هوای خیابان امام رضا(ع) کمی خنک‌تر از معمول است. بوی عطر گلاب از مغازه‌ای که شیشه‌هایش را تازه شسته‌اند، در هوا پیچیده. صدای نوحه‌ای آرام از بلندگوی حجره‌ای کوچک به گوش می‌رسد: «دل شکسته‌ام، یا جوادالائمه...».

روایتی از رابطه عاطفی مردم با ابن‌الرضا(ع) / وقتی دلم می‌گیره، به جوادالائمه(ع) می‌سپرمش
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

این صدا فقط صدای بلندگوی یک مغازه نیست، صدای دل‌هایی است که نام «جوادالائمه(ع)» را نه فقط با زبان که با جان فریاد می‌زنند.

امام جواد(ع) امام جوانی که در ۲۵ سالگی به شهادت رسید، گرچه در ذهن بسیاری کمتر شناخته شده، اما در دل‌ها جایگاه عجیبی دارد. به‌ همین بهانه، در آستانه سالروز شهادتش، به دل خیابان‌های مشهد رفتیم تا از مردم بپرسیم: امام جواد(ع) برای شما یعنی چه؟

جایی برای درددل، جایی برای امید

در حوالی میدان بیت‌المقدس، پیرمردی با لباس سفید و چهره‌ای آفتاب‌سوخته کنار دیواری نشسته و دعا می‌خواند. وقتی از او درباره امام جواد(ع) می‌پرسم، لبخند می‌زند و می‌گوید: «من چوپان بودم، کارم از گوسفندداری گذشت، اما دلبستگی‌ام به اهل بیت(ع) هیچ ‌وقت کم نشد. سال‌ها پیش، نوه‌ام مریض شد. دکتر گفت امیدی نیست. او را به حرم مطهر بردم، کنار ضریح امام رضا(ع) نذر کردم تا وقتی زنده‌ام به نیابت جوادالائمه(ع) روزی یک صلوات بفرستم. آن بچه شفا گرفت و الان دانشجو است خدا را شکر».

کمی پایین‌تر، کنار ایستگاه صلواتی هیئتی، مردی با موهای جوگندمی چای نذری می‌دهد. وقتی از او می‌پرسم امام جواد(ع) برایش چه معنایی دارد، چند ثانیه فقط نگاهم می‌کند. بعد می‌گوید: «من فرزندی ندارم اما می‌دانم چقدر ایشان برای پدرشان عزیز بوده‌اند و من هم دردانه آقا را خیلی دوست دارم. هر سال شب ولادت ایشان سعی می‌کنم خدمتی به زائران پدرشان کنم».

از او خداحافظی می‌کنم. به ورودی بازار رضا(ع) می‌رسم، میان جمعیتی که برای خرید سوغات آمده‌اند، زن جوانی با چادری رنگی در حال انتخاب تسبیح است. وقتی می‌فهمد موضوع گزارش درباره امام جواد(ع) است، برق نگاهش تغییر می‌کند: «ما تهران زندگی می‌کنیم، آمدیم زیارت. اسم پسرم جواد است. ما چند سال بچه‌دار نمی‌شدیم. رفتم هیئت جوادالائمه(ع) نزدیک منزلمان، نذر کردم اگر بچه‌دار شوم، اسمش را بگذارم جواد. کمی بعد خدا به ما یک پسر داد که اسمش جواد است. الان هم هر سال در شب شهادت امام جواد(ع) یک سینی شیر می‌برم مسجد محله‌مان. امسال که برای شهادت ایشان آمدیم پابوس امام رضا(ع)، نذرم را با شیر پاکتی و بین زائران آقا ادا می‌کنم ان‌شاءالله».

از او فاصله می‌گیرم و به این فکر می‌کنم همان قدر که امام رضا(ع) گوشه دل اهالی شهر مشهد جای دارد، پسر ایشان نیز بخشی از روح و عاطفه آن‌ها را از خود کرده است. با همین فکرها به سمت باب الرضا(ع) حرکت می‌کنم، میان هیاهوی زائرانی که یا از حرم برگشته‌اند و یا به سمت حرم منور می‌روند، دختر نوجوانی که با مادرش به سمت حرم می‌رود، توجهم را جلب می‌کند. چادر سفید سرش کرده، از همان‌هایی که وقتی ۹ سالم بود در جشن تکلیف سرم کرده بودم. به طرفش می‌روم و وقتی از او در مورد امام جواد(ع) می‌پرسم، می‌گوید: «خیلی از امامان بزرگ بودند، امام جواد(ع) هم بزرگ است، ولی چون جوان بوده، انگار می‌فهمد یک نوجوان چی تو دلش است. یک بار که خیلی ناراحت بودم، فقط با ایشان حرف زدم. گریه‌ام گرفت. بعدش حس کردم سبک شدم. انگار دوستم بود».

از مظلومیت تا محبوبیت

چرا امام جواد(ع) با وجود سن کم و مدت کوتاه امامت این ‌قدر محبوب است؟ برای پاسخ این پرسش به دیدار حجت‌الاسلام محسنی از طلاب درس خارج حوزه علمیه مشهد رفتم. او با نگاهی آرام پاسخ می‌دهد: «محبوبیت اهل بیت(ع) نزد مردم صرفاً عقلانی نیست؛ عاطفی و تجربی هم هست. مردم، امام جواد(ع) را نه فقط با مطالعه، بلکه با دلشان می‌شناسند چون امام جواد(ع) مظلوم بود، جوان بود و در سخت‌ترین زمان‌ها ایستادگی کرد. ایشان در دوران کوتاه امامتش، با چند خلیفه عباسی مواجه بود و در سن کم، بار سنگین امامت و پاسخ‌گویی به هزاران پرسش فقهی و کلامی را بر دوش کشید. او فقط یک باب‌الحوائج(ع) نبود، بلکه عالم آل محمد(ع) هم بود».

او ادامه می‌دهد: «در روایات داریم امام جواد(ع) دری برای رسیدن به حاجات مردم بود. لقب «باب‌الحوائج» برای ایشان به‌ دلیل توسل‌های فراوان و کراماتی است که مردم از این امام بزرگوار دیده‌اند. این القاب در واقع زبان عشق مردم به کسی است که امیدشان بوده».

محبوب اما مهجور؟

یکی از نکات قابل توجه این است که با وجود این عشق، هنوز شناخت مردم از سیره و آموزه‌های امام جواد(ع) کم است. این مسئله را در گفت‌وگوها هم می‌شد دید. بسیاری از مردم خاطره، نذر یا حسی نسبت به امام جواد(ع) داشتند، اما کمتر درباره جایگاه علمی و کارهایی که در مسیر تشیع انجام داده‌اند، اطلاع دارند. کارشناس ما در این ‌باره می‌گوید: «اینجا مسئولیت رسانه، آموزش و منبر دوچندان است. ما باید مردم را از عشق، به معرفت برسانیم. وقتی بفهمند این امام چطور زندگی کرد، چطور با خلفای جور مقابله کرد و چقدر علم داشت، آن وقت این عشق عمیق‌تر می‌شود».

خاتمه‌ای از دل مردم

گزارش را در نزدیکی باب الجواد(ع) به پایان می‌رسانم. جمعیتی از زائران از صحن خارج می‌شوند. صدای روضه‌ای از بلندگو پخش و نام «جوادالائمه(ع)» تکرار می‌شود. چهره‌هایی که از زیارت می‌آیند همه به نوعی آرام‌اند. درست مثل حال الان من که پس از صحبت با آدم‌هایی که امام جواد(ع) را در حد درک خودشان می‌شناختند و شنیدن از حاجت‌هایی که مستجاب شده و امام جوادی که اگرچه جوان اما بزرگ بود به وسعت دلِ همه مردمی که او را صدا زدند و پاسخ گرفتند؛ آرامم. من هم به رسم مردم مشهد و زائران عهدی با ایشان می‌بندم و با خواندن اذن دخول برای عرض تسلیت به حرم مطهر پدر بزرگوارشان مشرف می‌شوم.

خبرنگار: زهره هاشمی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha