این سند بر راهحل دو دولت بهعنوان مسیر رسمی جامعه جهانی برای پایان جنگ غزه و منازعه فلسطین–اسرائیل تأکید دارد. این بیانیه خواستار آتشبس فوری در غزه، آزادی اسرا، رفع محاصره غزه و باز شدن گذرگاهها برای ارسال کمکهای بشردوستانه است. همچنین، خلع سلاح حماس و واگذاری اداره غزه به تشکیلات خودگردان فلسطینی پیشنهاد شده است. ایالات متحده و اسرائیل از معدود مخالفان اصلی بودند، در حالی که اکثریت کشورهای جهان از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین از آن حمایت کردند. تصویب این سند، شکاف میان اکثریت جامعه جهانی و سیاستهای تلآویو را آشکار کرده و بار دیگر نشان داد اشغالگری اسرائیل در سطح دیپلماتیک با انزوای گستردهای روبهرو است.
چند نکته منفی، یک نکته مثبت
با وجود اهمیت سیاسی و نمادین، بیانیه نیویورک نقاط ضعفی جدی دارد. نخستین مشکل، عدم الزامآوری حقوقی آن است. این سند یک قطعنامه مجمع عمومی است و ضمانت اجرایی برای واداشتن اسرائیل به رعایت مفادش ندارد. تجربه تاریخی نشان داده تلآویو بارها حتی مصوبات الزامآور سازمان ملل را نادیده گرفته و هزینه چندانی متحمل نشده است.دوم، بیانیه نقش مقاومت فلسطین را در معادله قدرت نادیده گرفته و حتی بهصراحت گروههای مقاومت در غزه را محکوم میکند. حماس و جهاد اسلامی همواره ستون دفاع از مردم و موازنه قدرت در برابر اسرائیل هستند؛ حذف آنها از روند سیاسی، میتواند به محدودسازی توان دفاعی فلسطین بینجامد.سوم، مسئله شهرکسازی در کرانه باختری همچنان بیپاسخ مانده است. بیانیه بر توقف شهرکسازی تأکید کرده، اما هیچ سازوکار عملی برای عقبنشینی اسرائیل ارائه نمیدهد؛ این امر امکان سوءاستفاده و تداوم تغییر بافت جمعیتی در اراضی اشغالی را افزایش میدهد.
با وجود این ضعفها، تصویب بیانیه دستاوردهای مهمی برای فلسطین دارد. نخستین مزیت، افزایش انزوای سیاسی اسرائیل است. حمایت ۱۴۲ کشور نشان میدهد اکثریت جهان با اشغالگری و سیاستهای تجاوزکارانه تلآویو مخالف است.
مرزها و تقسیم جغرافیایی
بیانیه خطوط ۱۹۶۷ را بهعنوان مبنای دولت فلسطین تعیین کرده که شامل کرانه باختری، نوار غزه و قدس شرقی است. قدس شرقی پایتخت دولت فلسطین خواهد بود و اورشلیم غربی در اختیار اسرائیل باقی میماند. هرچند تبادل اراضی محدود پیشبینی شده، این بند میتواند دست اسرائیل را برای حفظ بخشهای استراتژیک باز بگذارد و نگرانیهایی درباره مشروعیت شهرکها ایجاد کند. باوجود این، این بند حرف جدیدی ندارد و تنها بر اسنادی که تاکنون بوده و برخی گروههای فلسطینی هم آن را قبول کردهاند صحه میگذارد.
سازوکار اداره کشور فلسطین
بر اساس بیانیه نیویورک، تشکیل کشور فلسطین در قالب سه مرحله طراحی شده است.
مرحله نخست؛ آتشبس و اقدامات فوری: در این مرحله، برقراری آتشبس کامل در غزه و کرانه باختری پیشبینی شده است. همزمان نیروهای سازمان ملل برای نظارت بر آتشبس و حفاظت از غیرنظامیان اعزام میشوند. کمکهای انسانی گسترده وارد غزه خواهد شد تا بحران فوری مهار شود.
مرحله دوم؛ دولت موقت و انتقال قدرت: در این بخش، یک دولت موقت فلسطینی تحت مدیریت تشکیلات خودگردان تشکیل میشود. وظایف آن شامل اداره امور داخلی، آمادهسازی برای انتخابات و آغاز بازسازی غزه است. سازمان ملل و کشورهای ضامن مانند مصر و اردن نقش نظارتی و حمایتی خواهند داشت. با این حال، جایگاه گروههای مقاومت در این مرحله بهصراحت دیده نشده است.
مرحله سوم؛ دولت دائمی فلسطین: آخرین مرحله شامل تشکیل دولت مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی قدس شرقی است. در این مرحله، فلسطین بهعنوان عضو کامل سازمان ملل به رسمیت شناخته میشود. مسئله پناهندگان و تبادل اراضی محدود از طریق مذاکرات تکمیلی دنبال خواهد شد.
این روند سه مرحلهای اگرچه به رسمیت شناختن فلسطین را تثبیت میکند، اما نداشتن ضمانت اجرایی و حذف نقش مقاومت، از بزرگترین چالشهای آن است.
مواضع حماس و مقاومت فلسطین
همزمان با تصویب بیانیه، حماس در بیانیهای رسمی اعلام کرد هرگونه روند سیاسی که توان دفاع مشروع مردم فلسطین را محدود کند، قابل قبول نیست. سخنگوی حماس تأکید کرد مقاومت فلسطین، بهویژه در غزه، همچنان ستون اصلی دفاع از ملت و حافظ امنیت غیرنظامیان فلسطینی است و هیچ سند بینالمللی نمیتواند جایگزین حضور واقعی و مشروع آن در صحنه باشد.در نهایت باید گفت بیانیه نیویورک از منظر سیاسی و نمادین، دستاورد مهمی برای ملت فلسطین و مقاومت آنهاست و انزوای اسرائیل را در سطح جهانی تقویت میکند. با این حال، نبود ضمانت اجرایی و حذف نقش مقاومت، تردیدهای جدی درباره کارآمدی عملی آن ایجاد کرده است. مواضع حماس و دیگر گروههای مقاومت نشان میدهد بدون حضور فعال نیروهای مقاومت، هیچ راهحل سیاسی پایدار نخواهد بود. تصویب این بیانیه میتواند فشار سیاسی و اخلاقی بر اشغالگر را افزایش دهد، اما تحقق عدالت و آزادی واقعی، همچنان وابسته به مقاومت ملت فلسطین است.
نظر شما