محسن جوادی، استاد تمام دانشگاه قم و معاون فرهنگی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چهارشنبه ۸ مردادماه در نشست علمی بزرگداشت شیخ شهید شهابالدین سهروردی که در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، با اشاره به نقش بنیادین سعادت در اندیشه اخلاقی، گفت: مسئله سعادت، یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه فیلسوفان اخلاق در سنتهای یونانی و اسلامی است.
وی تأکید کرد: بسیاری از متفکران، از جمله در سنت فلسفه اسلامی و یونان باستان، مسئله اصلی اخلاق را سعادت یا خوببودن میدانند. مفهومی که در یونانی با واژه «eudaimonia» شناخته میشود؛ یعنی «خوب بودنِ روح» یا «کمالیافتگی نفس».
جوادی در ادامه به تحلیل تطبیقی دیدگاههای افلاطون و ارسطو درباره سعادت پرداخت و گفت: ارسطو در آثار خود، از جمله در کتاب «اخلاق نیکوماخوس»، نظریات مختلف درباره سعادت را بررسی کرده و بسیاری از آنها را کنار میگذارد؛ از جمله نظریههایی که سعادت را صرفاً لذت، ثروت یا شهرت میدانند.
وی افزود: ارسطو روایت خاصی از دیدگاه افلاطون را نیز مطرح میکند و آن را رد مینماید. افلاطون بهویژه در نوشتههای متأخر خود، بر اتصال انسان به عالم مُثُل و رهایی از قیودات دنیوی برای رسیدن به سعادت تأکید میکند؛ اما ارسطو این رویکرد را نپذیرفته و آن را از جهت نظری و عملی، بهویژه در اخلاق کاربردی، ناکارآمد میداند.
تحولات دیدگاه ارسطو و تأثیر آن بر فلسفه اسلامی
این استاد دانشگاه به تحولات فکری ارسطو اشاره کرد و گفت: ارسطو در مراحل پایانی فکری خود نیز از رویکردهای نخستین فاصله گرفت و به دیدگاهی نزدیک به افلاطون رسید؛ دیدگاهی که غایت سعادت را در تفرغ برای فلسفه و تأمل نظری میدانست، نه صرفاً در تعادل و اعتدال قوای نفس.
جوادی همچنین با اشاره به دیدگاه فارابی در کتاب «الجمع بین رأیی الحکیمین» تصریح کرد: فارابی کوشیده است میان دیدگاه نهایی ارسطو و افلاطون، جمعبندی منسجمی ارائه دهد. او بدون اشاره صریح به نظریه مُثُل، بر تشبّه انسان به خدا و عمل مطابق با حکمت الهی تأکید میکند.
وی افزود: از نظر فارابی، کار خداوند، «نظر» است و انسان نیز در مسیر سعادت باید به چنین غایتی میل پیدا کند.
علم در خدمت عبودیت
وی با تأکید بر اینکه علم و فلسفه تنها زمانی ارزشمند و فضیلتمند هستند که به بندگی خداوند منجر شوند، اظهار کرد: غایت علم، نه صرفاً دانستن، بلکه بندگی است؛ هر اندیشهای که انسان را به خداوند نزدیک نکند، در مسیر کمال و سعادت حقیقی قرار ندارد.
وی با اشاره به تأکید برخی قرائتها از سهروردی بر مفهوم «استیلا» و «فنا»، خاطرنشان کرد: برخی متفکران، بهویژه در دوران معاصر، در خوانش آثار سهروردی بهگونهای تأکید میکنند که گویی تنها راه رهایی و اخلاقی زیستن، شکستن نفس و نفی کامل آن است؛ حالآنکه این برداشتها نیازمند بازخوانی انتقادی است.
جوادی افزود: این مسئله مورد توجه و انتقاد شماری از متفکران اخلاق اسلامی قرار گرفته است. از جمله میتوان به آثار طاها عبدالرحمن و محمد عابد الجابری اشاره کرد که تلاش کردهاند با نگاهی نو، اخلاق اسلامی را در نسبت با جهان معاصر بازتعریف کنند.
ضعف آشنایی با فلسفه اخلاق در غرب جهان اسلام
این استاد فلسفه اسلامی با انتقاد از کمتوجهی متفکران ایرانی به تحولات اخلاق اسلامی در «غرب جهان اسلام» گفت: یکی از ضعفهای جدی ما این است که اغلب اندیشمندان، اساتید و دانشجویان فلسفه در شرق جهان اسلام با جریانهای غربی آشنایی چندانی ندارند؛ در حالی که ادبیات جدید اخلاق اسلامی، بهویژه در محافل بینالمللی، متأثر از چهرههایی مانند طاها عبدالرحمن و الجابری است.
جوادی با اشاره به کتاب مهم الجابری با عنوان «العقل الأخلاقی العربی» بیان کرد: الجابری در این اثر که بهزودی ترجمه انگلیسی آن نیز منتشر میشود، فصلی کامل را به نقد قرائتهای عرفانی از اخلاق اختصاص داده و با عنوانی تمسخرآمیز مانند «فنا و اخلاق یا اخلاق فنا» به نقد مفصل اندیشه سهروردی و عرفای مسلمان، از جمله قشیری و دیگران، پرداخته است.
وی اضافه کرد: الجابری معتقد است که اگر فانی شدن نفس به معنای نفی مطلق آن باشد، دیگر جایی برای تحقق فضایل اخلاقی باقی نمیماند. از نگاه او، نفس باید باشد تا صفات محمود نیز در آن تحقق یابد. بنابراین، اخلاق تنها در «رها نکردن» معنا پیدا نمیکند بلکه در «داشتن و ساختن» معنا مییابد.
جوادی با تبیین یکی از مهمترین انتقادات وارده به رویکرد افراطی عرفانی در اخلاق گفت: اگر اخلاق تنها به بریدن از دنیا و توجه صرف به خداوند تقلیل یابد و از توجه به «دیگری» خالی شود، نمیتواند کارکرد اجتماعی و انسانی خود را حفظ کند.
وی در این باره توضیح داد: از اینرو، از نظر الجابری و دیگران، اخلاق باید ناظر به مسئولیتپذیری در برابر خلق و التزام به عمل اجتماعی نیز باشد، نه صرفاً تمرکز درونی و قطع توجه از غیر.
وی با اشاره به اهمیت آشنایی دانشجویان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه با خوانشهای معاصر از اخلاق اسلامی، توصیه کرد: کتاب الجابری، اگرچه قرائتی انتقادی و گاه مغرضانه نسبت به تشیع دارد، اما از جهت روششناسی و تحلیل اندیشهها، اثری خواندنی و قابل تأمل است.
وی افزود: شناخت این آثار، بهویژه برای دانشجویان جهان اسلام که با ترجمههای انگلیسی آنها مواجهاند، ضروری و راهگشاست.
استاد دانشگاه قم، با بیان اینکه «نظریه عملگریزِ» برخی فیلسوفان، جای نقد جدی دارد، اظهار کرد: برخلاف آنچه برخی از شارحان اندیشه ارسطو میگویند، او در آثار پایانیاش نگاه عملگریز دارد و معتقد است خدا فقط به «نظر» و تأمل میپردازد.
وی اضافه کرد: ارزش فضایل عملی مانند عدالت و شجاعت نیز در نظام اخلاقی او، صرفاً ابزاری و مقدمهای تلقی میشود.در فلسفه اسلامی، افلاطونگرایی بر مشائیگری غلبه دارد.
وی ادامه داد: اگرچه فلاسفه اسلامی در ظاهر خود را مشائی معرفی کردهاند، اما در واقع در اخلاق به افلاطون گرایش دارند. این مسئله را ماجد فخری بهخوبی در تاریخ فلسفهاش توضیح میدهد و حتی در مقالهای جداگانه، اخلاق فلاسفه مسلمان مانند فارابی و ابنمسکویه را اساساً افلاطونی میداند.
شیخ اشراق؛ حکیمی با تمجید صریح از افلاطون
جوادی با اشاره به تمجید صریح سهروردی از افلاطون گفت: در آثار متعدد سهروردی، از جمله غربت الغربیه و حکمهالاشراق، تمایل آشکار او به فلسفه افلاطون قابل مشاهده است. سهروردی، افلاطون را «امام الحکماء» و «حکیم الهی عظیم» مینامد و تعبیراتی صریح درباره تأثیرپذیری از اندیشههای او بهکار میبرد.
وی با اشاره به مفاهیم برجایمانده از افلاطون متأخر، بهویژه در آثار مربوط به سقراط، اظهار کرد: یکی از معروفترین تعابیر افلاطونی درباره سعادت، «مشق مرگ» است. این ایده، بعدها در عرفان اسلامی نیز نمود یافت.
وی ادامه داد: سهروردی در آثار خود، بهویژه غربت الغربیه، مفاهیم مشابهی را بیان میکند؛ از جمله آنکه نفس انسان را به تابوتی تشبیه میکند که باید شکسته شود تا روح به عالم بالا رها شود.
نفس، نهتنها باید مهار شود، بلکه گاه باید کشته شود!
جوادی افزود: برخی مفسران آثار سهروردی، از جمله حج بیی و دیگران، در تفسیر جملاتی از شیخ اشراق به این نتیجه رسیدهاند که منظور او از «فنا»، چیزی فراتر از مخالفت با هواهای نفسانی است. گویی باید نفس بهتمامی از میان برود. برخی حتی نفس را غیر از روح دانستهاند و آن را منبع میل و شهوت قلمداد کردهاند که باید آن را «کُشت».
وی با اشاره به اینکه سهروردی در حکمتالاشراق، فلسفه خود را مبتنی بر «فنا» میداند، گفت: بهزعم او، راه رسیدن به تجدید اشراقی و سعادت حقیقی، از طریق فنا میگذرد. عبارتی از سهروردی نقل شده است که میگوید: «حکمتالاشراق من همان فنای واقعی است». این تعبیر، جای تحلیل و بررسی دقیق دارد.
جوادی به نقدهای فلسفی وارد بر نظریه فنا اشاره کرد و تصریح کرد: در فلسفه اسلامی، بین صاحبنظران در مورد معنای فنا اختلافنظر فراوانی وجود دارد. آیا فنا به معنای اتحاد با حق است؟ یا به معنای از بین بردن عوارض بشری؟ برخی حتی مبانی فلسفی سهروردی را برای پذیرش این نظریه ناکافی میدانند، چرا که وی قائل به حرکت جوهری نبوده است.
وی تأکید کرد: حتی اگر معنای فنا را بسیار سطحی بگیریم ـ مثل شکستن نفس ـ باز هم باید مراقب بود که اخلاق به «رها کردن» صرف تقلیل نیابد؛ جوهر اخلاق در کنش، مسئولیتپذیری، و نسبت انسان با دیگری است، نه صرفاً بریدن از دنیا یا بیتوجهی به انسانها.
جوادی،با تأکید بر لزوم بازخوانی مفاهیم اخلاقی عرفانی در پرتو مضامین دینی و اجتماعی، گفت: اخلاق یعنی اتفاقاً توجه داشتن به دنیای دیگران و مسئولیت در قبال آنها، نه صرفاً بریدن از دنیا یا مشغولیت با خود.
معنای فنا باید در پرتو اخلاق اجتماعی سنجیده شود
وی با اشاره به برخی برداشتهای رایج از مفهوم «فنا» در متون عرفانی اظهار کرد: این پرسش جدی مطرح است که چنین مفاهیمی تا چه اندازه با مضامین دینی ما همخوان است؟ گاهی برداشتهای عرفانی از واژههایی چون فنا یا زهد، آنچنان انتزاعی و درونی میشوند که ارتباطشان با دغدغههای اجتماعی و اخلاقی جامعه قطع میشود.
اخلاق یعنی توجه به یتیمان و اصلاح ذاتالبین، نه صرفاً خلوت درونی
استاد دانشگاه قم، برای تأکید بر جایگاه اخلاق اجتماعی در دین، به بخشهایی از وصیتنامه حضرت امیر علیهالسلام اشاره کرد و گفت: عباراتی مانند (الله الله فی الایتام فلا تغبّوا افواهم) یا (صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه) و الصیام نشانه روشنی است که اخلاق در نگاه دینی، توجه به محرومان و اصلاح جامعه است. این مضامین نباید در سایه معناهای پیچیده و دور از ذهن عرفانی، فراموش شوند یا تحقیر گردند.
جوادی ادامه داد: بخشی از اینکه چرا اخلاق در جامعه ما خوب جا نمیافتد، این است که خودمان مفاهیم اخلاقی ساده و اجتماعی را بهاندازه کافی جدی نگرفتهایم. گاهی تصور شده است که اخلاق عرفانی، سطح بالاتری دارد و لذا اخلاق اجتماعی، سادهلوحانه و سطح پایین تلقی میشود؛ در حالیکه این یک سوءبرداشت است.
وی خاطرنشان کرد: اگر خوانشهایی از اخلاق عرفانی ارائه میشود که ناسازگار با مفاهیم روشن دینی است، وظیفه ماست که آنها را بازتعریف و توضیح دهیم. جامعه ما درگیر همین برداشتهای ناتمام است و اگر اصلاح صورت نگیرد، ممکن است تلقی نادرستی از دین و اخلاق در اذهان عمومی تثبیت شود.
نظر شما