محمود پوروهاب، شاعر و نویسنده پرکار و شناخته ‌شده ادبیات کودک و نوجوان از چهره‌هایی است که بیش از سه دهه حضور مداوم در این عرصه دارد.

بازآفرینی قصه‌های کهن جدی گرفته نمی‌شود
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

او متولد دوم آبان ۱۳۴۰ در روستای مشایه رودسر است و تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را تا مقطع کارشناسی ارشد ادبیات داستانی ادامه داده است. پوروهاب از اوایل دهه ۷۰ با مسئولیت بخش شعر مجله «سلام بچه‌ها» وارد فضای حرفه‌ای ادبیات کودک شد و تاکنون بیش از ۱۰۰عنوان کتاب در قالب شعر، داستان، بازآفرینی قصه‌های کهن، زندگی‌نامه و پژوهش منتشر کرده است.زبان ساده، نثر روان، نگاه تربیتی و توجه به ارزش‌های انسانی، ویژگی‌های بارز آثار او است. از میان آثار شناخته ‌شده‌اش می‌توان به مجموعه‌هایی چون «از احد تا احد»، «صدای زلال بلال»، «امام گل‌ها»، «پیر چنگی»، «خوان هشتم»، «مردی که اسرار زمین را می‌دانست» و «پر از بوی گلابی» اشاره کرد. او در طول این سال‌ها علاوه بر نویسندگی، داوری جشنواره‌های ادبی، نقد آثار نویسندگان جوان و تدریس در کارگاه‌های شعر و داستان را نیز در کارنامه دارد. به بهانه انتشار تازه‌ترین اثرش، کتاب «قصه‌های به‌ درد بخور» که توسط نشر مهرک روانه بازار شده است، سراغ محمود پوروهاب رفتیم تا درباره این کتاب و نگاهش به ادبیات کودک و نوجوان با او گفت‌وگو کنیم.

ایده‌ اولیه‌ کتاب «قصه‌های به‌ درد بخور» چطور شکل گرفت و چرا این عنوان را انتخاب کردید؟

من علاقه ویژه‌ای به متون کهن دارم. بخشی از مطالعاتم در حوزه ادبیات کهن بوده و تجربه‌های فراوانی هم در نوشتن این ‌گونه قصه‌ها دارم. این نخستین کار من در این زمینه نیست؛ تاکنون حدود ۳۰ جلد کتاب با ناشران مختلف در همین حوزه منتشر کرده‌ام. همیشه سعی می‌کنم آثاری را انتخاب کنم که برای کودکان امروز کاربرد داشته باشد؛ موضوعاتی که علاوه بر جذابیت، نگاه تربیتی و آموزشی نیز برای آن‌ها به همراه بیاورد. متأسفانه در این زمینه کار چندانی انجام نشده، در حالی‌ که ما میراثی غنی از آثار گذشتگان داریم. این آثار هر چند ارزشمندند، اما نیازمند بازآفرینی و جان تازه‌ای هستند تا با زبان قصه برای کودکان امروز روایت شوند؛ با دیدگاه‌ها، فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی‌های تازه‌ای که بتواند با ذهن و دل کودکان ارتباط برقرار کند.
درباره انتخاب نام کتاب، بسیار فکر کردم. برخی نویسندگان در همین زمینه شاید عنوان‌هایی مشابه هم گذاشته بودند اما من دنبال نامی خاص‌تر بودم که این نام به ذهنم رسید؛ نامی که هم برای مخاطب جذاب باشد و هم حس کنجکاوی را برانگیزد.
کتاب «قصه‌های به‌ درد بخور» یک مجموعه‌ از داستان‌های کوتاه است. این داستان‌ها از دل شاهکارهای ادبیات مثل گلستان و بوستان سعدی، کلیله و دمنه، کشکول شیخ بهایی و الهی‌نامه عطار بیرون آمده‌اند.

این قصه‌ها از چه منابعی انتخاب شده‌اند و ملاک شما برای گزینش آن‌ها چه بوده است؟

به ‌گمان من، زمانی که نویسنده می‌خواهد موضوعی را بنویسد، پیش از هر چیز باید به آن علاقه داشته باشد. او باید با شخصیت‌های قصه، جانمایه و مضمونی که در داستان وجود دارد همذات‌پنداری و با آن پیوند عاطفی برقرار کند. قصه‌هایی که من انتخاب کرده‌ام، به این دلیل برگزیده شده‌اند که می‌توانند با دنیای امروز کودکان ارتباط برقرار کنند یا حتی در آینده نیز همچنان برایشان جذاب و مفید باشند. این انتخاب‌ها بر پایه ضرورت، کاربرد و جذابیت انجام شده است. البته نوعی وابستگی و علاقه شخصی نیز در این میان نقش داشته؛ من قصه‌هایی را برگزیده‌ام که از نظر خودم ارزش روایت دارند و می‌توانند پیامی ماندگار منتقل کنند. هر داستان پیش از آنکه روی کاغذ بیاید، ابتدا در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد؛ نویسنده با خود می‌سنجد که از چه زاویه دیدی باید آن را روایت کند، آیا مضمون آن برای کودکان مناسب است و آیا ظرفیت لازم برای تأثیرگذاری را دارد یا نه. همه این کلیات، پیش از نگارش، در ذهن پرورده می‌شوند و سپس بر صفحه نقش می‌بندند.

در بازنویسی قصه‌های کهن برای نوجوانان، چالش اصلی شما چه بود و چطور میان اصالت متن و زبان روز تعادل برقرار کردید؟

به ‌نظر من، این کار یک فن و تکنیک ویژه است. در واقع آنچه انجام می‌دهم «بازنویسی» صرف نیست، بلکه «بازآفرینی» است. بازنویسی به این معناست که قصه اصلی به ‌طور کامل وجود دارد و نویسنده آن را به‌ صورت خطی، با زبانی ساده و معمولی، از آغاز تا پایان بازگو کرده و هدف مشخصی را دنبال می‌کند. اما در بازآفرینی، قصه را از نو می‌سازید؛ ممکن است تصمیم بگیرید داستان را از میانه ماجرا شروع کنید، به آن حالت چالش‌برانگیز یا اکشن بدهید، با یک اتفاق یا دیالوگ آغاز کنید، فضاسازی تازه‌ای ایجاد نمایید و حتی شخصیت‌های فرعی تازه‌ای در کنار شخصیت‌های اصلی بیاورید. حتی می‌توان مضمون را تغییر داد، به شرط آنکه به هسته اصلی آن آسیبی وارد نشود. هدف این است که اثر، با سلیقه و انتظارات مخاطب امروزی همخوانی داشته باشد و این یک کار حرفه‌ای است. بازآفرینی را نمی‌توان به ‌صورت سفارشی و با چند قصه از پیش تعیین ‌شده و بدون آزادی خلاقیت انجام داد. کسی که تازه‌کار است، به‌سختی از عهده چنین کاری برمی‌آید. متأسفانه بارها دیده‌ام در پروژه‌های سفارشی، برای پرداخت کمتر، کار را به نویسندگانی می‌سپارند که تجربه کافی ندارند؛ نتیجه هم معمولاً رضایت‌بخش نیست، چون این افراد با اصول و مهارت‌های لازم برای بازآفرینی آشنا نیستند. چنین کاری باید به نویسندگانی سپرده شود که حرفه‌ای‌اند، تجربه کافی دارند و دانش این حوزه را به‌ خوبی می‌شناسند.

آیا فکر می‌کنید قصه هنوز ابزار مؤثری برای انتقال ارزش‌های تربیتی و انسانی است؟

ما همه با قصه و ادبیات بزرگ شده‌ایم، اما این ‌طور نبوده که از همان روز نخست شناختی عمیق داشته باشیم. قصه‌ها در دوران کودکی و نوجوانی روی ما تأثیر گذاشته‌اند و این تأثیر، ماندگار بوده است. همواره این ادعا وجود داشته که «نسل عوض شده»، اما در واقع بخش مهمی از اثرگذاری قصه، به انتخاب درست آن برمی‌گردد. برخی قصه‌ها ممکن است با جامعه امروز ما تناسبی نداشته و به همین دلیل کارکردی هم نداشته باشند؛ زیرا زندگی امروز به همان شکل گذشته نیست.
ما باید قصه‌هایی را برگزینیم که همچنان با روزگارمان همخوان باشند و حال ‌و هوای امروز را بازتاب دهند. البته برخی ارزش‌ها همیشه ثابت مانده‌اند؛ مثلاً «کمک کردن» همواره خوب بوده و «ناجوانمردی» یا «دروغ» همیشه بد. یک نویسنده باید این مفاهیم را با زاویه ‌دیدی تازه و در قالب اتفاق‌ها و داستان‌هایی نو بازآفرینی کند تا برای مخاطب جذاب باشد. قصه هنوز هم می‌تواند تأثیرگذار باشد، به ‌ویژه برای کودکان و البته برای همه آدم‌ها، چون رابطه انسان با قصه و افسانه همچنان رابطه‌ای عمیق و دیرینه است.

