زمانی که از عاشورا سخن میگوییم، نباید آن را صرفاً روایتی تاریخی و محصور در قرون گذشته تلقی کنیم. عاشورا، حقیقتی جاری است؛ آینهای برای شناخت موقعیت انسان در مواجهه با فشارها، انتخابها و مسئولیتها. در دنیای امروز که نوجوانان با فشارهای اجتماعی، فضای مجازی، اضطراب دیدهشدن و همرنگی با جمع مواجهاند، عاشورا بار دیگر معنای خویش را بازمییابد.
امام حسین (ع) در دل یک جامعهی بیتفاوت ایستاد و گفت: «من سکوت نمیکنم.» این ایستادگی، نه صرفاً حرکتی مذهبی، که اقدامی برای حفظ وجدان انسانی و پاسداری از شرافت انسانی بود. همان شرافتی که امروز نیز نوجوانان در بزنگاههای کوچک و بزرگ زندگی، نیازمند پاسداری از آناند.
در جهانی که نوجوانان را به همرنگی با جماعت، خنثیبودن در برابر ظلم، و فراموشی هویت تشویق میکند، عاشورا میگوید: شبیه دیگران بودن، فضیلت نیست. آزادگی، گاه در سکوتنکردن است؛ در ایستادن کنار مظلوم، در مخالفت با رفتارهای تحقیرآمیز، حتی اگر به قیمت طرد شدن تمام شود.
ماجرای
و عبدالله بن حسن، نمونههایی زنده از نوجوانانی هستند که در اوج نوجوانی، راه آزادگی را برگزیدند. قاسم، نوجوانی اندیشمند و باوفا، نه صرفاً با احساس، بلکه با درک و اراده در کنار امام حسین (ع) ایستاد. عبدالله، کودک خردسالی که با شجاعتی غریزی و قلبی پاک، خود را سپر عمویش کرد. این دو نوجوان نه از سر شور کودکانه، بلکه با قلبهایی پر از ایمان، انتخاب کردند که بایستند. الگویی که امروز هم میتواند برای نوجوان معاصر الهامبخش باشد: کسی که شاید بترسد، اما تسلیم نمیشود؛ شاید تنها بماند، اما وجدانش را نمیفروشد.
برای آنکه نوجوانان امروز با این شخصیتها ارتباط برقرار کنند، باید از روایت صرف خارج شویم و آنان را به عنوان کاراکترهای انسانی، زنده و قابل لمس بازآفرینی کنیم: با نشاندادن کشمکشهای درونی، انتخابهای دشوار، و شهامت اخلاقیشان. باید به نوجوان امروز نشان داد که میدان عاشورا، فقط صحنهای از گذشته نیست؛ موقعیتی است که میتواند در مدرسه، در خانه، در جمع دوستان یا حتی در فضای مجازی تکرار شود.
اما این راه، تنها ویژه پسران نیست. دختران امروز نیز در ماجرای عاشورا سهمی روشن دارند. حضرت زینب (س)، زنی دانا، شجاع و تحلیلگر، الگوی زنی است که در دل بحران، فریاد حق را بلند میکند. او نه صرفاً خواهری دلسوز، که عقیله بنیهاشم، عالمهای بینظیر، و زنی فعال در عرصههای اجتماعی و سیاسی بود. صدای زینب، صدای زنی است که در برابر امپراتوری ظلم ایستاد، و تاریخ را با بیان خود تغییر داد.
حضرت زینب (س) نهتنها از نظر عاطفی و سیاسی، که از جنبه علمی نیز جایگاهی ممتاز دارد. دکتر آینهوند در آثار خود اشاره کرده که برخی زنان و دختران در دوران خلافت حضرت علی (ع) در جلسات علمی آن حضرت شرکت میکردند و حضرت زینب (س) از جمله برجستهترین این شاگردان بود. او در مکتب علمی و فکری امیرالمؤمنین (ع) پرورش یافت و از دانش، بینش و منطق استوار پدر، بهرهای عمیق برد. همین تربیت علمی، سبب شد که در دوره امامت امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، در کنار آن دو امام هم مشارکت سیاسی فعال داشته باشد و هم در تحلیل و هدایت فکری خانواده و جامعه نقشآفرین باشد. این ویژگیها حضرت زینب را به الگویی جامع و راهگشا برای دختران و زنان جوان تبدیل میکند؛ زنانی که میخواهند در کنار نقش خانوادگی، در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز مؤثر و آگاه باشند.
در جهانی که از زن تصویر ابزاری برای سرگرمی و جذابیت ارائه میدهد، حضرت زینب یادآور الگویی است که زن را موجودی آگاه، شجاع و مسئول معرفی میکند. الگویی که دکتر علی شریعتی، در میانه قرن گذشته، با شجاعت معرفی کرد. شریعتی زینب را نماد زن مسلمان معاصر دانست: زنی که نه تابع غرب است، نه در حصار سنتگرایی متوقف مانده؛ زنی که ایستاده، بیدار و اهل رسالت است.
حضرت زینب (س) را میتوان نمایندهی «الگوی سوم زن» دانست؛ الگویی که نه در بند سنتهای ناعادلانه و محدودکننده گرفتار است، و نه اسیر مدلهای سطحی و مصرفزدهای که مدرنیته غربی به نام آزادی به زنان تحمیل کرده است. زینب (س) نماد زنی است که آگاهی، ایمان، خرد و شجاعت را توأمان در وجود خود دارد. زنی که در میانه بحرانها، مسئولیت میپذیرد، سخن میگوید، تحلیل میکند، و در عین حفظ کرامت زنانه، نقش سیاسی و اجتماعی خود را ایفا میکند.
نظر شما