او در گفتوگو با قدس بر یک ضرورت مهم تأکید میکند. این ضرورت مهم از نگاه او، بازنگری در اخلاق مدیریتی در نظام اسلامی است.
وی معتقد است: مدیرانی که وارد عرصه قدرت میشوند، باید از پیش تحت تربیت اخلاقی قرار گرفته باشند.
بنیانیان با اشاره به برخی مدیران سابق که بر علنی و نمایشی کردن فرایندهای تصمیمسازی در عرصههای اجرایی کشور تأکید بیش از حد میکردند، میگوید: مدیری موفق است که کمحرف باشد، سخنش بر پایه اطلاعات دقیق و عالمانه استوار شود، تحمل شنیدن نظر مخالف را داشته باشد و گرفتار غرور و تکبر پنهان نشود.
او با بیان اینکه تکبر پنهان در برخی مدیران به ظاهر مهذب، در پوشش تواضع بروز میکند، میافزاید: وقتی مدیری فقط اندیشه خود را باور دارد و دیگران را به حساب نمیآورد، در چنین حالتی، تحمل نقد را از دست میدهد و به جای رقابت سالم، به تخریب مستقیم و غیرمستقیم رقیب روی میآورد.
وی با اشاره به فراگیری این مشکل در بخشی از بدنه مدیریتی کشور ادامه میدهد: این یک آسیب جدی بوده که نیازمند یک نظام تربیتی پایدار برای بازسازی مستمر مدیران کشور است.
وقتی دین در حد مناسک باقی بماند، نمیتواند رفتار مدیران را کنترل کند
وی ریشه اصلی این آسیبها را در «قیامتباوری» و «ایمان به حلال و حرام» میداند و میگوید: اگر مدیری باور داشته باشد که تصمیماتش در پیشگاه الهی مورد حسابرسی قرار میگیرد، نه تنها آرامش بیشتری در مدیریت خواهد داشت، بلکه در عمل نیز به اصول دینی پایبند خواهد بود. مثلاً هنگامی که مسئولیت وزارت به او واگذار میشود و میبیند معاون وزیر فردی سالم، باسواد و دلسوز است، او را صرفاً به دلیل منصوب بودن به وزیر پیش از خود، کنار نمیگذارد. این کنار گذاشتنها، روحیهای غربی است که وارد فرهنگ مدیریتی ما شده، در حالی که معیار اسلام، تقوا، توانمندی و مردمدوستی است.
مسئول پیشین کمیسیون فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان میکند: وقتی دین فقط در حد مناسک باقی بماند، نمیتواند رفتار مدیریتی را کنترل کند و امروز متأسفانه در بسیاری از موارد شاهدیم منافع حزبی بر مصالح مردم غلبه یافته و نهاد دین واکنش چندانی به این انحراف ندارد.
وی میگوید: نتیجه این میشود که افراد شایسته کنار گذاشته میشوند تا جایی برای رفیق حزبی یا جریان سیاسی باز شود. در حالی که اگر گرایشهای دینی عمیقتر در جان مدیران نهادینه شود، بسیاری از تصمیمهای اختلافانگیز به تصمیمهایی وحدتآفرین تبدیل خواهند شد.
ضرورت بازنگری در شیوههای تربیتی دین در امر حکومت
بنیانیان با اشاره به تجربه موفق دولت پزشکیان در وحدتآفرینی در سطوح مدیریتی کشور میافزاید: وقتی دولتی ۳۳ شاخصه و استاندار دارد و بیشتر آنها از دولت قبل باقی ماندهاند، این نشان میدهد تصمیمگیری جناحی نبوده و وفاقی معنادار در جامعه شکل گرفته است. این، رویکردی است که تا پیش از این کمتر شاهد آن بودهایم. وقتی هر دولتی از رأس تا قاعده همه مدیران را تغییر میدهد، جناحها و مردم احساس میکنند دولت تنها به گروه خاصی تعلق دارد، نه به همه ملت.
او در پایان با تأکید بر ضرورت بازنگری در شیوههای تربیتی دین در امر حکومت، خاطرنشان میکند: شهید مطهری وقتی از قرآن و احادیث سخن میگوید، به همه ابعاد زندگی انسان توجه دارد. امروز کمتر روحانیای خطاب به مدیران کشور درباره مبانی دینی و ضرورت پایبندی به اخلاق مدیریتی صحبت میکند. اگر این خلأ برطرف شود، هم مردم و هم نخبگان خواهند دانست که دین فقط به مناسک خلاصه نمیشود، بلکه باید در تصمیمهای روزمره و مدیریت کشور جاری باشد و این همان وحدتی است که در عمل شکل میگیرد.
نظر شما