حجتالاسلام دکتر ابوالفضل ساجدی، عضو شورای علمی قطب علمی فلسفه دین اسلامی و عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) با استناد به آیات قرآن، احادیث معصومین و یافتههای علمی روز، پاسخ را در گرو شناخت «دو بال عقل و فطرت» و محدودیتهای ذاتی بشریت میداند. به گفته وی، بعثت پیامبران نه یک رویداد تاریخی، که سکوی پرتاب انسان به سوی کشف جهان درون و برون است؛ جهانی که روح بیمرگش را تنها در پرتو دین میتوان شناخت.
گفتوگوی ما با این استاد حوزه و دانشگاه درباره نیاز همیشگی بشر به دین را در ادامه میخوانید.
بعثت؛ طلوع شکوفایی عقل و فطرت و مرزهای محدودیتهای بشری
حجتالاسلام ساجدی با اشاره به جایگاه بعثت پیامبران بیان میکند: بعثت در حقیقت سکوی عروج عقل و فطرت انسان است و رسالت آن، شکوفاسازی این دو گوهر الهی در وجود آدمی است. ایشان با استناد به خطبه اول نهجالبلاغه توضیح میدهند: دین الهی برای احیای فطرت توحیدی انسان و شکوفایی ظرفیتهای پنهان عقل نازل شده است. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در این باره میفرمایند: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ... لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِروهُم مَنسِیَ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول»؛ یعنی خداوند رسولانش را فرستاد تا پیمان فطرت الهی را از انسان مطالبه کنند، نعمتهای فراموششده را به یاد آورند و گنجینههای خردورزی را در وجودشان برانگیزند.» وی تأکید میکند: «عقل انسان اگرچه از توانمندیهای بسیاری برخوردار است، اما دوچندان محدودیت و کاستی دارد. هیچ مکتبی همچون اسلام، پیروانش را به مراجعه به عقل فرا نمیخواند؛ چنانکه اصول، مبانی و حتی فروع این دین، مستقیم یا غیرمستقیم همگی بر پایه عقلانیت استوار است. با این حال، عقل بشری در مسیر شناخت، با محدودیتهایی روبهروست.
ایشان در تشریح این محدودیتها تصریح میکنند: یکی از کاستیهای بنیادین عقل، ضعف در شناخت ساحت روحانی انسان است. ما موجودی دو بُعدی هستیم؛ دارای جسم و روح. بُعد روحانی به سادگی قابل درک نیست و همین ناآگاهی، یکی از موانع مهم در مسیر شناخت حقیقت است. قرآن کریم در آیه ۸۵ سوره اسراء به این حقیقت اشاره میفرماید: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»؛ یعنی از تو درباره روح میپرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است. این آیه به وضوح محدودیت دانش بشری در شناخت حقیقت روح را گوشزد میکند و بر فرازبودن این ساحت از فهم متعارف انسان تأکید میورزد.
کشف ساحت نادیدنی؛ نگاهی علمی به بُعد روحانی انسان
حجتالاسلام ساجدی با تأکید بر اهمیت توجه به ساحت غیرمادی انسان میگوید: این سخن آلِستِر هاردی، زیستشناس برجسته دانشگاه آکسفورد انگلستان است. پروفسور هاردی که در این رشته به دریافت القاب و عناوین علمی نائل آمده، پس از بازنشستگی در سال ۱۹۶۹، مرکز تحقیقات تجربه دینی را تأسیس کرد که مختص گردآوری و طبقهبندی تجارب دینی و معنوی بود. ایشان پس از ۱۰ سال بررسی علمی روی ۳۰۰۰ نمونه، نتیجه پژوهش خود را در سال ۱۹۷۹ در کتابی با عنوان «Spiritual Nature of Man» (ماهیت معنوی انسان) منتشر کرد و بهپاس این پژوهش، جایزه تمپلتون را نیز دریافت نمود. هاردی در مقدمه کتابش مینویسد: «من بهعنوان یک زیستشناس، وقتی وارد این حوزه شدم، فهمیدم غیر از اکولوژی (شاخهای از زیستشناسی)، ما یک نیوماتولوژی (Pneumatology؛ یعنی روحشناسی) هم داریم. (نیوما - Pneuma) معادل یونانی واژه روح است. مردم باید بدانند ما ساحتی وجودی غیرمادی نیز داریم که ضروری است به آن توجه کنیم.
