قران با هدف هدایت بشر از سوی خداوند نازل شده است، این هدف تعالی بخش، زمانی به فعلیت می رسد که اولا ، این نسخه الهی برای همه قابل استفاده و قابل فهم باشد ثانیا هنگام استفاده از آن، شرائط و موانع فهم مورد توجه قرار گیرد ثالثا در مواردی که نوع بشر از فهم آن عاجز بود به اهلش، یعنی تبیین کنندگان و تفسیر کنند گان واقعی و مصون از خطا که رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) هستند، رجوع کند. واکاوی و تأمل در اندیشههای امام خمینی(ره) در باره فهم قرآن کریم، نمایانگر آن است که شناخت این اندیشمند الهی از قرآن، معرفتی فخیم، فراتر از معرفت و شناخت دیگر اندیشمندان است از همین رو در این یادداشت ها در تلاش هستیم با واکاوی و بررسی اندیشههای این احیاگر آموزههای نورانی قرآن ابعاد گوناگون فهم قرآن را با تاکید بر آرای ایشان مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
قرآن، کتاب آسمانی و نجات بخشی است که امام خمینی(ره) توانسته است با تمسک به آن بر طاغوت زمان غلبه کند و با تشکیل حکومت اسلامی زمینه تحقق بسیاری از معارف انسان ساز آن را فراهم نماید، اینک وظیفه همه ما به خصوص آنهایی که توانستند به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی به علوم و معارف قرآنی دست پیدا کنند، با جدیت تمام در نشر و ترویج آن معارف نورانی در جامعه به ویژه در سطح جوانان و نوجوانان تلاش نمایند و با ارائه مفاهیم کاربردی قرآن در عرصههای گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... فرهنگ جامعه را به سمت قرآنی شدن سوق دهند.اما همه این اهداف بلند، زمانی میسر خواهد شد که امکان، زمینه، شرائط، مراتب و موانع فهم قرآن به روشنی تبیین گردد و چه زیباست که در ارائه این مباحث، پای درس آن معمار کبیر انقلاب و مفسر و مجری واقعی آیات قرآن زانوی ادب بزنیم و در این زمینه از نظرات ارزشمند آن یار سفر کرده خوشه چینی کنیم.
فلسفه نزول قرآن
قبل از پرداختن به مباحث مربوط به فهم قرآن، باید مشخص گردد که فلسفه و هدف اصلی نزول قرآن چه بوده است؟
خداوند منان، پاسخ این پرسش را در جای جای قرآن، مطرح نموده است (بقره/2و 97؛ اعراف/5؛ نحل /64؛ اسراء/ 82 ؛ فصلت/ 44) و امام خمینی در جملاتی این چنین به آن اشاره نموده است: «بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی اللّه است. و در سخنی دیگر فرمودند: «انگیزه بعثت، نزول وحی است و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است.» و نیز فرمود: «قرآن و کتاب الهی سفره گستردهای است که همه از آن استفاده میکنند منتها هرکس به وضعی استفاده میکند و عمده نظر کتاب الهی و انبیای عظام بر توسعه معرفت است.
ابعاد مباحث فهم قرآن
مقصود از فهم
در علم لغت «فهم» را به شناخت یا تعقل معنا کردهاند. و «فهمت الشیء» یعنی عرفته یا عقلته و برخی آن را شناختن با قلب معنا کردهاند و معادل فارسی آن را دانستن میگویند. البته اهل لغت، ماده فهم را برای معانی دانستهاند و به کار بردن آن را برای ذوات اشتباه میدانند، مثلا «فهمت الکلام» درست است ولی «فهمت الرجل» صحیح نیست ، وماده فهم در قرآن کریم ،تنها یک بار به کار رفته است «ففهمناها سلیمان...» ( انبیا/ 79) ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندهایم.بنابراین فهم قرآن از این باب است که قرآن نیز کلامی دارای معانی میباشد و میخواهد مطالبی را به انسان منتقل کند.
