آفتاب سوزان کویر، قطار باری را میبلعد و به دوردستهای چین میفرستد؛ راهآهن چین–ایران نه صرفاً پروژهای لجستیکی بلکه کلکی ژئوپلیتیک است که ستون فقرات وابستگی انرژی آسیا را درهم میریزد و ایران را به هاب تازهای برای تجارت جهانی بدل میکند.
در دل پروژهای چندملیتی، ریلهای نوپای راهآهن چین–ایران از دل بیشهزارهای ترکمنستان و بیابانهای قزاقستان عبور میکنند تا به کویرهای مرکزی ایران برسند و بازتاب پیچیدگیهای سیاست انرژی در قرن بیستویکم باشند.
این راهآهن با طول ۱۳۵۰ کیلومتر، جنوب شرق ایران را به آسیای مرکزی متصل میکند، مسیرهای تجاری را تقویت کرده و وابستگی به نقاط حساس دریایی مانند تنگه مالاکا را کاهش میدهد.
این ریلها نه تنها کالا را جابهجا میکنند؛ بلکه نمادیاند از اراده قدرتهای بزرگ برای فرار از گلوگاههای دریایی که هر آن ممکن است در بحرانهای منطقهای مسدود شوند. برای چینیها، تنگه مالاکا، روزنه باریک بین شبهجزیره مالایا و جزیره سوماترا همواره کابوس امنیت انرژی بوده است.
بیش از هشتاد درصد نفت ورودیشان از آن گذر میکند و هر گونه اختلال در آن میتواند بازار جهانی را دستخوش آشوب کند. بدتر آنکه آمریکاییها آنجا مسلطند و از این رو خودداری از مسیری که ناوگان تجاری را در معرض خطر جنگ یا تحریمهای دریایی قرار دهد، در رأس دیپلماسی پکن است.
ایده راهاندازی کریدوری ریلی از شانگهای تا بندرعباس، از سالها پیش در نقشههای بلندپروازانه «کمربند و جاده» رخ نمایان کرد؛ اما تا همین ماه گذشته که شش کشور ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه و چین راه را برای تعرفههای رقابتی و زمانبندی دقیق قطارها هموار کردند، این رویا جان نگرفته بود.
امروز قطار باری با بار نفت و محصولات پتروشیمی، نه از میان ناوگان تیرهخود که از دل کویر عبور میکند؛ تریلری به وسعت یکصد واگن که گویی مصداق همان ضربالمثل ایرانی است: «کار را که ساختی، چه حاجت به آفتاب؟» برای ایران اما این رخداد معنایی فراتر از حمل نفت به بندرعباس یا خلیج فارس دارد. تهران میبیند که میتواند هاب ترانزیتی اوراسیا باشد، نقطه تلاقی شرق و غرب؛ ترافیک کانتینرها و نفتکشها را سامان دهد و به ازای هر واگن یا بشکه، درآمد ارزی جدید کسب کند.
همین انگیزه، خلف وعدههای تحریمی را به فرصتی بدل میکند تا دیوارهای انزوا را فرو بریزد و نفوذ منطقهای را به رخ رقبای فرامنطقهای بکشد. اما سایه این کریدور روی میز سیاست بینالملل سنگینی میکند. بازیگران غربی و آمریکایی هر از گاهی از تحریمهای ثانویه سخن میگویند و تلاش میکنند با فشارهای جدید، پیمانکاران و خریداران نفت ایران را از استفاده از این راه منصرف کنند. پاسخ ایران و چین اما میتواند، ادامه ساخت پالایشگاههای کوچک مستقل در خاک چین و توسعه شبکه شرکتهای پوششی برای تضمین جریان نفت باشد؛ دور زدنی هوشمندانه که نشان از عمق اراده طرفین دارد.
در نگاه ناظران، این پروژه نقطه عطفی در جابهجایی انرژی و کالاست؛ گامی به سوی جهانی چندقطبیتر که در آن بازیگران نوظهور، قواعد ترانزیت را خود مینویسند. ریلهای راهآهن چین–ایران شاید بر شنهای کویر بیهیچ نغمهای بلغزند، اما صدایشان به زودی در بورسهای انرژی و تالارهای سیاسی دنیا پیچیده خواهد شد.
نظر شما