رادیو دموکرات، رادیو شوروی و رادیوی آلمان اینها را پخش میکردند. این رادیوها هر کدامشان افکار عمومی مردم ما را نشانه گرفته بودند. شاید تاکتیکها کمی متفاوت شده باشد. اکنون هم همان روش را انجام میدهند. در گذشته منافقانی داخل کشور بودند که مردم را از جبهه رفتن بر حذر میداشتند. خانوادهها را دلنگران میکردند و حتی میگفتند فرزندان شما به خاطر پول به جنگ میروند، همانطور که در دهه ۹۰ به خانوادههای مدافعان حرم این حرفها را میزدند.
این نویسنده و راوی دفاع مقدس ادامه میدهد: امروز به خاطر رشد رسانههای دیجیتال بیشتر از گذشته مورد هجوم رسانهای قرار گرفتهایم تا جایی که بسیاری از مردم دچار اشتباه در شناخت میشوند. هرکس که اطلاعات کافی و بصیرت نداشته باشد، دچار اشتباه در درک و شناخت از دشمن میشود و این موضوع منحصر به مردم ایران هم نیست. مردم را دعوت میکنم که به یک شناخت برسند و بفهمند کسی که برای آنها پیامی را میفرستد، کیست و همانطور که در زندگی عادی خبر هر فردی را قبول نمیکنیم و به سابقه او نگاه میکنیم، در فضای مجازی هم اخبار هر کانال و صفحهای را باور نکنیم. چیزی که این جنگ روانی را خنثی میکند این است که یکصدا گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب باشیم و تحت تأثیر کانالها و فضای رسانهای دشمن قرار نگیریم تا به حول و قوه الهی از این گذار نه چندان سخت هم عبور کنیم.
او تأکید میکند: جنگی که اکنون در هفتمین روز آن هستیم، اگر ۲هزار و ۸۸۷ روز یعنی هشت سال هم طول بکشد، مردم ما مردمی نیستند که عقبنشینی کنند. اگر خانم امامی در آن لحظه شهید میشد، مطمئن باشید خانم دیگری میآمد و این کار را ادامه میداد. خداوند یک بار دیگر باب شهادت را روی ما گشوده و این بار اگر به شهادت برسیم، برای ما بسیار شیرینتر است؛ چون با دشمنان خدا و دشمنان حضرت رسول(ص) میجنگیم و جنگ با یهود، دستور خدا در قرآن است. گرچه ما از جنگ بدمان میآید، امیدواریم این جنگ ناخواسته و تحمیلی منجر به نابودی اسرائیل شود و ما با همان عِده و عُده شهادتطلبی که داریم، جلو اینها میایستیم.
نظر شما