با بررسی آرا و اندیشه های امام خمینی در موضوع فهم قرآن می توان این بحث را از چند زاویه همچون امکان، منابع،مراتب، شرایط و موانع فهم قرآن مورد بحث و بررسی قرار داد که در این بخش به آن پرداخته می شود.
بخش یکم: امکان فهم قرآن
در اینکه آیا قرآن برای همه افراد قابل فهم است؟ عدهای همچون حضرت امام، قرآن را قابل فهم و استفاده برای همه بشر میدانند و اما عدهای دیگر فهم قرآن را منحصر در ائمه دانستهاند و برای دیگران ثمرهای به جز ثواب تلاوت، قائل نیستند این گروه برای اثبات ادعای خویش به روایت «اِنَّما یَعرف القرآنَ مَن خُوطِبَ بِه» استناد نمودند و همچنین از روایاتی که تفسیر به رأی را نهی کرده است.
اما قائلین به قابل فهم بودن قرآن برای همه و عدم اختصاص آن به ائمه هدی، برای اثبات مدعای خویش دلایلی را مطرح نمودند که در اینجا به مواردی از آن اشاره میگردد، قبل از بیان آن دلایل، کلامی از امام خمینی را در این باره نقل می شود که فرمود: «هرچند فهم قرآن به طور کامل برای انسان میسر نیست، اما انسانها میتوانند به تبع مخاطبان اصلی وحی و با کمک آنها به حقایق قرآن دست یابند و خداوند نیز از روی حکمت خود، آن را به گونهای نازل کرده است که در بر دارنده ظاهر و باطن است و از ظاهر آیات و قرآن منزّل نیز هرکس به قدر فهم و اشتهای خود بهره میبرد.
بنا بر این از دیدگاه حضرت امام، فهم قرآن برای همه انسانها مقدور است، و هرکس به قدر استعداد و اشتهای درک مفاهیم، از آن بهره مند خواهد شد و هیچ کس از این سفره گسترده الهی، دست خالی بر نمی خیزد.
ایشان می فرمایند:«قرآن یک سفره ای است که انداخته شده است برای همه طبقات، یعنی یک زبانی دارد که این زبان هم زبان عامّه مردم است. و هم زبان فلاسفه است. و هم زبان عرفای اصطلاحی است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع.»
ایشان در اثبات حجیت ظواهر قرآن و امکان فهم، به بنأ عقلاء در محاورات عرفی و شیوه سخن گفتن آنها استناد کرد و برای این امر فرایندی را ترسیم نموده است:
1. اثبات اصل صدور کلام از متکلم. 2. اثبات اصل ظهور کلام که از ناحیه تبادر و ارتکاز عرفی و دیگر علامات حقیقت و مجاز و قول اهل لغت میتوان به آن دست یافت.
3. اثبات جهت صدور و کشف مراد جدی متکلم و این که او ظواهر کلام خود را اراده نموده و موانعی از آن مانند تقیه موجود نیست.
برای هر کلامی با طیّ این سه مرحله ،حجیّت ظهور، محقق شده و قابل استناد و فهم میباشد در این امر فرقی میان قرآن و سایر سخنان مردم نیست، زیرا خداوند نیز در نحوه گفتار وانتقال مطالب به مردم، شیوه عقلا را برگزیده است.»
ایشان در جواب استدلال مخالفان به روایت «من خوطب به» ،گفته است: «مراد از این سخن بالاترین مرتبه فهم و فهم حقیقی و باطن قرآن است که منحصر به شخص رسول اکرم(ص) است وقتی جبرئیل و غیر او از دست یابی به آن محروماند مگر به واسطه خود پیامبر(ص) و احادیث مربوط به دور بودن قرآن از عقول را مربوط به احکام تعبّد به دین و در مقابل فقهای عامه میداند.
نظر شما