عضو شورای علمی قطب علمی فلسفه دین اسلامی یادآور میشود: شواهد در این زمینه بسیار است. بنا بر سخن منسوب به امیرالمؤمنین(ع) ایشان میفرماید «وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیکَ انْطَوَی الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ وَ أَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی بِأَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَر» یعنی ای انسان گمان میکنی موجودی کوچکی هستی، در حالی که جهانی بزرگ در تو نهفته است؟ تو همان کتاب آشکاری هستی که اسرار پنهان با حروف تو نمایان میشود. این سخن نشان میدهد طلای وجود خود را ارزان نفروشید؛ این گوهر را باید از آغاز زندگی شناخت.
تجربه مرزهای ناپیدا: روایتی دینی و علمی از جدایی روح و جسم
حجتالاسلام ساجدی توضیح میدهد:
تحقیقات تجربی نیز اثبات میکند انسان دو بُعد وجودی دارد. یکی از مصادیق این پژوهشها، مطالعه در مورد ارتباط با ارواح است. آشکارترین نمونه، بحث تجربههای نزدیک به مرگ است که هرسال در برنامههای شبکه چهار سیما بررسی میشود؛ یعنی حالتی که حیات فرد بهطور کامل قطع نشده و نزدیک به مرگ است. این پدیده، خود دلیلی بر وجود حیات پس از مرگ است. پرسش اینجاست: اگر روح پس از جدایی از جسم زنده میماند، ارتباط آن با این جسم چگونه است و ما چگونه باید با این حقیقت تعامل کنیم؟
کسانی که تجارب نزدیک به مرگ داشته اند، چه در خارج یا داخل کشور، بسیارند. حتی اولیای الهی نیز بدون وقوع حادثهای خاص، به این مرحله رسیدهاند؛ یعنی روحشان از بدن جدا شده است. این پدیده در اصطلاح آتوسکوپی (مشاهده جسم خود توسط روح) نامیده میشود. اولیای الهی بدون نیاز به حادثه، توانایی آتوسکوپی و تجربه جدایی موقت روح از بدن را دارند. نمونههای متعددی از افراد مورد اعتماد وجود دارد که این تجربه را بهطور قطعی نقل کردهاند. بهعنوان مثال، مرحوم آیتالله بهجت(ره)؛ هرچند خود ایشان مستقیم بیان نکردهاند طبق روایت آیتالله مصباح، ایشان از این توانایی برخوردار بودند. نمونههای دیگری نیز در این زمینه ثبت شده است. روح، امری غیرمادی است؛ چنانکه علامه حسنزاده آملی در کتاب «انسان در عرفان» (صفحه ۲۴) به تفصیل جریان جدایی روح از بدن را شرح میدهد. همچنین در مورد علامه طباطبایی(ره) نیز چنین رویدادی رخ داده است که آیتالله سبحانی آن را نقل کردهاند. ایشان میگویند: از علامه طباطبایی پرسیدم آیا استاد شما، مرحوم آیتالله قاضی، توانایی خلع روح (جداکردن آن از بدن) را داشتند؟ پاسخ دادند: آسان ترین چیز برای او همین مسئله خلع بود.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه میدهد: این بُعد وجودی را باید جدی گرفت. اما پرسش کلیدی این است: روح چه ارتباطی با بدن دارد؟ دین آمده است تا به درک این رابطه کمک کند و راه شکوفایی ظرفیتهای روح را بیاموزد. روح انسان هم توانایی معنوی دارد و هم گرایشی؛ بنابراین کسانی که در مسیر الهی رشد میکنند، هم به معرفتهای ویژه دست مییابند و هم ظرفیتهای متعالی پیدا میکنند. فردی با روحیه ضعیف ممکن است با وسوسهای کوچک فریب بخورد، اما کسی مانند امام خمینی(ره) با وجود هجمهها و نیز ارادت های جهانی، ثابت قدم ماند. یا زمانی که مردم به رهبر معظم انقلاب میگویند «ما همه سرباز توایم خامنهای» ایشان پاسخ میدهند که مردم به من کاری ندارند؛ احترامشان به راه خداست. این نگاه، سطحی از معرفت ناشی از تکامل روح است. روحِ متکامل، هم ظرفیت شناختی ویژه ای به انسان میبخشد و هم ظرفیت گرایشی. قرآن کریم در آیه ۲۲ سوره ق تأکید میکند: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٍ»؛ (به او خطاب میشود:) تو از این صحنه (قیامت) غافل بودی، پس ما پرده را از چشمانت برداشتیم و امروز دیدگانت تیزبین است!»
محدودیتهای عقل در مسیر کمال و نقش دین در تکمیل راه
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در ادامه میگوید: یکی از کاستیهای وجودی ما، پیشرفت ناهمگون در ابعاد مادی و معنوی است. در حالی که در شناخت جهان مادی و علوم تجربی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتهایم، در شناخت روح و ابعاد معنویِ تعریفشده در اسلام، هنوز در ابتدای راه هستیم. تفاوت معنویت اصیل و کاذب نیز در همین نقطه آشکار میشود. معنویت کاذب، در نهایت به دنبال شادیهای زودگذر، آرامش موقت و منافع دنیوی است و صرفاً به ترقی نفس بسنده میکند. در قرن بیستم، این محدودیتها نه تنها باقی است، بلکه با گسترش شبهات و مغالطاتی که انسان را از باورهای الهی دور میسازد، تشدید شده است. جوانان ما امروز در دام تردیدهای فکری درباره خدا، پیامبر، روح، آخرت و مفاهیم متعالی گرفتارند؛ در حالی که نسبت به نان، گوشت، آب، پول، مقام و لذتهای مادی، کوچکترین تردیدی ندارند و آنها را اموری قطعی و ارزشمند میپندارند. این تناقض نشان میدهد یکی از محدودیتهای عقل در مسیر کمال، ضعف در شناخت ظرفیتهای متعالی انسان است. ما هم در بُعد انسانشناسی و هم در بُعد جهانشناسی ــ که شامل شناخت جهان ماده، متافیزیک، ملک و ملکوت میشود ــ با کاستیهای بنیادین روبهروییم. علیرغم پیشرفتهای خیرهکننده در علوم تجربی، فناوری، پزشکی و سایر حوزههای مادی، محدودیتهای عقلی ما در مواجهه با حقیقت وجود، همچنان پابرجاست.
دکتر ساجدی در پایان تصریح میکند: محدودیت دیگر عقل، ناتوانی در ترسیم جزئیات مسیر کمال است. عقل بهدرستی درمییابد که باید ظرفیتهای وجودی خود را فعلیت بخشد و به سمت خداشناسی حرکت کند، اما چگونگی تحقق این مسیر را بهطور کامل درنمییابد. عقل اگرچه از توانمندیهای بسیاری برخوردار است، دوچندان کاستی دارد. برخی گمان میکنند عقل بشر به رشد نهایی رسیده، حال آنکه این توانایی در عین شکوفایی، مرزهایی آشکار دارد. عقل جهت حرکت را میشناسد ــ خدا محوری و تقرب به ذات الهی ــ اما چگونگی طی این مسیر نیازمند هدایت است. اینجاست که نقش دین آشکار میشود. دین دو کارکرد اساسی دارد: نخست، ترسیم اساسنامه و نقشه راه حرکت به سوی کمال و دوم، تأمین نیرو و توان لازم برای پیمودن این مسیر پرچالش. ایمان راسخ، قدرتی است که انسان را از گردنههای سخت عبور میدهد و به قلههای رشد میرساند. قرآن کریم در آیه ۲۲ سوره ق بر این حقیقت تأکید میورزد: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٍ»؛ (تو از این صحنه [قیامت] غافل بودی، پس ما پرده را از چشمانت برداشتیم و امروز دیدگانت تیزبین است!).
نظر شما