حضور مستقیم دو مقام امنیتی صهیونیست در کنار تیم ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکرات که روز گذشته شاهد آن بودیم، نشاندهنده نوعی شراکت نانوشته و پرتنش در تنظیم سیاستهای ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی است. چنین مشارکتی نه تنها موقعیت آمریکا را به عنوان طرف مقابل مذاکره و قابل اعتماد همچنان زیر سؤال میبرد، بلکه مسیر توافق را به سمت یک بنبست محتمل سوق میدهد.
رژیم صهیونیستی که همواره از مخالفان سرسخت هر گونه توافق میان ایران و قدرتهای جهانی بوده، اکنون دیگر تنها به طرح تهدیدهای نظامی علیه ایران اکتفا نمیکند، بلکه با حضور فعال در پشت پرده مذاکرات، سعی دارد روند گفتوگوها را مطابق خواست و منافع خود هدایت کند. این مداخله ساختاری، نشانهای از تغییر نقش اسرائیل از یک بازیگر بیرونی به یک طرف مؤثر و همچنان تأثیرگذار بر صحنه مذاکرات و طرف آمریکایی است. واقعیتی که هر چند از نظر رسمی جایگاهی ندارد، اما تأثیر عمیق آن بر تصمیمسازیها در تیم آمریکایی انکارناپذیر است.
همان گونه که گفته شد، جمهوری اسلامی بارها از طریق مواضع رسمی، در این باره هشدار داده است؛ از جمله سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان چندی پیش دقیقاً بر همین مسئله انگشت گذاشته و تأکید کرده تلاشهای رژیم اسرائیل و برخی گروههای ذینفع خاص برای منحرف کردن دیپلماسی - با استفاده از انواع تاکتیکها - برای همگان کاملاً واضح است. وی در شبکه اجتماعی ایکس نسبت به ادامه این دخالتها هشدار داده و تأکید کرده است نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور برای مقابله با هر گونه عملیات تروریستی و سناریوهای تحریکآمیز آماده هستند. تأکید تهران بر این مسئله، تنها جنبه امنیتی ندارد، بلکه نشانهای از هوشیاری جدی نسبت به تغییر ماهیت مذاکرات از روندی دیپلماتیک به صحنهای امنیتی و ملتهب تحت تأثیر رژیم صهیونیستی است. با این حال، رفتار تیم آمریکایی در برابر این هشدارها، نه تنها نشانی از درک متقابل ندارد، بلکه حضور فعال رژیم صهیونیستی در کنار ویتکاف بیانگر آن است که واشنگتن نه تنها به توصیههای ایران بیتوجه است، بلکه در حال تعمیق همسویی خود با صهیونیستهاست. این مسئله عملاً روند گفتوگوهای تهران و واشنگتن را به مرحلهای از بیاعتمادی شدید کشانده است؛ چرا که از نگاه ایران، همراهی با طرفی که خود عامل اصلی بحرانها و دشمن رسمی و آشکار جمهوری اسلامی محسوب میشود، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
پرسش اصلی در این میان آن است که چرا تیم ترامپ برخلاف تأکیدات مکرر ایران در مورد فاصلهگذاری با جریانهای تندرو، همچنان به همکاری و مشورتگیری از صهیونیستها ادامه میدهد؟ دلایل این رویکرد را میتوان در چند محور عمده بررسی کرد: نخست، فشار شدید لابیهای طرفدار اسرائیل بر بدنه سیاستگذاری آمریکا که همواره در مسیر اتخاذ تصمیمهای تندروانه علیه ایران تأثیرگذار بودهاند. دوم، تداوم سیاستهای دوره ریاست جمهوری ترامپ که در آن حمایت از اسرائیل به بخشی از اصول راهبردی کاخ سفید تبدیل شده بود و سوم، بیاعتمادی عمیق برخی محافل آمریکایی به تعهدات ایران و تصور نادرست آنان مبنی بر اینکه از طریق تشدید فشار و هماهنگی با اسرائیل میتوان امتیازات بیشتری کسب کرد.
این در حالی است که چنین تصوری از اساس اشتباه است و نه تنها هیچ گونه امتیاز جدیدی به آمریکا نمیدهد، بلکه روند دیپلماسی را تضعیف و راههای دستیابی به توافقی پایدار و منطقی را مسدود میکند. از دیدگاه ایران، موفقیت مذاکرات منوط به رعایت اصولی است که در رأس آن، استقلال گفتوگوها از تأثیرگذاری بازیگران تندرو بهویژه رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ رژیمی که حتی مشروعیت و موجودیت آن نیز از سوی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود. در چنین شرایطی، تداوم مداخله رژیم صهیونیستی در روند مذاکرات و همراهی بیپرده واشنگتن با آن، نه تنها به پیچیدهتر شدن روند گفتوگوها میانجامد، بلکه میتواند به شکست کامل مسیر دیپلماتیک و بازگشت به چرخه تنش و تقابل منجر شود. اگر آمریکا واقعاً به دنبال حل و فصل اختلافات با ایران از مسیر دیپلماسی است، راهی جز فاصله گرفتن از رویکردهای افراطی و نفوذپذیری در برابر صهیونیستها ندارد. در غیر این صورت، آنچه باقی خواهد ماند، شکاف عمیقتر، ناامیدی بیشتر و تقابل پرهزینهتر خواهد بود.
۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲
کد خبر: ۱۰۶۹۸۰۷
در حالی که روز گذشته شاهد برگزاری دور دیگری از مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا بودیم، نقشآفرینی رژیم صهیونیستی در این روند به طور بیسابقهای آشکار و به یکی از چالشهای جدی در مسیر دیپلماسی تبدیل شده است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما