امام جواد(ع) اما با خرد الهی و دانش بیکران، نه تنها مشروعیت امامت خردسالان را تثبیت کرد که پایههای تشیع را در برابر توفانهای زمانه استوار ساخت. از مناظرههای علمی با سران فقه و کلام تا مقاومت در برابر فریبهای سیاسی مأمون عباسی، هر لحظه از زندگی کوتاه و پربار ایشان، درسی از رهبری دینی و ایستادگی در مسیر حق است.
به همین بهانه با حجتالاسلام دکتر محمدسعید نجاتی، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی گروه تاریخ اهلبیت(ع) جامعه المصطفی(ص) درباره ابعاد کمترشناختهشده زندگی این امام همام گفتوگو کردهایم.
رهبری خردسال در برابر چالشهای فکری و سیاسی عباسیان
دکتر نجاتی با بیان اینکه دوران امامت امام جواد(ع) نقطه عطفی در تاریخ تشیع است، میگوید: در این دوره، جامعه شیعیان به صورت گروهی منسجم و متمایز در کنار اهل سنت شکل گرفت و جایگاه ائمه شیعه در ساختار سیاسی حکومت عباسی تثبیت شد. خلفای عباسی ناچار بودند به رسمیت شناختن مقام امامان شیعه را بپذیرند؛ چنانکه پس از امام رضا(ع)، امامان بعدی با عنوان «ابنالرضا» شناخته میشدند و حتی در دربار عباسی جایگاهی خاص داشتند. این رسمیتبخشی، نتیجه تلاشهای امام رضا(ع) برای تبیین جایگاه امامت در دوران ولایتعهدی و نیز رویکرد نسبتاً متمایل به تشیع مأمون، خلیفه عباسی بود. با آغاز امامت امام جواد(ع) در سنین کودکی، تشیع با چالشهای جدی روبهرو شد. از یک سو، گروه واقفیه که امامت امام کاظم(ع) را متوقف میدانستند، با استناد به خردسالی امام جواد(ع)، امامت او و حتی امامت پدرش، امام رضا(ع) را انکار میکردند. از سوی دیگر، معتزلیان که در اوج قدرت بودند، میکوشیدند با زیرسؤال بردن توانایی علمی امام جواد(ع)، مذهب شیعه را بیاعتبار کنند. مأمون، خلیفه عباسی که خود تحت تأثیر اندیشههای معتزلی قرار داشت، در خط مقدم این رویارویی فکری ایستاده بود.
وی ادامه میدهد: امام جواد(ع) بهعنوان نخستین امام خردسال شیعه، در برابر انبوهی از پرسشها و توطئهها قرار گرفت. برگزاری مجالس مناظره با حضور عالمان شیعه و سنی، طراحی ترفندهای فریبنده در دربار عباسی و تلاش برای آلوده نشان دادن دامان امام به فساد و فحشا، بخشی از فشارهای حکومت بود. اگر کوچکترین ضعفی در پاسخگویی علمی امام یا رفتارهای ایشان دیده میشد، مشروعیت امامت خردسالان و آینده تشیع اثنیعشری به خطر میافتاد. اما امام جواد(ع) با هوشمندی تمام، هم در عرصه علمی و هم در مواجهه با حیلههای سیاسی، پیروز میدان شد. ایشان با وجود سن کم، در مناظراتی تاریخی، بزرگترین فقیهان و متکلمان عصر مانند یحیی بن اکثم را به تسلیم واداشت. این پیروزیها نه تنها جایگاه علمی امام را تثبیت کرد، بلکه مشروعیت حکومت عباسی را زیرسؤال برد. امام جواد(ع) با تکیه بر روشهای مسالمتآمیز و مبارزه فکری، بدون خشونت به مقابله با توطئههای فرهنگی عباسیان پرداخت. منابع تاریخی تأکید میکنند مأمون هر توطئهای را برای شکست امام جواد(ع) آزمود، اما هیچیک نتیجهبخش نبود. این دوران، الگویی بیهمتا از رهبری دینی و سیاسی را به نمایش گذاشت. امام جواد(ع) ثابت کرد امامت، امری الهی و فراتر از محدودیتهای سنی است و توانست با خرد و استواری، تشیع را در بحرانیترین شرایط زنده نگه دارد.
رویارویی با چالشهای اعتقادی و سیاسی در دوران عباسی
این پژوهشگر دینی به دوران پر چالش امامت امام جواد(ع) اشاره کرده و توضیح میدهد: یکی از این چالشها، موضوع علم غیب بود که مخالفان، آن را به عنوان ادعایی اغراقآمیز برای امامان شیعه مطرح میکردند. مأمون، خلیفه عباسی با نیت ضربه زدن به جایگاه امام، ایشان را در موقعیتی قرار داد که یا باید علم غیب را انکار میکرد یا با اعتراف به آن، خود را در دام اتهامهایی مانند ادعای نبوت میانداخت. اما امام جواد(ع) با هوشمندی، این ترفند را خنثی کرد. ایشان در ملاقاتی با مأمون، با استناد به روایتی از پیامبر(ص)، علم خود را دانشی الهی و میراث پدرانش معرفی و توطئه خلیفه را بیاثر کرد. مناظرههای علمی امام جواد(ع) نیز نقشی کلیدی در تثبیت جایگاه ایشان داشت. این مناظرات در دو دوره برگزار شد: نخست در سالهای آغازین امامت در مدینه و سپس در بغداد به دعوت مأمون. امام با وجود سن کم، در این جلسات، بزرگان فقه و کلام عباسی را به چالش کشید. برای نمونه، در مناظرهای با یحیی بن اکثم، قاضیالقضات عباسی، نه تنها او را که گمان کرده بود با کودکی کم دانش روبهرو است با طرح فروعات فقهی مختلف برای پاسخ به حیرت کشاند که با طرح سؤال فقهی معماگونش از یحیی، او را وادار به سکوت و اعتراف به عجز در مقابل امام کرد. این پیروزیها نه تنها شایستگی علمی امام را ثابت کرد، بلکه مشروعیت حکومت عباسی را زیرسؤال برد.
وی اظهار میکند: مأمون برای ایجاد اختلافات مذهبی، جلسهای دیگر ترتیب داد تا امام را در تنگنای عقیدتی قرار دهد. یحیی بناکثم احادیثی را مطرح کرد که در صورت تأیید امام، به انحراف افکار عمومی از تشیع میانجامید و در صورت رد آنها، خشم دیگر مسلمانان را برمیانگیخت. اما امام جواد(ع) با حفظ احترام به باورهای عمومی، بر وجود روایات جعلی در منابع اهل سنت تأکید کرد و راه نقد این احادیث را با استناد به قرآن و سنت قطعی پیامبر(ص) نشان داد. این رویکرد، هم از تحریک احساسات جلوگیری کرد و هم مشروعیت روایات ساختگی را زیرسؤال برد. امام جواد(ع) در تمام این بحرانها با درایت و اتکا به دانش الهی، نه تنها جایگاه امامت را حفظ کرد، بلکه پایههای فکری شیعه را در برابر تهاجمهای فرهنگی و سیاسی عباسیان استوار کرد. ایشان ثابت کرد رهبری دینی، تنها به سن و سال وابسته نیست، بلکه به دانشی الهی و توانایی پاسخگویی به شبهات زمانه نیاز دارد.
تلاشهای امام جواد(ع) برای تقویت پایگاه شیعه و نگرانی عباسیان
دکتر نجاتی با اشاره به نقش امام جواد(ع) در تقویت تشیع، توضیح میدهد: گسترش مراکز شیعهنشین در آن دوران، از نیازهای اساسی برای رشد این مذهب بود. امام جواد(ع) با تأکید بر زیارت امام حسین(ع) در کربلا، امام رضا(ع) در مرو و حضرت معصومه(س) در قم و همچنین اسکان فرزندان خود در شهر قم، گامهای مهمی در این مسیر برداشت. رفتوآمد شیعیان به مرو برای زیارت امام رضا(ع) آنقدر افزایش یافت که حکومت عباسی را نگران کرد. پیش از این، مردم خراسان بیشتر طرفدار عباسیان بودند، اما حالا با گرایش به تشیع، این پایگاه مهم از دست عباسیان خارج میشد. همین نگرانی سبب شد امام جواد(ع) به شیعیان دستور موقت دهد از زیارت امام رضا(ع) خودداری کنند تا فشار حکومت کاهش یابد. حتی در سالهای بعد، واکنش تند متوکل عباسی به زیارت امام حسین(ع) نشان داد حکومت، زیارت را ابزاری برای تقویت شیعه میدانست. امام جواد(ع) در برخی روایات، زیارت امام رضا(ع) را بر زیارت امام حسین(ع) مقدم شمرد؛ چراکه در آن زمان شمار زائران امام رضا(ع) کمتر بود و تنها شیعیان دوازده امامی به زیارت ایشان میرفتند، درحالی که زیارت امام حسین(ع) میان همه شیعیان رواج داشت. این رویکرد نشان میدهد امام جواد(ع) هدفمندانه در پی تقویت پایگاه شیعه دوازدهامامی بودند.
وی همچنین به احیای شبکه وکالت توسط امامان شیعه اشاره میکند؛ شبکهای که نمایندگان امام در مناطق مختلف را سازماندهی میکرد و میگوید: شباهت این شبکه به تشکیلات مخفی عباسیان که پیش از به قدرت رسیدن، علیه بنیامیه فعالیت میکردند، سبب نگرانی خلفای عباسی شده بود. طبیعی بود عباسیان با اطلاع از حضور نمایندگان امام در نقاط دورافتاده، احساس خطر و تصور کنند شیعیان در حال برنامهریزی برای قیامی مشابه قیام خودشان هستند. هرچند شبکه وکالت در زمان امام رضا(ع) به دلیل خیانت برخی وکیلان قدیمی آسیب دیده بود، اما امام جواد(ع) با گماردن نمایندگان جدید در شهرهایی مانند قم، کاشان، همدان، مصر، بصره و حتی خراسان، آن را احیا کرد. حضور افرادی مانند محمد بن اسماعیل بن بزیع (از وزیران دربار عباسی) یا ریان بن شبیب (دایی معتصم خلیفه عباسی) در این شبکه، نشان میدهد امام جواد(ع) هوشمندانه از نفوذ شیعیان در دربار عباسی استفاده میکرد. همین گستردگی و نفوذ شبکه وکالت بود که سبب شد خلفایی مانند معتصم، امام جواد(ع) را تحت نظارت شدید قرار دهند و حتی او را به برنامهریزی برای قیام متهم کنند. حمایت از دعبل خزاعی به عنوان رسانه نقاد ضد ستم عباسی از دیگرجلوههای مبارزه نرم امام با عباسیان بود.
نقش امام جواد(ع) در ترویج اندیشه مهدویت و مقابله با عباسیان
این استاد حوزه و دانشگاه توضیح میدهد: امام جواد(ع) با تأکید بر اندیشه مهدویت، راه را برای پذیرش غیبت امام زمان(عج) در آینده هموار کرد. در دورانی که خلفای عباسی خود را مهدی موعود معرفی میکردند، طرح این اندیشه میان مردمِ منتظر تغییرات بزرگ، دو هدف داشت: اولاً ادعاهای دروغین خلفایی مانند منصور و مهدی عباسی را آشکار میکرد و ثانیاً نشان میداد حکومت وقت، مشروعیت ندارد. این پیام، نوعی دعوت پنهان به سوی مذهبی بود که ظهور منجی را وعده میداد. روایتهای متعددی از امام جواد(ع) درباره مهدویت باقی مانده که جهتگیری ایشان را نشان میدهد. در این روایات، امام علی(ع) و ۱۱ فرزند بزرگوارش به عنوان محور ارتباط فرشتگان در شبقدر معرفی شدهاند. همچنین امام زمان(عج) به عنوان سومین فرزند از نسل امام جواد(ع) با نام، کنیه و ویژگیهای خاصی مانند غیبت طولانی و نشانههای ظهور، توصیف شده است. در این روایات، انتظار فرج به عنوان برترین عمل شیعه عنوان شده و امامان بعدی مانند امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نیز به روشنی معرفی شدهاند. بیاعتنایی امام به دام مأمون با کنیزکان زیبارو و مجلس عیش و نوش و نوازندگی وی با وجود مخیرق (یکی از چهرههای برتر خوانندگی و نوازندگی در بغداد) یکی دیگر از جلوههای پایداری و عصمت امام بود.
استاد نجاتی در پایان میگوید: با بررسی زندگی امام جواد(ع) نقش علمی، فرهنگی و سیاسی ایشان آشکار میشود. تلاشهای ایشان از یک سو به رشد جامعه شیعه کمک کرده و از سوی دیگر، پایههای مشروعیت خلافت عباسی را تهدید میکرد. این تهدید آنقدر جدی بود که خلیفه عباسی برای رهایی از آن، امام جواد(ع) را به شهادت رساند.
نظر شما