به گزارش قدس آنلاین، اما در میان همه ستارهها، یک نفر بود که حکم قلب تیم را پیدا کرده بود؛ قلبی که بیوقفه میتپید و خون را به رگهای سرخ میرساند: مارکو باکیچ.
باکیچ در میانه میدان مثل ژنرالی آرام اما بیامان بود. او در نقش همان قلب حیاتی، لحظهای از تپیدن بازنمیایستاد؛ توپها را قطع میکرد، جریان بازی را به سمت جلو میفرستاد و در هر نبرد زمینی و هوایی مثل دیواری نامرئی میان سپاهان و دروازه پرسپولیس میایستاد.
این ژنرال سرخها نهتنها اجازه نداد فشار سپاهان به دروازه سرخها برسد، بلکه هر بار توپ را تصاحب میکرد، آن را همچون خون تازهای به رگهای حمله تزریق میکرد. حتی زمانی که در محاصره چند بازیکن سپاهان قرار میگرفت و روی زمین میافتاد، توپ را بهسان امانتی مقدس به یاران خود میسپرد و به رقیب نمیداد.
بازی او در نقش جهان، چیزی فراتر از یک نمایش معمولی بود؛ مثل رهبر ارکستری که تمام سازهای تیمش را با آرامش و دقت هدایت میکند. در لحظههایی که سپاهان سراپا حمله بود، او همچون سنگی محکم در برابر موجها ایستاد و تیمش را از غرق شدن نجات داد.
اما باکیچ تنها یک هافبک تدافعی نیست؛ او با تجربه بالای بینالمللی خود آگاهی محیطی فوقالعادهای دارد. میداند چه زمانی باید ضرباهنگ بازی را کند کند و چه وقت تیم را به جلو براند. همین تجربه باعث شده که بازیکنان جوان و کمتجربه پرسپولیس در کنارش اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنند. او مثل شانهای استوار بار روانی تیم را به دوش میکشد و اجازه نمیدهد استرس میدان بر همتیمیهایش غلبه کند.
پرسپولیس با خرید باکیچ، گنجینهای در میانه میدان پیدا کرده است؛ گنجینهای که نهفقط با پاهایش، بلکه با ذهن و قلبش بازی میکند. مردی که هرچقدر برایش هزینه شود، ارزشش را دارد؛ چون او قلبی است که پرسپولیس را زنده نگه میدارد.
خبرنگار: امین غلام نژاد
نظر شما