دیروز پیکر بیجان «میلان صابر» هم مثل ۳۷ کودکی که در حملات مستقیم رژیم صهیونیستی در ایران به شهادت رسیدند، بر دستان مردم، این بار در مشهد تشییع شد؛ کودک هفت سالهای که با پدر، مادر و ۹ نفر دیگر از اقوامش در حمله رژیم صهیونیستی به آستانه اشرفیه، قربانی جنگ شد. «میلان» نه تصمیمگیر جنگ بود، نه بازیگر منازعات ژئوپلیتیکی. او فقط کودکی بود با رؤیاهای ناتمام که جنگطلبی رژیم غاصب صهیونیستی و تلاش سربازان جنایتکارش برای ترور دانشمند کشورمان، داغش را بر دل هموطنانش گذاشت.
براساس گزارشهای رسمی تا نهم تیر ماه در کشور ۳۸ کودک و ۱۰۲ بانو در حملات رژیم صهیونیستی جان خود را از دست دادهاند که در این میان دستکم چهار مادر باردار به همراه جنین خود به شهادت رسیدهاند. هر چند خوی جنایتکار رژیم جعلی صهیونیستی فقط به کشتار غیرنظامیان بسنده نکرد و در جنگ ۱۲ روزه هفت بیمارستان، ۱۱ آمبولانس و ۶مرکز درمانی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد هدف قرار گرفتند؛ اما تلختر از این عددها نوع مواجهه رسانههای بینالمللی با جان باختن نوزادان و کودکان در حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به ایران است. اتفاقی که پیش از این در نسلکشی مردم غزه و حمله مستقیم به بیمارستان هم تا حدی تکرار شده بود؛ اما در برخی موارد ابعاد ماجرا اینقدر بزرگ بود که نادیده گرفته شدن آن، ماهیت رسانه را زیر سؤال میبرد و به ناچار روایتهایی از آنها منتشر میشد.
در بررسی بسیاری از رسانههای جریان اصلی غربی؛ از جمله سیانان، انبیسی نیوز و به ویژه فاکس نیوز به وضوح میتوان نشانههای سوگیری در اولویتبندی خبری، چارچوببندی جهتدارو حذف گزینشی واقعیت را مشاهده کرد. این رسانهها به برجستهسازی تلفات اسرائیلیها پرداختند در حالی که در قبال کشته شدن کودکان ایرانی یا سکوت پیشه کردند یا فقط از آنها با واژگان خنثی مانند «تلفات جانبی» یاد شد؛ عبارتی که در ادبیات رسانهای، برای محو مسئولیت و خنثیسازی اثر روانی خشونت به کار میرود.
با وجود اینکه کودککشی در جنگ تحمیلی با رژیم جعلی صهیونیستی، ارزشهای خبری مرسوم برای پرداختن به عنوان سوژه رسانهای را دارد؛ اما برخی رسانههای بینالمللی با سکوتی بیارزش و هدفمند یا حذف عامدانه ابعاد انسانی این فاجعه، همراستا با این جنایت جنگی مهر تأییدی بر آن زدند و برخی دیگر نیز با وجود رویکرد بیطرفانه کلاسیک، بیشتر به بازتاب مواضع دولتهای غربی و منابع رسمی خود پرداختند و در جایی که امکان سکوت نداشتند، با عباراتی مانند «ادعاهای تأیید نشده ایران» سعی در ایجاد چارچوببندی مبهم داشتند تا در روایت خود حقیقت را در ابهام، تعلیق کرده و ذهن مخاطب را از ادراک مستقیم این فجایع انسانی دور کنند.
آنچه در تاریخ رسانهای جهان به ثبت رسید، این بود که در دستور کار تحریریه اغلب رسانههای بینالمللی روایتهای انسانی از «میلان»ها در لید، متن و حتی در اولویتهای خبریشان جایی نداشت.
آنچه در بازنمایی این جنگ ۱۲ روزه رخ داد، مانند نمونههای پیش از آن در جنایتهای رژیم صهیونیستی برای حمله به غیرنظامیان، نمادی بود از یک «بحران روایت در نظام رسانهای معاصر»؛ جایی که نه تنها قربانیان غیرنظامی، نوزادان و کودکان، که حقیقت، عدالت و مسئولیت رسانهای نیز قربانی روایتهای مسلط اربابان سلطه شد.
هر چند ایرانیان یکصدا خواندند «دنیا فقط لب و دهن است» و آن را در رویکرد و خروجی رسانههای بینالمللی نسبت به مسائل حقوق بشری در غزه، پیش از این هم دیده بودند؛ اما این مواجهه از نزدیک سبب میشود افکار عمومی بار دیگر مبهوت بمانند که ارزش جان کودکان نه به رؤیاهای ناتمامی است که با موشک ناکام مانده؛ بلکه به زبان و ملیتش وابسته است و کودککشی، صرفاً زمانی تیتر میشود که مرزهای ایدئولوژیک رسانه را جریحهدار کند!
رسانهای که کودککشی را سانسور میکند، شریک خاموش بیعدالتی است و انسانی که به این روایت عادت کند، همدست بیسروصدای جنایتکاران خواهد شد.
۱۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۲
کد خبر: ۱۰۷۸۵۴۸
هرچند کودککشی در جنگ تحمیلی با رژیم جعلی صهیونیستی، ارزشهای خبری مرسوم برای پرداختن به عنوان سوژه رسانهای را دارد؛ اما برخی رسانههای بینالمللی با سکوتی بیارزش و هدفمند یا حذف عامدانه ابعاد انسانی این فاجعه، مهرتاییدی به این جنایت زدند.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما