وارد صحن پیامبر اعظم(ص) که شدم، حس و حال متفاوتی در هوا جاری بود. ۵ هزار کودک نوآموز قرآنی با شور و هیجانی که در چهرههای کودکانهشان موج میزد، دور هم جمع شده بودند و لباسهای یکدست و مرتبشان تصویری زیبا و هماهنگ ساخته بود. کودکان با دقت و نظم نشسته بودند، هر کدام با رحلهای قرآنی مقابلشان، آماده برای تجربهای که تا مدتها در خاطرشان میماند. والدین در گوشهای ایستاده بودند، چهرههایشان پر از شوق بود و نگاهشان لبخند میزد. زائرانی که از کنار میگذشتند، با لبخند ایستاده و این شکوه کودکانه را به نظاره نشسته بودند. خیلیها موبایلشان را بالا برده و محو ثبت این لحظه بودند؛ فیلم، عکس و خاطرههایی که بعدها با شور به دیگران نشان میدادند.
حرم مطهر به رنگ هیجان
اما چیزی که این محفل را از هر تجمع دیگری جدا میکرد، حس زنده بودن آن بود؛ صدای کودکان، هیجانشان و آرامشی که میانشان جاری بود. مربیان با دلسوزی در کنار بچهها نشسته بودند، آرامشان میکردند، لبخند به صورتشان مینشاندند و شور و نشاط آنها را با کلامهای گرمشان دوچندان میکردند.
مجری برنامه وارد شد و ناگهان همه چیز رنگ هیجان گرفت. نخستین پرسش را که پرسید، بچهها یکصدا و پرشور جواب دادند؛ انگار که تمام فضای صحن پیامبر اعظم(ص) با انرژی آنها روشن شده بود. اینجا دیگر یک کلاس آموزشی نبود، بلکه یک خاطره بود که در دلها حک میشد.
هزاران نوآموز در حرم مطهر امام مهربانیها
حجتالاسلام سیدمسعود میریان، مدیر مرکز امور قرآنی آستان قدس رضوی درباره این برنامه توضیح داد: خداوند توفیق داد برای ششمین سال متوالی محفل «غنچههای رضوی» را در حرم مطهر حضرت رضا(ع) برگزار کنیم. امسال به میمنت دهه مبارکه کرامت، این برنامه در صحن پیامبر اعظم(ص) و همزمان با ایام ولادت حضرت رضا(ع) برای نخستین بار به شکل ویژهای برگزار شد. او همچنین ضمن تبریک روز معلم گفت: ۵هزار نوآموز قرآنی در قالب ۲۰۰ حلقه «غنچههای رضوی» به مشهد مقدس دعوت شدند و در حرم مطهر گرد هم آمدند. این برنامه با موفقیت کامل و با همت مربیان سختکوش مهدالرضا(ع) برگزار شد. همچنین همکاران ما در معاونت تبلیغات اسلامی حرم مطهر، معاونت اماکن و خدمات زائران حرم مطهر حضرت رضا(ع) و سایر بخشهای مرتبط، تلاش فراوانی کردند تا این محفل باشکوه به بهترین شکل اجرا شود.
سیدعلی سرابی، جانشین رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی در امور قرآنی نیز درباره اهمیت آموزش قرآن در سنین کودکی توضیح داد: آستان قدس رضوی بیش از دو دهه است که روی این موضوع سرمایهگذاری کرده و برنامهای جامع برای آموزش نونهالان و کودکان طراحی کرده است. معمولاً کودکان از سن چهار یا پنج سالگی- دو سال پیش از ورود به دبستان- وارد آموزشهای قرآنی میشوند. تجربهها نشان داده کودکانی که در سنین پایین در مهدهای قرآنی کودک آموزش دیدهاند، نه تنها توانمندیهای آموزشی بالاتری در دروس مختلف دارند، بلکه از نظر تربیتی نیز رشد مطلوبی داشتهاند.
فضا پر از انرژی مثبت بود؛ کودکانی که یک سال در کلاسهای مهدالرضا(ع) حضور داشتند، حالا آخرین درس سال را اینجا میگذراندند. این فقط یک جلسه آموزشی نبود، بلکه لحظهای بود که آنها نتیجه یک سال تلاش خود را حس میکردند؛ در حرم منور امامی که حالا برایشان مثل یک خانه بود.
رشد در پرتو قرآن؛ بیمه معنوی از کودکی
صدای زمزمههای کودکانه در فضای باز پیچیده بود و در گوشهای از محفل، مربیان با حوصله کنار بچهها نشسته بودند. به آرامی به سمت یکی از حلقههای قرآنی رفتم. بچهها با لباسهای یکدست و مرتبشان، مثل گلهای کوچک در کنار یکدیگر نشسته بودند. رحلهای قرآنی مقابلشان بود و در چهرههایشان شوقی تازه موج میزد. مربیان که حضورشان مثل پناهی برای کودکان بود، با لبخند و مهربانی همراهشان بودند.
نزدیکتر شدم و کنار خانمها شریفی و ادیب نشستم. خانم شریفی درباره ضرورت چنین آموزشهایی از سنین کم گفت: کودکان از سنین کم در این فضا رشد میکنند و این موضوع در آیندهشان تأثیر عمیقی دارد. مثل یک بیمه معنوی است که از حالا تا همیشه همراهشان خواهد بود.
خانم ادیب دیگر مربی حاضر در این محفل نیز نظر خود را درباره این تجربه بیان کرد و گفت: این محفل و چنین آموزشهایی، انس بچهها را با قرآن و اهل بیت(ع) دائمی میکند. بچههایی که امروز با شوق در این حلقههای قرآنی نشستهاند، فردا کسانی خواهند بود که راه قرآن را ادامه میدهند.
به چهرههای شیرین و پر از نور بچهها که نگاه کردم، حس کردم این تجربه برایشان تنها یک روز خاص نیست، بلکه مسیری است که آیندهشان را شکل میدهد. کمی جلوتر رفتم و کنار نورا و امیرعلی دو کودک پنج ساله نشستم.
نورا با ذوق کودکانهاش گفت: خیلی خوشحالم که امروز با دوستانم اینجا هستم. امام رضا(ع) را دوست دارم و همیشه دلم میخواهد به حرم بیایم. امیرعلی هم با شور و هیجان ادامه داد: امروز شعر خواندیم، بازی کردیم، قرآن یاد گرفتیم. ممنونم امام رضا(ع) که ما را به اینجا آوردی.
شروعی تازه در نور قرآن
در پایان برنامه، صحن پیامبر اعظم(ص) آرامآرام خلوت میشد، اما هنوز میشد صدای خندههای کودکانه را از گوشه و کنار صحن شنید. رحلهای قرآنی بسته شدند، لباسهای کوچک و یکدست در میان زائران حرکت میکردند، اما چیزی در این فضا تغییر نکرده بود؛ انگار این محفل، چیزی جا گذاشته بود که تا مدتها در این مکان زنده میماند. در گوشهای یکی از کودکان دستش را در دست مادرش گذاشته بود و با چشمانی درخشان به سمت گنبد طلایی نگاه میکرد. لبهای کوچکش آرام تکان خورد و زیر لب چیزی زمزمه کرد؛ شاید دعایی و شاید شکرگزاری از امامی که به آنها این روز زیبا را هدیه داده بود. اینجا چیزی تازه شروع شده بود؛ مسیری که در قلب این کودکان باز شده بود، سفری که تازه آغاز شده بود، عشقی که به نور قرآن پیوند خورده بود، عشقی که هیچ وقت خاموش نمیشود.
الهه ضمیری
نظر شما