قدس؛ «پاکستان هنوز هم بهای آن یک گیلاس (فنجان) چای را میپردازد» این کنایه سنگین «محمد اسحاقدار» معاون نخستوزیر و وزیر خارجه پاکستان به سران نظامی و بهخصوص مقامات سازمان اطلاعات ارتش پاکستان «آیاسآی» است؛ همانها که بلافاصله پس از سقوط نظام سابق افغانستان، خود را به کابل رساندند و عکس خود را در جمع طالبان و با آن استکان چای معروف در دست، به نمایش گذاشتند: «این زخم ناسور در پاکستان در حال خوب شدن بود، تروریستها تضعیف شده و یا در حال فرار بودند، حالا کی با یک پیاله چای دوباره مرزها را به روی تروریستها باز کرد؟» اکنون پس از گذشت سه سال و نیم از آن واقعه، مقامات آیاسآی یکبار دیگر به راه افتادهاند تا میهمان شخصیتهای افغانستان شوند، البته این بار نه در کابل و در میان طالبان؛ بلکه در استانبول و در میان مخالفان طالبان. گزارشها حکایت از آن دارد که یک هیئت چند نفره از مقامات سازمان اطلاعات ارتش پاکستان روز گذشته به استانبول رفتهاند تا با شخصیتهای سیاسی برجسته افغانستانی مقیم این شهر ملاقات و گفتوگو داشته باشند. تا لحظه نگارش این مطلب در مورد اینکه این ملاقاتها در چه مکانی و یا با چه کسانی انجام گرفته، اطلاعرسانی دقیقی انجام نشده است. حتی برخی منابع نزدیک به مخالفان طالبان اساساً منکر انجام چنین ملاقاتهایی شدهاند؛ چنانکه شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان با صدور اطلاعیهای هرگونه نشست این شورا با هیئت آیاسآی را نادرست، بیاساس و در راستای تضعیف فعالیتهای آن معرفی کرد. البته نباید از این نکته چشمپوشی کرد که بیانیه به شکل زیرکانهای تنظیم شده است؛ بر عدم ملاقات با آیاسآی در چارچوب شورا اشاره داشت (و نه ملاقات انفرادی اعضا)، بر ترکیب شورا و ماهیت غیرنظامی آن تأکید میکرد و در نهایت به قول خالد پشتون، سخنگوی این شورا، با هر هیئتی از پاکستان که با هدف «صلح و بهبود شرایط در افغانستان» آمده باشد، گفتوگو خواهد کرد.اما صرف نظر از این حواشی، در مورد این سفر میتوان چند پرسش مهم مطرح کرد.
۱) چرا آیاسآی برای انجام چنین مأموریتی برگزیده شده است؟
در این مورد نباید اشتباه کرد و مداخله آیاسآی (سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) را صرفاً به قصد پاکستان در کمک تسلیحاتی یا نظامی به مخالفان طالبان تعبیر کرد. در واقع آیاسآی چندین دهه است که درگیر مسائل افغانستان بوده و تقریباً مسئولیت مستقیم میز افغانستان در ارتش را بر عهده دارد. آن جنجال بزرگ سیاسی پس از سقوط کابل که تبعات سنگینی برای پاکستان داشت، توسط همین سازمان و رئیس سابق آن، ژنرال «فیض حمید» رقم خورد. اما در شرایط فعلی به نظر میرسد میان این نهاد و فرماندهی ارتش و دفتر نخستوزیری هماهنگی خوبی وجود دارد. بر همین اساس نیز مأموریت اخیر نوعی فرصت دوباره به آن برای بازسازی اعتبار از دست رفتهاش تلقی میشود. البته در کنار آن، پیامی هم به طالبان دارد که سیاست همه نهادها در برابر طالبان یکدست و هماهنگ است و در عین حال در صورت لزوم، ظرفیت استفاده از ابزارهای نظامی هم وجود دارد.
۲) آیا پاکستانیها در مذاکره با مخالفان طالبان جدی هستند؟
از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان، این نخستین بار نیست که مقامات سازمان اطلاعات ارتش پاکستان با سران مخالفان طالبان ملاقات میکنند. سه سال پیش و دقیقاً در چنین روزهایی (بهمن ۱۴۰۰) هم رئیس وقت سازمان آیاسآی با برخی از مخالفان طالبان در همین کشور ترکیه ملاقات علنی داشت. اگرچه در آن زمان هم تنشها میان طالبان و پاکستان بالا گرفته بود، اما بسیاری بر این نظر بودند که آن ملاقات صرفاً برای هشدار به طالبان انجام گرفته و نیت واقعی برای تقابل با امارت در اسلامآباد وجود ندارد. اما اکنون گویا شرایط متفاوت است؛ چراکه از یکسو روند تنشهای طالبان و پاکستان در مراحل حادی قرار گرفته و از سوی دیگر ملاقاتها نیز به صورت سلسلهوار، هم در تاجیکستان و هم در ترکیه (دستکم دوبار در فاصله زمانی یکسال) انجام گرفته است.
۳) آیا این مذاکرات در هماهنگی با آمریکاییها انجام گرفته است؟
پاسخ به این پرسش کمی دشوار است. اینکه هیئت پاکستانی با هماهنگی آنکارا وارد گفتوگو با مخالفان طالبان شده و به گفته برخی منابع، ملاقاتهایی با برخی مقامات ترکیه هم داشته، میتواند نشانهای از هماهنگی با غرب و آمریکا تلقی شود. از سوی دیگر، تغییر شرایط و بازگشت ترامپ به قدرت هم میتواند دلیل دیگری بر هماهنگی باشد؛ بهویژه آنکه کاخسفید از شرایط کنونی آمریکا در افغانستان ناراضی است و زمزمههایی در مورد بازگشت خلیلزاد و تکمیل روند توافق دوحه مطرح شده است. باتوجه به نقش اسلامآباد در توافق دوحه، این اقدامات پاکستان میتواند به نوعی یادآوری دوباره نقش مهم این کشور در هرگونه تغییر و تحول جدید در افغانستان ارزیابی شود.
۴) آیا این اقدامات به تغییراتی مهم در افغانستان منتهی خواهد شد؟
به نظر میرسد حفظ ثبات سیاسی افغانستان و جلوگیری از وقوع آشفتگی در این کشور هنوز هم در اولویت همه کشورها و بهویژه پاکستان قرار دارد. بنابراین انتظار آنکه چنین اقداماتی در کوتاهمدت و یا حتی میانمدت به تحولی بزرگ مانند سقوط نظام طالبان منجر شود، کمی دور از ذهن است. حتی معلوم نیست این ملاقاتها ممکن است به ایجاد یک کانال کمک نظامی به مخالفان طالبان منتهی شود. در حال حاضر این اقدامات بیشتر در قالب اقدامات سیاسی و اعمال فشار بر طالبان برای باز کردن ساختار سیاسی انجام میگیرد.
نظر شما