در خیابان کوهسنگی مشهد، جایی در میان رفت‌وآمدهای روزمره و هیاهوی شهر، شب‌هایی روشن‌تر از روز رقم می‌خورد؛ نه از جنس چراغ و نور، بلکه از جنس ایمان، اخلاص، شور و شعور، نوجوانان هیئتی را به پا کرده‌اند که از صفر تا صدش، با دستان خودشان، می‌چرخد.

دهه هشتادی‌ها؛ سیاه‌پوشان هیئتی از جنس شور و شعور
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

اینجا، هیئت مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی است؛ جایی که پس از ۷ سال برگزاری بی‌وقفه، حتی در سخت‌ترین روزهای کرونا، به نماد مجاهدت نسل نوجوان در میدان ایمان و خدمت، تبدیل شده است.

همتی مردانه برای سیدالشهدا (ع)

ساعت از نیمه‌شب گذشته است. جایی در پشت‌صحنه یک مراسم پرشور، وقتی آخرین زائر از موکب خداحافظی کرده و بوی چای تازه‌دم هنوز در فضاست، نوجوان‌ها به‌سوی آشپزخانه می‌روند؛ نه برای استراحت، بلکه برای شستن دیگ‌ها، آماده‌سازی گوشت و برنج، و شروع مرحله‌ای تازه، برای فردا شبی دیگر.
کارشان تا سحر ادامه دارد؛ سحر که می‌شود، اندکی می‌خوابند و دوباره بیدار می‌شوند تا چرخ این هیئت بی‌ادعا را، بچرخانند.
این، فقط گوشه‌ای است از آنچه در این هیئت رخ می‌دهد، نه بودجه‌های فراوان دارد، نه کارمند و نه حتی پیرغلامانی که موی در راه سپید کرده باشند. اینجا، همه چیز بر دوش نوجوان‌هایی است که از دل مؤسسه جوانان بیرون آمده‌اند و حالا با همتی مردانه، برای سیدالشهدا (ع)، خدمت می‌کنند.
هر شب، حدود ۵۰ نوجوان دختر و پسر، مسئولیت کامل اجرای برنامه را بر عهده دارند. از پخش صوت و نورپردازی گرفته تا چیدمان موکت‌ها، آماده‌سازی بسته‌های پذیرایی، هماهنگی مداح و سخنران، و حتی اداره نظم میدان.
در کنار آنها، تیمی ۱۵ تا ۲۰ نفره نیز به‌صورت مجزا وظیفه طبخ غذا را بر عهده دارد؛ تیمی که تا صبح بیدار می‌ماند، غذا می‌پزد و همان جا، کنار اجاق، برای شب بعد، برنامه‌ریزی می‌کند.

هیئتی با منبرهای معرفتی و تربیتی

هیئت مؤسسه جوانان، تنها مراسمی نیست که صرفاً نوحه‌خوانی و عزاداری باشد. اینجا هر شب با قرائت زیارت عاشورا آغاز می‌شود، سپس بخش بصیرتی برنامه به مدت حدود ۱۵ دقیقه به تحلیل وقایع روز، جنگ‌های اخیر و دستاوردهای مقاومت اختصاص دارد.
پس از آن، استاد ابراهیمی، منبری معرفتی و تربیتی ارائه می‌دهد؛ محتوایی که بر پرورش انسان موحد در میدان‌های امتحان الهی تمرکز دارد. پایان‌بخش مراسم نیز ذکر مصیبت اهل‌بیت توسط مداحان جوان هیئت است، و پس از آن، پذیرایی از عزادارانی که گاه تعدادشان به بیش از ۲۵۰۰ نفر در یک شب می‌رسد.

طعم پذیرایی بااخلاص

اما مراسم شبانه تنها نیمی از ماجراست. از ظهر، حدود ساعت سه یا چهار، تیم آماده‌سازی غذا، بسته‌بندی وعده شب را، آغاز می‌کند. بعد از آن، خادمین دیگر به میدان می‌آیند. مسئول انتظامات، پست‌ها را مشخص می‌کند؛ برخی به موکب اعزام می‌شوند تا از رهگذران، پذیرایی کنند.
برخی در مسیر ورود آقایان و بانوان با چوب‌برهایی در دست خوشامد می‌گویند، و برخی دیگر آماده اجرای فنی برنامه می‌شوند.
سه ساعت قبل از شروع مراسم، موکب شروع به فعالیت می‌کند. در آنجا، نوجوانانی ایستاده‌اند که با لبخند، شربت یا چای در دست، از رهگذران کوه‌سنگی پذیرایی می‌کنند. پشت سر آنها، نوجوانان دیگری بادقت، صدا و تصویر مراسم را تنظیم می‌کنند، آب در کلمن‌ها می‌ریزند، موکت‌ها را پهن می‌کنند، و آخرین هماهنگی‌ها برای ورود مردم را، انجام می‌دهند.

به یاد کربلا و شهدای مقاومت

و شاید هیچ جمله‌ای، حق احساس درونی این نوجوانان را ادا نکند، جز خودِ حرف‌های ساده اما عمیقشان. یکی از خادمان نوجوان می‌گوید: گاهی وسط شستن دیگ‌ها یا حین پخش بسته‌های پذیرایی، یک‌دفعه دلم می‌لرزد... حس می‌کنم وسط صحنه‌ای هستم که شبیه کربلاست. انگار داریم برای کاروانی خدمت می‌کنیم که هر لحظه ممکن است عاشورا برسد.
نوجوان دیگری، در حال تنظیم بلندگوها، با لبخندی خسته اما دلگرم می‌گوید: برای ما اینجا فقط یک هیئت نیست؛ ما هر شب به نیابت از شهدای مقاومت و شهیدان جنگ تحمیلی اسرائیل کار می‌کنیم. اسم بعضی‌هایشان را روی دیوار نوشته‌ایم. وقتی خسته می‌شویم، به آنها نگاه می‌کنیم و دوباره، جان می‌گیریم.
و سومی، دختری نوجوان که در موکب از رهگذران پذیرایی می‌کند، با نگاهی پر از نور می‌گوید: شاید هیچ‌وقت به کربلا نرسم، ولی اینجا، توی همین شلوغی کوه‌سنگی، هر شب دلم کربلا می‌شود...
وقتی شب از راه می‌رسد و مراسم آغاز می‌شود، حالا همه در میدان‌اند. یکی میکروفن را تنظیم می‌کند، یکی با نگاه دقیق مطمئن می‌شود بلندگوها تنظیم‌اند، یکی دیگر در گوشه‌ای آرام، کودکی را که گریه می‌کند به آغوش مادرش بازمی‌گرداند. مراسم با حضور پرشور مردم آغاز می‌شود و تا آخرین لحظه، این نوجوانان‌اند که مانند تکه‌های یک پازل منظم، چرخ عظیم این حرکت فرهنگی را به حرکت درآورده‌اند.
در پایان مراسم، خسته اما راضی، برخی برای پذیرایی باقی می‌مانند و برخی دیگر بی‌وقفه به آشپزخانه بازمی‌گردند. روز از نو، کار از نو. هیچ استراحتی در کار نیست، هیچ حقوق و پاداشی هم در میان نیست؛ جز لبخند رضایت امام حسین (ع) و نگاهی که از افق، همه چیز را می‌بیند.

مدرسه‌ای برای رشد جوانان

این هیئت، بیش از آنکه صرفاً مجلسی بر ای عزاداری باشد، مدرسه‌ای است برای رشد. نوجوانانی که اینجا خدمت می‌کنند، در واقع در میدان واقعی تربیت می‌شوند. آنها تمرین مدیریت می‌کنند، تمرین کارگروهی، تمرین فداکاری، تمرین بندگی.
هیئت مؤسسه جوانان، شاید از بیرون شبیه دیگر هیئت‌ها باشد، اما در درون، قلبی تپنده از اراده نسل نوجوان است که در میدان ایمان، کاری مردانه می‌کند.

منبع: آستان نیوز

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha