دکتر فردوسی مشهدی، در این نشست که سومین جلسه از سلسله نشستهای «وطن در ادبیات کودک و نوجوان» بود، با اشاره به مفاهیم هشتگانهای که در نوبتهای قبلی از آنها یاد شد، به توضیح معنای دیگری از وطن با عنوان «قوم» و «قومیت» پرداخت و با مقایسه آن با معنای دیگر وطن؛ یعنی «ملت» و «ملیت»، افزود: گروهی از انسانها که اعضای آن دارای ویژگیهای نژادی و نیایی و اصل و نسبی یکسانند، قوم خوانده میشوند. اقوام، گروههاییاند از یک نیا یا تبار که البته مشترکات فرهنگی نیز دارند و به نسلهای قبلتر نسب میبرند و بنابراین، گروه قومی، جامعهای فرهنگی نیز به شمار میرود.
مفاهیم ملت و ملیت با مفاهیم گروه قومی و قومیت پیوند دارند، اما در جوامع سیاسی معناهای متفاوتی با یکدیگر تداعی میکنند. مردمی از یک قوم و دارای یک قومیت مشابه، ممکن است درکشورهای مختلف زندگی کنند و بنابراین، ملیتهای متفاوتی با یکدیگر داشته باشند.
اقوام بر اثر گرایشهای نژادی و «دیگری» و «دشمن» خواندن او، گاهی با یکدیگر چالش میکنند و میجنگند. کنش اقوام ستیزهگر با یکدیگر معطوف به قلمرو جغرافیایی آنان، «کشورگشایی» یا «دفاع از وطن» خوانده میشود. برخی از افراد در قوم ایرانی در برابر دیگر اقوام؛ مانند ترکان یا یونانیان یا تورانیان که همه آنها «انیرانی» به شمار میروند، تواناییها و کاردانیهای ویژهای در کشمکش و تقابل با قوم بیگانه داشتند که به آنان، «پهلوان» گفته میشد. پهلوان از واژه فارسی «پرفَوَ» گرفته شده است که نام یکی از تیرههای ایرانی بود و بنابراین، این واژه به انتسابی نژادی، ناظر است. این افراد ویژگیهای اخلاقیای هم داشتند و همین دو ویژگی؛ یعنی نظامی و اخلاقی موجب پدید آمدن دو نوع ادبیات شد که اولی در «اسطورهها و افسانههای پهلوانی» و دومی در «فتوتنامهها» منعکس شده است.
فردوسی مشهدی پس از برشمردن تلقیها و تفسیرهای گوناگون از «وطن» در متون کلاسیک به دو اقتباس کودک و نوجوان از اسکندرنامه و حمزهنامه پرداخت و ضمن خوانش خلاصه روایت آنها گفت: کتاب «قصه خواندنی شرفنامه» (اسکندرنامه نظامی) نوشته احسان عظیمی با اقتباس از یکی از تحریرهای اسکندرنامه برای نوجوانان بازآفرینی شده است. همچنین کتاب «امیر حمزه صاحبقران و مهتر نسیم عیار» نوشته محمدعلی سپانلو با اقتباس از حمزهنامه دوره صفوی پدید آمده است که تلفیقی از تاریخ و افسانه به شمار میرود.
وی یادآور شد: پهلوانی تنها در متون اساطیری بازتاب نیافته، بلکه ادبیات عامه نیز حامل این روایتها بوده است. او به کتاب «افسانههای پهلوانی ایران» اثر حسن ذوالفقاری اشاره کرد که ۶۰ داستان پهلوانی منثور و منظوم را گردآوری کرده است. این پهلوانان نمایندگان قومی در برابر قوم «دیگری» بودهاند که از قلمروی مادی یا معنوی دفاع میکردهاند یا به قلمروی مادی یا معنوی هجوم میبردهاند.
فردوسی مشهدی در پایان افزود: مفهوم وطن در درازنای تاریخ ادب فارسی پیوسته بازتعریف شده است.
این پژوهشگر پیش از این در دومین جلسه بررسی انگاره میهن و وطندوستی در ادبیات کودک و نوجوان به توضیح معنای دیگری از وطن با عنوان «مملکت» و «دولت» پرداخته بود و با مقایسه آن با معنای سوم وطن؛ یعنی «کشور»، توضیح داده بود: ترکیبها و تعبیرهایی مانند «خیانت به وطن» یا «خدمت به وطن» یا «نجات وطن» یا «آزادی وطن» یا «آبادی وطن»، به معنای سوم وطن ناظر نیستند، بلکه مدلول آنها، بیشتر به «مدیریت کلان» کشور ناظر است که آن را «دولت» به معنای اصطلاحیاش (معادل حاکمیت) یا «حکمرانی» یا «کشورداری» میخوانند؛ یعنی مدیریت کلان امور مردمانی که در قلمرو و مرز جغرافیایی معینی ساکنند.
وی سپس با یادآوری این نکته که نخستین آثار مکتوب برای کودکان و نوجوانان در ایران، اوایل سده نوزدهم میلادی و در جهان اواسط سده هفدهم میلادی پدید آمد، به قدمت ادبیات کودک و نوجوان در ایران و جهان اشاره و تأکید کرده بود: کودک و نوجوان در جهان پیشامدرن، «گروه مخاطب ویژه» شناسایی نشده بود، بلکه ادبیات کودک و نوجوان به معنای مصطلح و رایج آن در ایران کمابیش ۱۳۰ سال و در جهان، نزدیک ۴۰۰ سال قدمت دارد و تعبیر «ادبیات کودک و نوجوان» درباره بازههای تاریخی پیش از این بازههای مذکور، با تسامحی همراه است. بنابراین، پیگیری هر موضوع خاصی در ادبیات کودک و نوجوان در بازههای پیش از این تاریخها، به معنای پیگیری آن موضوع در منابع و سرچشمههای متنی ادبیات اقتباسی کودک و نوجوان است نه اینکه پدیدآورندگان متون کهن خود در باب فلان موضوع (اینجا وطن)، محتوایی را برای مخاطب کودک و نوجوان تولید کرده باشند.
اگر آن منابع پیشین را «متون کهن» و این منابع پسین را «ادبیات کودک و نوجوان» بخوانیم، دستکم پنج نوع نسبت را در ربط آن منابع به این منابع، میتوان فرض کرد.
فردوسی مشهدی با برشماری این فرضهای پنجگانه و ذکر نمونههایی از هر یک از آنها، ساختار مذکور را درباره موضوع وطن تطبیقپذیر دانست و افزود: در مطالعات تاریخی موضوعمحور، محورهای یکم و دوم حذف میشوند و بنابراین، همه چهار نمونهای که در نوبت اول مطرح شدند، در محور سوم قرار میگیرند، اما چهار نمونهای که در این نوبت تقدیم خواهند شد به ترتیب در محورهای سوم، پنجم و چهارم جای خواهند گرفت.
وی سپس با توجه به خط زمان تحولات زبان فارسی، به ذکر چهار نمونه از ادبیات مکتوب دوره میانه پرداخته و گفته بود: برای نمونه منظومه حماسی شاهنامه که در دوره حاکمیت سامانیان و غزنویان پدید آمد، به قصه کاوه آهنگر و یار و همراه او فریدون پرداخته است و وطن در خیزش و کنش قهرمانان این قصه، به معنای «دولت» و مطالبه عدالت در مدیریت کلان و حکمرانی در قلمرو ایران و جنبش و خیزش در برابر حکمرانی ظالمانه بر مردمان «خاک» و قلمرو ایران به کار رفته است.
فردوسی مشهدی با ذکر چند نمونه از آثار اقتباسی از این داستان، برای مخاطب کودک و نوجوان به دو نمونه بعدی از اقتباسهای ناظر به موضوع وطن به معنای مذکور، از قابوسنامه و مرزباننامه اشاره کرده بود که هر دو در دوره حاکمیت زیاریان پدید آمدهاند.
نظر شما