مهم‌ترین کمبود امروز ادبیات نوجوان چیست؟

متأسفانه ادبیات کودک و نوجوان، به ‌ویژه در سال‌های اخیر، چندان جدی گرفته نمی‌شود و این مسئله امروز پررنگ‌تر از گذشته شده است. بازار نشر را همه می‌شناسند؛ وقتی تیراژ کتاب‌ها به ۵۰۰ یا نهایتاً هزار نسخه می‌رسد، نه از نظر اقتصادی برای نویسنده صرفه دارد و نه انگیزه کافی برای ادامه کار ایجاد می‌کند. بسیاری از نویسندگانی که در این حوزه استاد بودند، دیگر نمی‌نویسند، چون می‌بینند این مسیر نمی‌تواند مشکلات معیشتی‌شان را حل کند. برخی دیگر، مثل من همچنان می‌نویسند چون کار دیگری از دستشان برنمی‌آید و نوشتن بخشی جدانشدنی از زندگی‌شان است.
این حوزه نیازمند نگاه جدی‌تری است. در طول نزدیک به ۳۰ تا ۳۵ سالی که مشغول کار بوده‌ام، هر چه زمان گذشته، شاهد کاهش محافل ادبی، جلسات نقد کتاب، همایش‌ها، جشنواره‌ها و امکانات حمایتی بوده‌ام؛ تا جایی که برخی از این فعالیت‌ها تقریباً به صفر رسیده است. حتی آموزش داستان‌نویسی و شعر مثل گذشته رونق ندارد. این نشان می‌دهد مسئولان فرهنگی ما حاضر به سرمایه‌گذاری جدی در این زمینه نیستند. هر چه پیش می‌رویم، بودجه‌های فرهنگی کمتر و حاشیه‌ها و بازتاب‌های مرتبط با ادبیات کودک و نوجوان نیز کمرنگ‌تر می‌شود.
از معدود مواردی که بازتاب پیدا می‌کند، معمولاً موضوعات خاص و جهتدار است. مثلاً اگر کتابی با موضوع سفارشی نوشته شود، معرفی می‌شود و حتی نشست نقد و بررسی برایش برگزار می‌کنند. اما بسیاری از آثار ارزشمند آزاد مانند بازآفرینی قصه‌های کهن، نه مورد توجه ناشران قرار می‌گیرند و نه سازمان‌های فرهنگی؛ و اگر هم توجهی باشد، باز به موضوعات خاص محدود می‌شود.

قصد دارید جلد دوم این کتاب را هم منتشر کنید؟

امکان ادامه این مجموعه وجود دارد، اما بستگی زیادی به بازخورد ناشر دارد. اگر همین ناشر علاقه‌مند باشد، قطعاً من هم مشتاق ادامه کار هستم. البته باید ببینیم جلد فعلی اصلاً به چاپ دوم می‌رسد یا خیر و آیا ناشر تمایل به ادامه پروژه دارد یا نه، چون نقش ناشر در چنین کارهایی بسیار مهم است. برای این ‌گونه آثار، معمولاً نویسنده باید خودش به ‌دنبال ناشران بگردد تا ببیند آن‌ها چنین پروژه‌هایی را می‌پذیرند یا خیر. به نظر من، نویسنده باید اطمینان خاطری از ناشر داشته باشد؛ مثلاً وجود یک پیش‌قرارداد، تعیین مبلغ منصفانه و مشخص ‌کردن زمان تحویل اثر، از مواردی است که می‌تواند این اطمینان را ایجاد کند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha